44

اعتقاد به مفهوم «تیان شیا» نمی‌‌توانست نافی این واقعیت باشد که «هارمونی بزرگ» همیشه وجود ندارد و این نیرو هم برای حفظ امپراتوری و هم برای حفاظت از آن در برابر دشمنان خارجی لازم بود. به تعبیر «وانگ گونگوو»، واقعیت هسته‌‌ سخت «وی» بود که در محاصره‌ خمیرمایه‌ نرم «دو» است. حکومت ورزی زیرکانه در یافتن توازن درست قرار دارد. وانگ معتقد است که نیاز به توازن درسی بود که «مینگ» و «چینگ» از فتح کوتاه‌‌مدت مغول آموختند.

با ورود کشیش یسوعی «ماتئو ریچی» به دربار مینگ، عنصر جدیدی به این جغرافیای کیهانی افزوده شد. به روایت «گو ژائو گوانگ»، محقق دانشگاه فودان، ریچی به‌‌خوبی به زبان و آداب دربار تسلط داشت؛ به‌‌گونه‌‌ای‌که به‌عنوان «هوا رن» انسان متمدن شناخته شد و در آن زمان هیچ عبارتی برای «چینی متمدن» وجود نداشت. ریچی با تایید این تعریف، پاسخ داد که اگرچه او متمدن بود، اما از تمدن دیگری آمده بود. امپراتور- که به‌‌ظاهر شیفته‌‌ ایده تمدن‌های دیگر شده بود- از ریچی خواست تا نقشه‌ها را ترسیم کند. او چنین کرد. این کشیش که خواستار حفظ آبروی میزبانان خود بود، موجودیتی را که اکنون به «چین» معروف است، در مرکز نشاند. ازآنجا‌که «تیان شیا» تحت این شرایط نامناسب بود -آشکارا، این نقشه نمی‌‌توانست موجودیتی را که اکنون به نام چین شناخته می‌‌شود به‌عنوان «همه در بهشت» نشان دهد- ریچی آن را «ژونگ گو» یا «پادشاهی میانه» نامید. این اصطلاح در قدیم استفاده شده بود، پیش از وحدت اولین امپراتور، تا این پادشاهی را در میانه‌‌ دشت قرار دهد و بعدها سرزمین‌‌های «سونگ» را از سرزمین‌‌های بربرهای شمالی متمایز سازد.

بااین‌‌حال، در نقشه‌های ریچی، این نام معنای کاملا جدیدی به خود گرفت. پیش‌‌ازاین، زمانی که امپراتوری قدرتمند بود، این «تیان شیا» بود؛ زیرا بر هر چه مهم بود حاکم بود. بااین‌‌حال، در نقشه‌های ریچی، «ژونگ گو» تنها حدود 5درصد از کره زمین را اشغال کرده بود. درحالی‌‌که می‌‌توانست حداقل در محدوده امپراتوری باشد - که بود- اما هنوز «تیان شیا» نامیده می‌‌شد؛ این در واقع یک پادشاهی میانه بود که توسط دیگران، با تمدن‌های جداگانه احاطه‌‌شده بود. اگرچه «تیان شیا» می‌‌رفت که جهانی شود، اما کلمه چینی برای «دنیا» ساخته نشد تا قرن نوزدهم.

«تیان شیا» جهانی می‌‌شود

شاید در واکنش به ضعف چین در برابر این قدرت‌های خارجی غارتگر، در اواخر قرن نوزدهم و اوایل بیستم، علاقه به این نظریه احیا شد. به گفته‌‌ وانگ مینگ مینگ، قدمت «شیجی» (یا جهان) به اواخر دوره «چینگ» می‌‌رسد یعنی زمانی که به‌عنوان راهی برای تعیین موجودیتی تصور شد که «ژونگ گو» یکی از اجزای آن بود و متمایز از مکان مرکزی «تیان شیا» در نقشه‌های ریچی تصور می‌‌شد. در ابتدا، همان‌طور که از سوی اصلاح‌طلبان اواخر دوره‌‌ امپراتوری مانند «کانگ یووی» (۱۸۵۸-۱۹۲۷) و «لیانگ کیچائو» (۱۸۷۳-۱۹۲۹) استفاده شد، این به معنای «واژگونی بهشت» بود، تصور و خیال آنها از زندگی آینده‌‌ای که جانشین جهانِ موجودِ تقسیم‌‌شده ملت‌ها خواهد شد.

