روسیه به اوکراین رضایت نمیدهد
تاریخ، پوتین را قضاوت خواهد کرد
حرفهای پوتین در آستانه آغاز جنگ نشان میدهد که او دوست دارد جهان باور کند که هیچ چیز او را متوقف نمیکند. در سخنرانی جنگیاش، که در ۲۱ فوریه همزمان با پرتاب نخستین موشک کروز به سمت اسلاوهای سابق ضبط شده بود، او غرب را امپراتوری دروغ خطاب و از آن انتقاد کرد. او که به زرادخانه هستهایاش میبالید آشکارا تهدید کرد که هر کشوری را که سر راهش قرار گیرد درهم خواهد شکست. گزارشهای اولیه تنها بر مقیاس جاهطلبیهای او تاکید میکردند. گمانهزنیهایی وجود داشت که رئیسجمهوری روسیه ممکن است با کنترل مناطق دونتسک و لوهانسک که در شرق اوکراین قرار دارند و حامی روسیه هستند راضی شود. اما همه آنها در مواجهه با یک حمله گسترده از بین رفت. گزارشها بیانگر این هستند که نیروهای زمینی روسیه از شرق به سمت خارکیف، دومین شهر بزرگ اوکراین؛ از جنوب به سمت کریمه و به سوی خرسون؛ و از بلاروس به سمت شمال و به سوی کییف پایتخت اوکراین، در حرکت هستند. اما اینکه با چه نیرویی در حال حرکت هستند مشخص نیست. ولی همانطور که گزارشهای واحدهای اطلاعات انگلستان و آمریکا مدعی شده بودند به نظر میرسد پوتین کل اوکراین را میخواهد. او تمام محاسبات مربوط به خطرات و منافع سیاسی را کنار گذاشته و در عوض با این ایده خطرناک به جلو میرود که با تاریخ قرار ملاقاتی دارد. به همین دلیل است که اگر پوتین بخش بزرگی از اوکراین را در اختیار بگیرد، برای برقراری صلح در مرزهای آن متوقف نخواهد شد. پوتین، لااقل در ابتدا، به کشورهای عضو ناتو که زمانی جزئی از امپراتوری شوروی بودند، حمله نخواهد کرد، ولی از پیروزی مغرور میشود و آنها را در معرض حملات سایبری و جنگ اطلاعاتی قرار خواهد داد. پوتین به این شکل ناتو را تهدید خواهد کرد، چراکه معتقد است این اتحاد، روسیه و مردمش را تهدید میکند. او اوایل این هفته از گسترش ناتو به سمت شرق اظهار عصبانیت کرد و پس از آن نسلکشیای که غرب در اوکراین از آن حمایت میکند را تقبیح کرد. پوتین نمیتواند به مردمش بگوید که ارتش او در مقابل برادران و خواهران اوکراینیشان که آزادی را به دست آوردهاند، میجنگد. بنابراین به آنها میگوید که در حال جنگ با آمریکا و نمایندگانش در ناتو هستند. حقیقت این است که پوتین یک حمله بیدلیل را به کشور همسایه خود آغاز کرده است. او به این اتحاد دفاعی در غرب کشور حساس است.
او اصولی را که زیربنای صلح در قرن بیستم است، زیرپا گذاشته و به این دلیل است که جهان باید برای این حرکت خصمانهاش بهایی سنگین در نظر بگیرد. این بها با تحریمهای سنگین علیه سیستم مالی روسیه، صنایع با تکنولوژی بالا و نخبگان پولدارش آغاز میشود. درست قبل از حمله، زمانی که روسیه دو جمهوری را به رسمیت شناخت، غرب تنها تحریمهای ضعیفی را اعمال کرد. اما حالا نباید تردید کند. گرچه روسیه قصد ساخت یک اقتصاد محکم را داشته است، ولی افت اولیه ۴۵درصدی در بازار سهامش نشان میدهد که این کشور هنوز به جهان متصل است و آسیب خواهد دید.
