اتحادیه اروپا در نقش بازیگری ژئوپلیتیک

این روزها نیز اعتراضات سراسری در برخی کشورهای اروپایی در واکنش به بحران انرژی و افزایش قیمت سوخت کلید زده شده است. اتحادیه اروپا امیدوار بود که با اعمال تحریم علیه روسیه موجب شکل‌‌گیری بحران اجتماعی و اعمال فشار شهروندان این کشور به دولت و در نتیجه وادار شدن مسکو به امتیازدهی در جنگ اوکراین شود؛ اما روسیه با اقدامی متقابل و از طریق مدیریت ارسال گاز به اروپا مسیر دیگری را برگزید و حتی گفته می‌‌شود روسیه در ۶ماه نخست پس از تهاجم نظامی به خاک اوکراین با وجود تحریم‌‌های وضع‌شده از سوی غرب، دست‌کم ۱۵۸میلیارد یورو از صادرات انرژی درآمد کسب کرده است. این میزان عایدی از صادرات انرژی درحالی نصیب روسیه شده که بیش از نیمی از درآمد کسب‌شده حاصل فروش محصولات بخش انرژی به کشورهای اتحادیه اروپا بوده است.

بحران اوکراین بحرانی است که تمام کشورهای اروپایی را به خود مشغول کرده است. کشورهای عضو می‌‌توانند با «تسهیلات صلح اروپایی» حمایت نظامی خود را از اوکراین تامین مالی کنند. در حال حاضر بر سر ظرفیت‌‌های نظامی اروپا و یک نیروی مداخله کوچک با قابلیت استقرار سریع توافق شده است. ماموریت آموزشی برای سربازان اوکراینی در پراگ که ریاست دوره‌‌ای اتحادیه اروپا را برعهده دارد، مورد بحث قرار دارد. بورل، رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا هشدار می‌‌دهد کشورهای اروپایی آن‌قدر کالا به اوکراین عرضه کرده‌‌اند که اکنون خودشان کم آورده‌‌اند. ذخایر تسلیحاتی اتحادیه اروپا به‌‌دلیل کمک‌‌های تسلیحاتی به اوکراین به‌‌شدت رو به کاهش گذاشته است. انبارهای تسلیحاتی بسیاری از کشورهای عضو در حال خالی شدن بوده و علتش هم کمک‌‌های مداوم تسلیحاتی آنها به اوکراین است. کشورهای عضو اتحادیه اروپا باید در ارسال کمک‌‌های نظامی به اوکراین هماهنگی داشته باشند تا از کاهش تسلیحات و هدررفت پول جلوگیری کنند. اگر این کشورها به درستی هماهنگی نداشته باشند هزینه‌ها هدر می‌‌رود و مساله کاهش انبارهای تسلیحاتی بیشتر دیده می‌‌شود.

 اکنون به‌‌نظر می‌‌رسد که آلمان دوباره نقش رهبری را برعهده گرفته است. شولتز تصمیم دارد ۱۰۰میلیارد یورو در موضوعات دفاعی سرمایه‌‌گذاری کند. اخیرا رسانه‌های بین‌‌المللی بالا رفتن او از یک تانک را برجسته کرده‌‌اند. اقدامی که برای یک سیاستمدار آلمانی بی‌‌سابقه است. به‌‌گفته وی، باید پاسخ‌‌های اروپایی برای تغییرات جدید وجود داشته باشد. بالکان، گرجستان، مولداوی و اوکراین باید به اتحادیه اروپا بپیوندند. اروپا باید با یک استراتژی اروپایی در سال۲۰۳۰ به یک ابرقدرت فناوری تبدیل شود، تصمیم‌‌گیری در اتحادیه اروپا دیگر نمی‌‌تواند با وتو فلج شود و باید یک شورای امنیت اروپایی به‌وجود آید.

