حملات گسترده روسیه به دونباس

«تاتیانا استانووایا» محقق بنیاد کارنگی، در مقاله‌ای در شماره جدید زمستان۲۰۲۳ فارن‌پالیسی، به جنبه دیگری از جنگ روسیه و اوکراین پرداخت. او نوشت مساله مربوط به نحوه پاسخ نخبگان روسی به تحولات جنگ اوکراین مساله ای است که در رسانه‌ها و محافل غربی و روسی بسیار محل بحث است. درحالی‌که مردم معمولی روسیه روحیه‌ای «سازگار» داشته و هیچ نشانه‌ای از «سیاسی‌کاری» (با وجود بسیج نیرویی که امری نامحبوب است) بروز نمی‌دهند؛ اما امیدهایی هست دال بر اینکه نخبگان روس در مهار پوتین و جلوگیری از بدتر شدن اوضاع نقش خود را ایفا کنند. یا حداقل تبدیل به مولفه‌ای شوند که پوتین هنگام تصمیم‌گیری آنها را در نظر داشته باشد. وقتی پای جنگ در اوکراین به میان می‌آید، آنچه مهم می‌شود این است که‌ آیا شکاف‌ها اسباب نگرانی پوتین و تصمیماتش هست یا خیر؟

این محقق می نویسد که رژیم پوتین به «نزاع درون نخبگی» شهره است: مقام های امنیتی یا سیلوویکی‌ها در برابر هم صف‌آرایی کرده‌اند (FSB یا سرویس امنیتی فدرال در برابر سرویس محافظتی فدرال و سرویس اطلاعات نظامی در برابر FSB)؛ دوستان پوتین در برابر دیگران (بازرگانان و رئیس نیروهای مزدور یعنی یووگنی پریگوژین در برابر الکساندر بگلوف فرماندار سن پترزبورگ)؛ مقام های ارشد در برابر یکدیگر (ناظر سیاست داخلی یعنی «سرگئی کی‌یرییِنکو» در تقابل با سلفش یغعنی رئیس دوما «ویاچسلاو وولودین») و غیره.با وجود اختلاف عمیق میان این نخبگان اما هیچ اجماعی تا کنون نتوانسته علیه پوتین شکل بگیرد. نخبگان روسدر تصمیمات داخلی هم به‌شدت دچار اختلاف هستند؛ خواه خط مشی‌های اجتماعی باشد (مانند حزب روسیه متحد در برابر کابینه) خواه موضوعات انرژی باشد (روسنفت در برابر گازپروم) و یا امور داخلی (ناظران سیاست داخلی در برابر سیلوویکی‌ها) .

با این حال، با وجود این اختلافات اما بخش قابل توجهی از این نخبگان جنگ را فاجعه می‌دانند. برخی آن را «شری کمتر» می‌نگرند (هرچند شری که هنوز هست) و برخی دیگر از آن ابراز پشیمانی می‌کنند و تعدادی هم تردیدهای اساسی درباره تداوم آن دارند. تصمیم پوتین برای آغاز جنگ شوکی بزرگ به نخبگان روس بود؛ چرا که نه با آنها مشورت شده بود و نه حتی هشداری به آنها داده شده بود. با وجود این شک اما آنها پشت پوتین ایستادند؛ اما هر یک انگیزه‌های متفاوتی داشتند. برخی مانند تکنوکرات ها (از جمله نخست‌وزیر میخائیل میشوستین، فرماندار مسکو سرگئی سوبیانین و الویرا نابیولینا رئیس بانک مرکزی) اطاعت محض را برگزیدند که آسان‌ترین و ایمن‌ترین راه برای بقا بود. برخی دیگر مانند عمل‌گرایان (مانند نخست وزیر سابق مدودف و اندری تورچاک، رئیس حزب روسیه متحد) خود را در احزاب جنگی سر و سامان دادند تا وزن سیاسی به‌دست آورند و آینده سیاسی خود را تضمین کنند.

گروهی هم به حمایت ازجنگ به خونین‌ترین و سخت‌ترین روش روی آوردند تا پیروزی پوتین تضمین شود. قبل از سپتامبر زمانی که اوکراین دست به ضد حمله زد، ماهیت حمایت نخبگان برای پوتین اهمیت زیادی نداشت. دلیل آن هر چه باشد، اما نتایج یکسان بود: مردم در کنار رئیس‌جمهور خود هستند؛ زیرا این آسان‌ترین راه برای بقاست. پس از سپتامبر، این امر شروع به تغییر کرد. وقتی چشم‌انداز شکست روسیه در افق نمایان شد، تمام لایه‌های نخبگان متاثر شد. بسیج نیرو و الحاق چهار منطقه اوکراین تا حدی آرامش را به جامعه و نخبگان باز آورد و احساسی را پدید آورد دال بر اینکه پوتین در نهایت از خواب بیدار شد و تا حدودی به برخی مشاوران و خدم و حشم خود گوش داد و قاطع‌تر عمل کرد. این هم موثر نبود؛ چراکه اوکراینی‌ها همچنان دست به پیشروی زدند و تلفاتی به روس‌ها وارد می‌آورند.