تحریمها به غرب هم آسیب خواهد زد. قیمتهای نفت در اثر این حمله به بیش از ۱۰۰ دلار در هر بشکه رسیدهاند. روسیه تامینکننده اصلی گاز اروپا و صادرکننده فلزاتی چون نیکل و پالادیوم است و همچنین مانند اوکراین گندم صادر میکند. همه اینها در زمانی که جهان با تورم و تنگناهای عرضه دستوپنجه نرم میکند مشکلساز خواهند بود. با این حال، این واقعیت که غرب برای تحمل این سختیها آماده است به پوتین این پیام را میدهد که به اقدامات تجاوزکارانه او اهمیت میدهد. اقدام دوم باید تقویت جناح شرقی ناتو باشد. تا امروز این اتحاد در چارچوب معاهدهای بوده است که در ۱۹۹۷ با روسیه امضا شده بود و عملیات ناتو در بلوک شوروی سابق را محدود میکند. ناتو باید این معاهده را پاره کند و از آزادیهایش برای استقرار نیروهایش در شرق استفاده کند. این کار زمانبرخواهد بود. در عین حال ناتو باید برای اثبات اتحاد خود ۴۰هزار نیروی واکنش سریع خود را فورا در کشورهای خط مقدم مستقر کند. این نیروها از دکترین ناتو مبنی بر اینکه حمله به یکی از اعضایش حمله به تمامی کشورهای عضو است، حمایت خواهند کرد. این اقدام همچنین به پوتین این سیگنال را خواهد داد که هراندازه بیشتر در اوکراین پیشروی کند احتمال اینکه در نهایت حضور ناتو در مرزهایش بیشتر شود، تقویت میشود که درست عکس چیزی است که او میخواهد و جهان باید به اوکراین برای دفاع از خودش و مردمش کمک کند. آنها هستند که بار رنج را تحمل خواهند کرد. تنها ساعاتی پس از شروع جنگ گزارشهایی مبنی بر مرگ شهروندان و نظامیان منتشر شد. ولادیمیر زلنسکی، رئیسجمهوری اوکراین، از هموطنانش خواست مقاومت کنند. آنها باید انتخاب کنند که چگونه و در کجا پوتین و ارتشش را عقب بنشانند. ناتو به علت ترس از رویارویی قدرتهای هستهای جهان قصد اعزام نیرو به اوکراین را ندارد ولی اعضای آن باید با تامین اسلحه، پول و پناهگاه برای پناهندگان به اوکراین کمک کند.
برخی خواهند گفت که به چالش کشیدن پوتین با این روشها بسیار خطرناک است؛چراکه او ارتباطش با واقعیت را از داده است، یا اینکه تنشهای بیشتری ایجاد خواهد کرد، دچار اشتباه محاسباتی میشود یا چین را در آغوش میگیرد. این خودش یک اشتباه محاسباتی است. پس از ۲۲ سال در راس بودن، حتی دیکتاتوری که درباره سرنوشت خود حس بسیار خوبی دارد، توانایی طبیعی برای شناخت بالا و پایین قدرت را دارد. بسیاری از مردم روسیه که درباره بحرانی که معلوم نیست از کجا آمده شناختی ندارند، ممکن است از جنگ علیه برادران و خواهرانشان در اوکراین ناراضی باشند. این چیزی است که غرب میتواند از آن استفاده کند. پذیرش پوتین به این امید که او رفتار خوب را آغاز خواهد کرد خطرناکتر است. حتی چین نیز باید متوجه باشد که مردی که به آن سوی مرزهایش یورش میبرد، برای ثباتی که این کشور دنبال میکند یک تهدید است. هر چقدر پوتین امروز با آزادی بیشتری پیشروی کند، فردا برای اعمال نظراتش مصممتر خواهد بود و خون بیشتری برای متوقف کردن او ریخته خواهد شد.