اتحادیه اروپا تلاش می‌‌کند به یک بازیگر ژئوپلیتیک کامل تبدیل شود. از نظر ژئواکونومیک قبلا چنین بود، زیرا دسترسی به بازار داخلی غنی اروپا، کشورها را مجبور می‌‌کند تا به قوانین و شرایط اروپایی پایبند باشند. اما در حال حاضر، اتحادیه از اعمال سیاست قدرت که شامل حفاظت از منافع حیاتی است، ناتوان است. سیاست انرژی بروکسل، رفاه و ثبات داخلی را به خطر انداخته است. این یک اشتباه است که به قدر کافی به عواقب این تصمیمات توجه نشده است. اشتباه کشورهای عضو در کاهش هزینه‌های دفاعی برای چندین دهه، اروپا را از نظر نظامی ناتوان کرده است. رئیس کمیسیون اروپا معتقد است: «ماشین جنگی روسیه باید متوقف شود. اما تنها کسی که می‌‌تواند این کار را انجام دهد، آمریکا است.» این تمایل وجود دارد که دائما به نزاع های درون کشورها و مشکلات آنها توجه شود. مجارستان و بلغارستان می‌‌خواهند به نفت و گاز روسیه وابسته بمانند. به‌‌رغم پاره‌‌ای از اختلافات میان کشورهای عضو این اتحادیه، بی‌‌تردید بحران‌‌ها گاهی می‌‌تواند باعث تقویت اتحادیه شود و تجاوز روسیه اکنون روند ادغام را تسریع می‌‌کند.

صدراعظم آلمان، خواهان توسعه سریع اتحادیه به ۳۶ دولت و اختصاص یک کمیسر برای هر کشور است. گروهی اندیشه افزایش تعداد کشورهای اروپایی از ۲۷کشور به ۳۶کشور را نوعی دیوانگی می‌‌دانند. او این اندیشه را تقویت می‌‌کند که همانند آنگلا مرکل، دنبال بلندپروازی است و این اندیشه‌ها از جایگاه قدرتمندی که ائتلاف حامی‌ ‌شولتز برخوردار است، بیرون می‌‌آید؛ زیرا وی قبلا نیز از طرح «ارتش بزرگ آلمان و قدرتمند شدن آن» و تبدیل شدن به یک قدرت بزرگ اروپایی در زمینه نظامی هم سخن گفته بود که باعث بروز نگرانی‌‌هایی شد. تقسیم جایگاه‌ها و نقش آفرینی‌‌ها در اروپا که به‌طور سنتی بین فرانسه و آمریکا انجام شده است با این بلندپروازی‌‌ها به خطر می‌‌افتد. پیش از این فرانسه (به‌عنوان قدرت نظامی) و آلمان به‌عنوان قدرت اقتصادی، در این باره کنار آمده بودند؛ ولی به‌‌نظر می‌‌رسد دوران آن به پایان رسیده است.

 به باور صدر اعظم آلمان، بزرگ‌سازی اتحادیه اروپایی یک ضرورت ژئوپلیتیک است تا کشورهایی به آن افزوده شوند که از ارزش‌های دموکراتیک حمایت می‌‌کنند. او در ماه ژوئن نیز از پیوستن اوکراین و مولداوی و در نهایت گرجستان به درون اتحادیه اروپایی حمایت کرده بود. شش کشور حوزه بالکان غربی نیز در همین اندیشه بوده‌‌اند و برخی از آنها از دهه پیش و برخی اخیرا از الحاق به اتحادیه حمایت کرده‌‌اند. شولتز اعتقاد دارد «ما به کشورهای علاقه‌مند به الحاق قول داده‌‌ایم و این حرف‌‌ها باید در نهایت به عمل تبدیل شوند.» او البته می‌‌پذیرد که در این اتحادیه بزرگ‌سازی شده و اختلاف میان کشورها و منافع سیاسی و اقتصادی و امنیتی آنان افزایش خواهد داشت.  حل اختلافات موجود و اینکه این اختلاف‌‌ها را چگونه می‌‌توان حل کرد، موضوعی است که به واکنش‌‌ها و جزئیات دقیق‌‌تر طرح شولتز بستگی دارد؛ اما از همین اکنون می‌‌توان عدم موافقت مکرون با او را انتظار داشت. مکرون خواهان کاهش تعداد کمیسرها به ۱۵کمیسر است تا کارآمدی آنها بیشتر شود.