به‌عنوان‌‌مثال، کانگ در کتاب خود با عنوان «کتاب مناسک» مدافع «تیان شیا برای همه» بود. بااین‌‌حال، گاهی «تیان شیا» در محاصره‌‌ «شیجی» بود و با چینی ارتباط داشت که به دنیای بیرون یا «ژو شیانگ شیجی» می‌‌رفت. دهه‌ها بعد - که این عبارت به شکلی بی‌‌قید به «جهان به همگان تعلق دارد» ترجمه شد- «تیان شیا وی گونگ» روی طاق نمای موزه «سون یات سن» حکاکی شد و همچنین عنوان ماهنامه‌‌ای بود که در سال۱۹۳۵ منتشر می‌‌شد. ضمنا در این عبارت، این اعتقاد وجود دارد که این مفهوم بسیار فراتر از «دنیای چینی» قابل‌‌اجرا است.

با تاسیس جمهوری خلق چین (PRC) در سال۱۹۴۹، «تیان شیا» از گفتمان عمومی خارج شد و جهانی گرایی مارکسیست محور جایگزین آن شد. پس از جدایی مائو از اتحاد جماهیر شوروی، دیدگاه او از نقش چین به‌عنوان پیشتاز جنبش کمونیستیِ چین محور که جهان و به‌‌ویژه کشورهای درحال‌‌توسعه را به‌‌سوی صلح و شکوفایی سوق می‌‌داد، البته با تغییرات جزئی، قابل‌‌اجرا بود. تحقق این رویا البته بسیار کوتاه بود و منجر به دوران اصلاحات و فرمول‌‌بندی‌‌های جدید از نقش چین بود. یکی از جذاب‌‌ترین این فرمول‌‌ها، مقاله‌‌ «ژائو تینگ یانگ» در سال۲۰۰۹ است با عنوان «یک فلسفه‌‌ سیاسی از جهان بر اساس تیان شیا». نویسنده‌‌ آن مقاله، وابسته به «موسسه‌ فلسفه‌ آکادمی علوم اجتماعی چین»، کلمات سه‌‌هزارساله پادشاه باستانی «یائو» را درباره «هماهنگی جهانی» بین همه‌‌ مردم را با مفهوم «صلح دائمیِ» امانوئل کانت برابر می‌‌کند.

او بسیار شبیه به نظریه‌‌پردازان مطالعاتِ صلح در غرب، از ایجاد یک حکومت جهانی بر اساس نظریه جهانی که رفاه همه مردم را در اولویت قرار می‌‌دهد، حمایت می‌‌کند. تا زمانی که این کار انجام شود، ما با توهمات آمریکایی مانند «برخورد تمدن‌ها»، «دولت‌های شرور» و «دولت‌های ناکام» همچنان گمراه خواهیم شد. ژائو به‌‌جای «دولت‌های ناکام»، چیزی به نام «جهان ناکام» را می‌‌بیند. ژائو مدل خود را برای یک سیستم جهانی در مفهوم «تیان شیا» سلسله «ژو» (حدود ۱۰۲۷-۲۵۶ قبل از میلاد) می‌‌یابد.

 

* این مجموعه پاورقی‌‌ها که از یکشنبه (۱۵ آبان ماه) در روزنامه‌‌ی «دنیای‌اقتصاد» منتشر می‌‌شود بخشی از مقدمه‌‌ای است که بر کتاب «جاده جدید امپراتور: چین و پروژه قرن» نوشته‌‌ام. ترجمه این کتاب به پایان رسیده و امیدوارم شرایط انتشار آن فراهم شود. منابع در دفتر روزنامه موجود است.