استاد بازیها: هنری کیسینجر و هنر دیپلماسی خاورمیانهای
این انتفاضه پنج سال به درازا کشید و هزاران نفر را در هر دو طرف کشت یا معلول کرد و در این فرایند، صلح اسرائیل- فلسطینی را که ما با زحمت ساخته بودیم، ویران کرد. از قبل نشانههایی از خستگی در تیم صلح کلینتون در آن زمان دیده میشد. این فقط ۹شب و روز مذاکرات طاقتفرسا و فشرده در مزرعه رودخانهای «وای» در ساحل شرقی مریلند نبود، بلکه هجدهماه مذاکرات پرزحمت و خستهکننده مقدماتی بود که باعث شد به این نقطه برسیم. درنهایت، به توافق نامهای دستیافتیم: قرار شد اسرائیل ۱۳درصد از سرزمینهای اراضی غربی را در ازای تحقق الزامات مربوط به برقراری توافقنامه اسلو به فلسطینیان واگذار کند. بااینحال، به این دلیل که نتانیاهو با واگذاری این مقدار ناچیز از سرزمین به فلسطینیان موافقت کرد، دولت ائتلافی او خیلی زود فروپاشید. آن روز نمیدانستیم که توافقنامه رودخانه «وای» قرار است آخرین توافق صلح بین اسرائیل-فلسطین با میانجیگری آمریکا باشد. بیش از بیستسال از آن زمان گذشته است و به نظر میرسد شانس حلوفصل نزاع اسرائیل-فلسطین، در بهترین حالت، به آیندهای دور احاله شده است و این باوجود تلاشهای سه رئیسجمهوری است که پس از کلینتون روی کار آمدند. در همین حال، موفقیت ایران در بهرهبرداری از مناقشات موجود در قلب خاورمیانه، همچنین عملیات تروریستی به دست زیرشاخههای القاعده و داعش، به تقویت روابط میان اسرائیل و دولتهای سُنی عرب کمک کرد و باعث شد مساله فلسطین در برابر نگرانیهای بزرگتر استراتژیک دولتهای عربی از «متن» به «حاشیه» برود. امضای پیمان ابراهیم در سپتامبر۲۰۲۰ این پویایی جدید در تحولات را در قالب عادیسازی رابطه میان اسرائیل، امارات متحده عربی و بحرین ابراز کرد. پسازآن نوبت به سودان و مراکش خواهد رسید. این توافقات پیوند میان «حلوفصل» مساله فلسطین و «عادیسازی» رابطه با دولتهای عربیای را که بهصورت مستقیم در نزاع با اسرائیل دخالتی نداشتند، گسست. این کشورها نیز - لااقل برای مدتی - به جلوگیری از الحاق بخشهای مهم کرانه باختری به اسرائیل کمک کردند؛ درنتیجه به حفظ امکان یک دولت مستقل فلسطینی کمک کردند؛ اما فراتر از آن، این توافقات کمک چندانی به پیشبرد حلوفصل نزاع اسرائیل- فلسطین نکرد.
