ولی در عوض پیشروی ضعیف و تلفات سنگین در اوکراین نقص‌‌های زیادی را در روسیه آشکار کرده است. وجود یک ارتش ضعیف‌شده برای کسانی که توسط پوتین تهدید شده‌‌اند مایه آرامش است. ولی روسیه همچنان از یک نیروی نظامی هسته‌ای برخوردار است که می‌‌تواند آن را اثبات کند. حمله به اوکراین تاکنون برای نیروهای نظامی روسیه مناسب نبوده است. طبق برآورد دولت انگلستان حدود ۱۵هزار سرباز روسیه در طول دو ماه جنگ کشته شده‌‌اند. دست‌کم ۱۶۰۰خودروی زرهی به همراه ده‌ها هواپیما و کشتی ناوگان دریای سیاه از بین رفته‌‌اند. جنگ در شرق و جنوب اوکراین در طول هفته‌های آینده نه تنها روند جنگ را تعیین خواهد کرد، بلکه تعیین‌‌کننده این مساله خواهد بود که ارتش روسیه تا چه اندازه قادر است شهرت خود را نجات دهد.

بودجه دفاعی بیش از ۲۵۰میلیارد دلاری روسیه حدود سه برابر انگلستان یا فرانسه است، ولی بیشتر آن یا هدر رفته یا دزدیده شده است. پوتین و فرماندهان ارشدش طرح‌های نظامی‌‌شان را از افسران ارشد پنهان نگه می‌‌دارند که نشان‌دهنده بی‌اعتمادی میان آنهاست. نیروهای ناراضی که از جیره‌های تاریخ گذشته تغذیه می‌‌کنند وسایل نقلیه خود را ترک کرده‌‌اند. روسیه نتوانسته کنترل آسمان را به دست گیرد یا نیروی هوایی را با تانک‌‌ها، توپخانه و پیاده نظام ترکیب کند. ژنرال‌‌های روسیه که نتوانسته‌‌اند ابتکارعمل را به‌دست گیرند یا از اشتباهاتشان درس بگیرند، دکترین نظامی پیشرفته را رها کرده و به ویران کردن شهرها و ترساندن شهروندان روی آورده‌‌اند. اما استفاده از نیروی نظامی در استراتژی پوتین برای به حساب آمدن روسیه در جهان نقش مهمی دارد. ممکن است روسیه کشوری پهناور باشد، ولی یک سازمان سیاسی با استانداردهای متوسط دارد که هنوز در اشتیاق ابرقدرت شدن است. جمعیت روسیه بین بنگلادش و مکزیک، اقتصادش میان برزیل و کره‌جنوبی و سهمش در صادرات جهان جایی میان تایوان و سوئیس است. گرچه روسیه در کشورهای غیرمتحد چون آفریقای جنوبی و هند از همفکری برخوردار است، قدرت نرم این کشور درحال افول است.

پوتین برای پرکردن شکاف میان قدرت‌‌ و آرزوهایش، بارها به حوزه نظامی روی آورده است؛ تنها حوزه‌‌ای که روسیه هنوز می‌‌تواند مدعی جهانی بودن کلاس آن شود. او در طول ۱۴ سال گذشته به گرجستان و اوکراین حمله کرده و در سوریه جنگیده است و نیروهایش در لیبی، جمهوری آفریقای مرکزی، سودان و حالا در اوکراین جنگیده‌اند.

جنگ ممکن است همچنان ادامه پیدا کند و روسیه تا زمانی که درگیر آن است نمی‌‌تواند درجای دیگر عملیات بزرگی انجام دهد. تجهیزات، مهمات و نیروی انسانی به سرعت درحال مصرف شدن هستند. بازگرداندن قدرت کامل به نیروهای روسیه و آموزش آنها برای پرهیز از اشتباهاتی که در اوکراین صورت گرفته است، می‌‌تواند سال‌ها طول بکشد. درصورتی‌که تحریم‌‌ها باقی بمانند این کار حتی به زمان بیشتری نیاز خواهد داشت. موشک‌‌های روسی مملو از قطعات غربی هستند. فرار روس‌‌های بااستعداد و برون‌گرا بر اقتصاد این کشور تاثیرگذار خواهد بود. در این مدت، هرچه روسیه کمتر قادر به طرح‌‌ریزی عملیات نظامی باشد، کمتر می‌‌تواند در سایر نقاط جهان حضور نظامی پیدا کند. با این‌‌حال، جنگ اوکراین درس‌‌هایی دارد که چندان تسلی‌بخش نیست. از طرفی نشان می‌‌دهد پوتین برای دنبال کردن این استراتژی مایل است ریسک‌‌هایی را بپذیرید که برای بسیاری دیگر فاقد منطق است. از سوی دیگر، کاهش تدریجی قدرت روسیه می‌‌تواند منجر به تهاجمی بی‌‌پرواتر شود. به علاوه، اوکراین نشان داد که در جنگ‌‌های آینده اگر نیروهای روسیه نتوانند در میدان نبرد پیروز شوند، به درگیری‌های بیشتر متوسل خواهند شد و این برای کسانی که در معرض جنگ این کشور هستند، دورنمایی وحشتناک است. در نهایت، وضعیت کنونی می‌‌تواند روسیه را به آخرین عرصه‌‌ای برساند که بدون شک در آن یک ابرقدرت است؛ سلاح‌‌های شیمیایی، بیولوژیک و هسته‌‌ای. از ابتدای امسال پوتین و دولتش تهدید سلا‌‌ح های بازدارنده را مطرح کرده‌‌اند. ولی با پایان گزینه‌های متعارف نیروهای مسلح روسیه، وسوسه استفاده از سلاح‌های هسته‌ای مطمئنا افزایش پیدا می‌‌کند. بنابراین بن‌‌بست در دونباس صرفا جنگ بعدی را به راه خواهد انداخت و این جنگ می‌‌تواند بسیار تهدیدکننده‌‌تر از امروز باشد.