اکونومیست بررسی کرد
رشد لاکپشتی؛ بحران جدید انگلستان
اکونومیست نوشت: این پیروزی قاطع به جانسون ماموریت جدیدی را محول کرد تا اثبات کند که تخلفات و اشتباهات گذشته خود را فراموش کرده است. انتخاب جانسون در واقع انگلستان را در دستان کابینهای فرسوده رها میکند که با وجود اینکه وعدههای مختلفی میدهد، اما نمیتواند به این وعدهها عمل کند. جانسون بارها به خاطر دروغهای مکرر به پارلمان درباره زیر پا گذاشتن قوانین، باید استعفا میداد. اما ریاکاری و فریبکاری به تنهایی مشکل گسترده و بزرگی را که انگلستان با آن مواجه است، نشان نمیدهد. انگلستان در مشکلی ۱۵ساله گیر کرده است. این کشور دوست دارد خود را بهعنوان یک کشوری پویا و دارای تجارت آزاد تصور کند، اما اقتصادش از بسیاری از کشورهای ثروتمند دنیا عقبتر است. هر روز اظهاراتی درباره رشد انگلستان شنیده میشود و اعلام میشود که هیچ کمبودی در اداره کشور وجود ندارد. اما در واقع شجاعت و تفکر استراتژیک که لازمه اصلاحات است در این کشور وجود ندارد.
رکود انگلستان برای بسیاری از کشورهای اروپایی درسهایی به همراه دارد. تولید ناخالص داخلی پایین به معنای کاهش نفوذ جهانی، تضعیف وفاداری به بازارهای آزاد و پول کمتر برای خدمات عمومی است. کمبود بودجه برای سرمایهگذاری، به گسترش نهادهای ناکارآمد و ضعیف منجر شده است. بدتر از همه، عدم رشد، دامنه شکوفایی بریتانیاییها را هم محدود میکند. از طرفی هم این موضوع که انگلستان مشکل رشد اقتصادی دارد، بحث جدیدی نیست. اما فقط تعداد کمی متوجه میشوند که این حفره در انگلستان چقدر عمیق است. درحالیکه متوسط رشد تولید ناخالص داخلی سالانه در دهه قبل از بحران مالی جهانی ۲۰۰۷-۲۰۰۹، ۷/ ۲درصد بود، اما سطح معمول جدید اکنون به ۷/ ۱درصد نزدیک شده است. بسیاری از کشورها از بحران مالی و کووید۱۹ رنج می برند، اما مشکلات انگلستان از آنها هم عمیقتر است. در سال۲۰۲۲، سرانه تولید ناخالص داخلی ۲۵درصد کمتر از تولید ناخالص داخلی آمریکا خواهد بود که بر اساس برابری قدرت خرید اندازهگیری میشود.
این در حالی است که انگلستان از اواسط دهه۲۰۰۰ نسبت به آمریکا و آلمان رو به افول بوده است. زیربنای بهرهوری انگلستان ضعیف است. در دهه منتهی به سال ۲۰۰۷، رشد بهرهوری انگلستان پس از آمریکا در گروه ۷ در رتبه دوم قرار داشت. در دهه منتهی به ۲۰۱۹، رشد تولید در هر ساعت به ۷/ ۰درصد در سال رسید و انگلستان را به دومین اقتصاد کند در گروه ۷ تبدیل کرد. انگلستان در گذشته هم در این شرایط بوده است. در سال ۱۹۷۹ مارگارت تاچر از افول اقتصادی ابراز تاسف کرد. او خطاب به حامیان محافظهکاران گفت: «به خارج از کشور سفر کنید و ببینید که همسایگان ما چقدر بهتر هستند.» اصلاحات سازشناپذیر او منجر به نزدیک به سه دهه شد که استانداردهای زندگی انگلستان و بقیه کشورهای ثروتمند جهان به هم نزدیک شد. در ماههای آینده به مشکل رشد اقتصادی در انگلستان و چگونگی رفع آن خواهیم پرداخت.
برخی از راهحلها آشنا هستند اما از نظر سیاسی دشوار هستند، مانند حل بحران مسکن در جنوب شرق انگلستان و تقویت تجارت با اتحادیه اروپا. برخی دیگر شامل تفکر تازه برای بهرهبرداری از پتانسیل دانشگاهها و شرکتهای علوم زیستی کشور و قرار دادن مدیران در معرض رقابت هستند. مزایای انگلستان، از زبان انگلیسی گرفته تا سیستم حقوق عمومی، همچنان وجود دارد. با این حال، تحت حاکمیت بوریس جانسون فریبکار، غیرمصمم که اکنون از نظر وجهه سیاسی هم آسیب دیده است، انگلستان در معرض خطر افزایش موانع تجارت، پیر شدن رایدهندگان و برنامهریزی سخت است. انگلستان از خشنودی از خود که قرنها بهعنوان یک اقتصاد درجه اول بوده است، رنج میبرد و اظهارات بوریس جانسون این شرایط را بدتر میکند.اگر انگلستان میخواهد از داشتن آینده تیره و تار اجتناب کند، باید متوجه ضرورت و اهمیت اصلاحات شود. این امر مستلزم نمایش شجاعت سیاسی، متقاعدسازی و نبوغ سیاسی است که یکبار در یک نسل انجام میشود. درست مانند چهار دهه پیش، اکنون هیچ جایگزینی وجود ندارد.