دولت ترامپ با پیشنهاد معامله صلحی که تشکیلات فلسطینی را بهمثابه یک سرزمین بهشدت محصور در دل اسرائیل به حال خود رها میکرد، اوضاع را در حقیقت بدتر کرد. پیمان ابراهیم، نتانیاهو را قادر ساخت تا استدلال کند که اسرائیل میتواند با اعرابِ جهان بدون واگذاری چیزی به فلسطین به صلح دست یابد. در حقیقت، سیاست در فلسطین - به لحاظ سیاسی میان فتح و حماس و به لحاظ جغرافیایی میان اراضی غربی و غزه- چنان تقسیم شده که کار را برای رهبرانش جهت یک مذاکره معنیدار غیرممکن ساخته است. در هرصورت، تعداد اندکی از فلسطینیان معتقدند که اسرائیل هرگز با دولت مستقل فلسطینی موافقت نخواهد کرد و بسیاری از اسرائیلیها، به نوبه خود، دیگر باور ندارند که یک شریک فلسطینی برای مذاکرات صلح دارند. برای فلسطینیان اراضی غربی، واقعیت این است که گسترش شهرکسازیهای موجود اسرائیل و قانونی ساختن پاسگاهها به این معناست که یک «تک دولت» به رهبری اسرائیل شکل گرفته است. شناسایی بیتالمقدس بهعنوان پایتخت اسرائیل از سوی دونالد ترامپ، عدم تمایل او به پذیرش آرزوهای فلسطینیها برای داشتن پایتخت خودشان در بیتالمقدس شرقیِ عربی و حمایت او از طرح الحاق ۳۰درصد از اراضی غربی به اسرائیل و ۱۳۱شهرک اسرائیلیِ تعبیهشده در آنجا - بدون رضایت فلسطینیها- فقط اعتبار و حیثیت آمریکا بهعنوان یک میانجیگر را خدشهدار کرده است.
آیا چالشهای سیاسی پیش روی رهبران اسرائیلی و عرب و شرایط منطقهای آنقدر تغییر کرده که حلوفصل نزاع اسرائیل- فلسطین برای آنها دیگر مهم نیست؟ آیا نفوذ ایالاتمتحده در منطقه آنقدر رنگباخته که فاقد اهرم موردنیاز برای اعمال موثر انواعی از مهارتهای دیپلماتیک است که پیشتر موجب توافقات صلح میان اسرائیل-اعراب شده بود؟ آیا ایالاتمتحده هنر صلحسازی در خاورمیانه را ازدست داده است؟ اگر پاسخها پیشتر در سال ۱۹۹۸ رخ مینمودند، انکار آنها در ۱۶سال بعد غیرممکن میشد؛ یعنی زمانی که «جان کری» وزیر خارجه آخرین تلاش جدی را برای دستیابی به چارچوبی برای توافق نهایی صلح میان اسرائیل- فلسطین انجام داد. من بهعنوان نماینده ویژه کری در مذاکرات، در آن تلاشها مشارکت داشتم. در دیدارهای متعدد و جداگانه با نتانیاهو و محمود عباس (ابومازن) رئیسجمهور فلسطین، هر دو به تکرار درخواستهای آمریکا را نادیده گرفته یا رد کردند. صرفنظر از مکر و عزم ما، به نظر میرسید ایالاتمتحده دیگر ظرفیت حرکت دادن دو طرف بهسوی صلح را ندارد. بخش آخر این نمایش در ۱۶مارس۲۰۱۴ بود زمانی که پرزیدنت عباس به دعوت باراک اوباما وارد واشنگتن شد. به مدت ۹ ماه، ما با هر دو طرف در حال رایزنی بودیم و بهدقت به آنها گوش میدادیم و آنها هم الزامات خود درباره پنج اصل مهم برای پایان دادن به درگیریها را مطرح میکردند: مرزها، امنیت، آوارگان، بیتالمقدس و شناسایی متقابل. ما همچنین از یک کانال پشت پرده و پنهانی مذاکراتی میان «اسحاق مولهو»، مشاور نتانیاهو، «حسینآقا»، دانشگاهی لبنانیِ مستقر در لندن که پیوند نزدیکی با ابومازن داشت و «دنیس راس» که هماهنگکننده خاورمیانه در شورای امنیت ملی (NSC) در دور اول اوباما بود، استفاده میکردیم. این کانال که «کانال لندن» نامیده میشد چند سال قبل از آنکه جان کری مذاکرات آشکار را دوباره از سر بگیرد، برقرار شده بود؛ اما کارش با تلاشهای ما برای تدوین و پیش نگارش چارچوب توافق بر سر وضعیت نهایی تلاقی یافته بود.
این پاورقی روزهای سهشنبه، چهارشنبه و پنجشنبه هر هفته در صفحه دنیای روزنامه «دنیایاقتصاد» به چاپ میرسد.