جنگ اوکراین؛ جنگ عمومی و خانوادگی!
ماهیت جنگ در قرن بیستویکم، پس از تهاجم روسیه با اوکراین، به سوی جنگ جهانی در الگوی جنگ عمومی تغییر کرده است. جنگ عمومی که پیامد اصلی جنگ اوکراین۲۰۲۲ است، میتوان جنگ فراگیری دانست که علاوه بر ارتشهای رسمی، ارتشهای مزدور و...، خانوادهها و مدارس را نیز درگیر خود کرده و نقش رهبری خودمختار به آنها داده است! بسیار تحلیلگرانی که یک سال اخیر، تهاجم روسیه به اوکراین را مولفههایی از جنگ جهانی سوم برشمرده، زمستان هستهای و پایان تاریخ را پیشبینی کردهاند، تحلیل جامعی از جنگ اوکراین و پیامدهای خسارتبار آن نداشتهاند. یکی از پیامدهای مهم جنگ اوکراین که هر روز نیز سهمگین میشود، عمومی شدن جنگ در شرق اروپا و سرایت چنین الگویی به سایر کانونهای بحران در نظام جهانی است. عمومی شدن جنگ یا جنگ عمومی را میتوان چنین فشرده، تحلیل کرد:
یکم- جنگ جهانی: جنگهای بزرگ و فراگیری که بخشهایی مهم از جهان یا بخشی از نظام جهانی را شامل شده، خسارات جانی و مالی سنگین و گسترده داشتهاند، جنگ جهانی نام گرفتهاند. جنگهای جهانی اول و دوم را میتوان نمادی از جنگهای فاجعهبار تاریخ دانست که سبب تغییر نظم جهانی شده و نظم نوین جهانی را نمایان ساختهاند. جنگ جهانی به حوزه نظام جهانی، بینالملل و بازیگرانی معطوف است که همان دولتهای ملی هستند. جنگ میان دولتها بهعنوان بازیگران نظام جهانی دنبال شده و ارتشها نقش اصلی در اینگونه جنگها دارند. در چنین گونه از جنگهای بزرگ، شهروندان تنها بهعنوان سرباز یا پشتیبانی مورد استفاده قرار میگیرند و رهبران نظامی بر فعالیت آنان نظارت داشته، تاکتیکها و راهبردهای نظامی و جنگی آنان را طراحی و مدیریت میکنند.
دوم - جنگ عمومی و هوش مصنوعی: در عصری که اطلاعات و دانش لازم برای تهیه و ساخت انواع سلاح و بمب از مسیر اینترنت و دنیای مجازی به آسانی در اختیار همه اقشار شهروندان در سراسر جهان قرار میگیرد، جنگ جهانی برای ویرانی جهان و فروپاشی نظام جهان لازم نیست؛ زیرا جنگ به عمق زندگی و حیات بشر نفوذ کرده است. جنگی فراتر از دولتها، ارتش و نهادهای نظامی است که در تمام سلولهای جمعی و فردی جامعه بشری نفوذ کرد و شهروندان را به ارتشها یا سربازان خودمختار و سلاحهای خطرناک پسامدرن بدل می کند که بدون فرمانده نیز به طراحی، تولید و عملیاتی کردن تسلیحات و نقشههای جنگی اقدام میکنند. جنگ اوکراین در حال اتمیزه کردن جهان و جنگ است، اتمیزه شدن جنگهای کنونی نه به معنای جنگ هستهای بلکه به معنای عمومی شدن نقش هر فرد (اتم) از بشر یا هر یک از شهروندان جهانی در طراحی و عملیاتی کردن جنگ است.
جنگ اوکراین که به یک تقابل جهانی مبان روسیه و متحدانش با اروپا و غرب بدل شده است، میدانی سرشار از تسلیحات، ابزارها، تاکتیکها و... جنگی است که از موشکهای فراصوت، تانکهای قدرتمند و... تا پهپادهای ایرانی و روسی و حتی پهپادهای ارزان بمبگذاریشده را شامل میشود. هوش مصنوعی که نقش فراگیری در دانش جهانی دارد، در طراحی و عملیات جنگی بهویژه در جنگ اوکراین مورد استفاده همه بازیگران بهخصوص شهروندانی قرار گرفته است و با کمترین هزینه تلاش دارند تا سهم خود از عمومیسازی جنگ قرن بیستویکم را ایفا کنند! در چنین شرایطی است که شهروندان در خانههای خود، آشپزخانهها و حتی کلاسهای دانشگاهها و مدارس ابتدایی نیز به آموزش نظامی و ساخت پهپادهای انتحاری یک دلاری مشغول هستند تا بتوانند در جنگ اوکراین حضور داشته و به افتخار قتل و کشتار همنوعان خود مفتخر شوند.
جنگ کنونی اوکراین شاید مولفههای یک جنگ جهانی را داشته باشد؛ اما واقعیت دردناکتر اینکه تهاجم روسیه به اوکراین و جنگ کنونی اوکراین سبب ظهور روندی از جنگهای نوین شده است که جنگ عمومی تعریف میشوند. جنگی عمومی که انگارههای خشونت، وحشیگری، قتل و کشتار دیگران را در فرهنگ نظامی و سیاسی شهروندان بسیاری بازیگران نظام جهانی بهویژه در شرق اروپا و بهخصوص اوکراین نهادینه کرده و همه شهروندان را به حضور و ایفای نقش در قتل و کشتار دیگران تشویق میکند، رویکردی فاجعهبار در تاریخ نظامی جهان است. وضعیت آنارشیک کنونی جهان سبب تقویت فضای جنگ و ستیز عمومی شده است. جنگ عمومی که سربازان، صنعتگران و حتی رهبران آن در درون اتاقهای خواب، آشپزخانهها، مدارس و حتی مهدکودکها حضور دارند. ذینفعانی که زنان خانهدار، دانشآموزان و حتی خردسالان مهدکودک بوده و هرکدام، از تسلیحات خود بهویژه پهپادهای خودساخته در جنگ و کشتن سربازان روسی استفاده میکنند.
جنگ جهانی کنونی اوکراین تنها یک بُعد از جنگ عمومی است که نهانی و در انگارههای شهروندان ظهور کرده است. جنگ عمومی بسیار خسارتبارتر از جنگ جهانی سوم بوده و پیامدهای آن نیز فاجعهبارتر از جنگهای جهانی اول و دوم خواهد بود و فرهنگ جهانی جنگ را دگرگون کرده، نسل بشر را با واقعیتهای بنیادین جنگ روبهرو میکند. جنگ اوکراین را میتوان اولین جنگ عمومی عصر کنونی دانست که پیامدهای آن در سالها و دهههای آینده میتواند نظام جهانی بهخصوص فرهنگ سیاسی و اجتماعی را بهشدت نظامی و ستیزهجویانه کند و بنیان خانوادهها و مدارس را نیز بر وضعیت قرمز جنگ، تهاجم و فنون جنگی استوار کند.