تحول دیجیتال در صنعت
در این میان، تاثیری که شرکتها، کسبوکارها و تمام صنایع، از تحول دیجیتال پذیرفتهاند، قابل تامل است. گاهی این تصور مطرح میشود که تحول دیجیتال ویژه شرکتها یا کسبوکارهای حوزه فناوری اطلاعات است، ولی جهتگیری سریع تمام صنایع به سوی تحول دیجیتال، از واقعیت دیگری حکایت دارد که در آن همه صنایع با تحول دیجیتال بهسرعت در حال تبدیل شدن به صنایع دیجیتال هستند. از این مجرا صنایع نسل چهارم پس از تحول دیجیتال همه صنایع در حال تولد بوده و شکل جدیدی از اقتصاد را تشکیل خواهند داد. مطالعات انجامشده در نقاط مختلف جهان نشان میدهد که تحول دیجیتال در شرکتها و کسبوکارها، از یکسو با کاهش هزینهها تا حد زیادی بر بهرهوری آنها موثر بوده و از این طریق بر عملکرد مالی آنها اثر قابلتوجهی گذاشته و از سوی دیگر با بهکارگیری تحلیل هوشمند محیط و بازار، میزان سازگاری و انطباق شرکت با فرصتها و تهدیدهای جدید را افزایش داده و از این طریق بر روند توسعه شرکتها تاثیر چشمگیری داشته است. درواقع، بهکارگیری هوش مصنوعی، گذشته از سادهسازی فرآیندها، قادر است از طریق افزایش بهرهوری موقعیت شرکتها فضای رقابتی را ارتقا دهد و حتی خود به مزیت رقابتی آنها تبدیل شود. اینجاست که ضرورت تحول دیجیتال در شرکتها آشکارتر میشود و میتوان پیشبینی کرد که کسبوکارها و شرکتهایی که در حوزه تحول دیجیتال گامی برنداشتهاند یا گامهای ضعیفی برمیدارند، به احتمال زیاد در بازار رقابتی آینده بهآرامی سهم بازار خود را از دست خواهند داد و رو به افول خواهند رفت. به دیگر سخن، پیمودن مسیر تحول دیجیتال و رسیدن به مزیت رقابتی در آن، مسیری است که همه شرکتها و صنایع برای تضمین بقای خود در آینده ناچار به قدم نهادن در آن هستند؛ چرا که پیمودن آن به زمان طلایی خاصی در هر صنعت نیاز دارد که در صورت تاخیر در شروع -با توجه به شتاب رقبا در این مسیر- ممکن است، به تلاشی بینتیجه بدل شود.
سوال مهمی که در اینجا مطرح میشود، نوع تغییراتی است که تحول دیجیتال در یک سازمان ایجاد میکند. بر اساس مطالعات انجامشده در شرکتهای مختلف، پاسخ این سوال را میتوان در سه بخش تغییر تجربه مشتری، تغییر فرآیندهای عملیاتی و تغییر مدل کسبوکار سازمان جستوجو کرد. از این بین شاید بتوان ادعا کرد که بنیادیترین انعکاس تحول دیجیتال در یک شرکت از تغییر مدل کسبوکار آن نشات میگیرد؛ چراکه تحول دیجیتال به طور مستقیم بر تمام ارکان یا همان بخشهای مدل کسبوکار به انحای مختلفی از قبیل حالات زیر اثر گذاشته و از طریق این اثرگذاری موجب تحول سازمان میشود. در مدل کسبوکار سازمان، تحول دیجیتال در بخش ارزش پیشنهادی، میتواند به صورت هوشمند از طریق تحلیل بازار باعث ارتقا و رشد مزیت رقابت شود؛ در بخش مشتریان میتواند به طور هوشمند با تحلیل رفتار بازار و مشتری شرکت را به سوی پایداری و انطباق بیشتر با نیازهای مشتریان سوق کند؛ در بخش ارتباط با مشتریان میتواند به صورت هوشمند با تحلیل دقیق بازار، زمینه استفاده از روشهای ارتباط و جذب اثربخشتر مشتریان را فراهم آورد؛ در بخش کانالهای توزیع بهطور هوشمندانه میتواند مسیرها و روشهای ارائه و توزیع کالا یا خدمات موجود را تحلیل و آن را به صورت مستمر بهینه کند؛ در بخش فعالیتهای اصلی با تحلیل هوشمند فرآیندهای عملیاتی سازمان، میتواند آن را به سمت بهینهسازی هدایت کند؛ در بخش منابع کلیدی با تحلیل هوشمند اثر منابع موجود و منابع جایگزین، میتواند سبد منابع اصلی مورد استفاده شرکت را بهینهسازی کند؛ در بخش شرکای کلیدی با تحلیل عملکرد و اثرگذاری شرکای کلیدی بر فرآیند اصلی، میتواند موجبات بهینهسازی ترکیب فعالیتهای مشترک را فراهم آورد و در نهایت در ساختار درآمدها و هزینهها با تحلیل هوشمند میتواند اثربخشی را افزایش دهد و ساختارهای فوق را بهینه کند.
بر این اساس، میتوان نتیجه گرفت، تحول دیجیتال تحولی است که تمام صنایع، اولا برای حفظ بقا و ثانیا برای توسعه پایدار در آینده، ناچار به برنامهریزی و آغاز آن هستند. با توجه به روند بازآفرینی سریع مدلهای کسبوکار در صنایع مختلف میتوان پیشبینی کرد، شرکتهای پیشرویی که بیشترین سهم را در بازارهای سالهای آینده تصاحب میکنند، شرکتهایی هستند که در حوزه دیجیتال به نوعی بلوغ دست یافته و بهدرستی توانستهاند مزیت رقابتی خود را بر اساس سازوکارهای دیجیتال بازآفرینی کنند.