ناگفته‌های گفتنی

به این معنا که اگر نیروی پادگان شهرک‌نشین، بتواند نقش خدماتی خود را بهتر انجام دهد؛ رابطه‌اش با مرکز تقویت می‌شود و تقویت رابطه با مرکز، پایگاه شهرک‌نشینی را تقویت می‌کند و این دور همچنان ادامه می‌یابد. اما اگر برعکس شود، مارپله‌ای رو به پایین می‌سازد. به این معنا که ضعف پایگاه شهرک‌نشین، نقش خدماتی آن را تضعیف می‌کند و در نتیجه، رابطه با مرکز را متزلزل می‌کند و مرکز نیز به سهم خود به شهرک‌نشینی به‌عنوان بار و نه سرمایه می‌نگرد و در نتیجه، مار-پله نزولی خواهد بود. بنابراین مار-پله رو به بالا، یا پایین، به حرکت دو طرف طرح و در نتیجه، هماهنگی میان بخش یهودی و شهرک‌نشین و بخش امپریالیستی و مهاجم آن، بستگی دارد. پادگان یهودی شهرک‌نشین (اسرائیل)، ویژگی‌ای دارد که آن را از همه پادگان های دیگر و همچنین از جنبش‌های شهرک‌نشین دیگر متمایز می‌کند؛ چون طرح شهرک‌نشینی یهودی در فلسطین، ساکنان اصلی این سرزمین را طرد کرده و در پی گرفتن سرزمین، بدون باشندگان آن بوده است. این پروژه شهرک‌نشین، از آغاز به دنبال آن نبوده است که سرزمین فلسطین را همراه با ساکنان آن در خدمت طرح خود درآورد. تنها سرزمین را برای اهداف شهرک‌سازی و تهاجمی خود می‌خواسته و ساکنان اصلی آن را نمی‌خواسته است. یک ویژگی دیگر در وضعیت اسرائیل، تکیه آن بر ایده رجعت و بازگشت است که مقوله «حق تاریخی» یهود در فلسطین، بازگو کننده آن است.حتی در آفریقای جنوبی، پروژه شهرک‌نشینی اروپایی، طرح خود را مسیح‌وار مطرح نکرد وخود را جنبشی تمدنی می‌دانست که در پی تحول و پیشرفت ساکنان اصلی این سرزمین است. تا هنگامی که صهیونیسم، جنبشی رجعتی و بازگشتی است، به ضرورت باید نوعی جامعه ویژه شهرک‌نشینان بنا نهد. این جامعه برای اینکه فعل لازم برای ایفای نقش خدماتی خود را تولید کند، به ناچار باید به لحاظ داخلی، منسجم باقی بماند و از هرگونه تنش داخلی بین شهرک‌نشینان، پرهیز کند تا بتواند توان لازم را برای تولید کاری که باید در محیط پیرامونی و خارج از خود انجام دهد، داشته باشد. به‌ویژه که جامعه‌ای مرکب از تکه‌پاره‌های گروه‌های نژادی متفاوت است که از جوامع مختلف آمده‌اند. از همین‌جا اختلاف نگاه میان شهرک‌نشینان و مرکز ایجاد می‌شود. اسطوره بازگشتی که صهیونیسم آفریده است، شاید برای بخش یهودی این طرح مهم باشد؛ اما در مرکز، پادگان شهرک‌نشینی می‌خواهند که نقش خدماتی خود را انجام دهد. بنابراین برای آنها این اسطوره اهمیتی ندارد، بشارت آن را هم به شهروندان خود نمی‌دهند و آنها را به رفتن به فلسطین فرانمی‌خوانند. این اسطوره، بر اساس نیاز جنبش صهیونیستی برای قانع‌سازی یهودیان به مهاجرت به فلسطین، ساخته و پرداخته شده است.از آنجا که این پادگان برای تاسیس کشور، چه از نظر سرزمین و چه مردم، از نقطه صفر کار خود را آغاز کرده است، روند ساخت در حال استمرار، نیازمند شروطی است که این کار را ممکن سازد. مهم‌ترین این شروط، ایجاد انسجام و هماهنگی بین این گروه‌های مهاجر و میان آنها و سرزمینی است که به آن کوچ کرده‌اند. ایده محوری جنبش صهیونیستی، ابتدا یک نظریه صرف بود، سپس به دنبال ملتی برای تحقق خود رفت و آن‌گاه این ملت، به دنبال سرزمین مناسب برای خود رفت. بدین‌سان صهیونیسم، در جهتی خلاف جهت تاریخ شکل گرفت. به عبارتی دیگر، ابتدا یک مجموعه انسانی وجود نداشت که اندیشه قومی برای خود بیافریند. اندیشه قومی صهیونیستی در پشت پرده‌ها و راهروهای سیاست جهانی، به هم دوخته شد و آن‌گاه بدنبال ملت و سرزمین رفت. این وضعیت، نیازمند روش رفتار ویژه‌ای در رهبری شهرک‌نشینان است تا دروغ بزرگ خود را بر پا نگهدارد؛ زیرا هنگامی که این دروغ، فاش شود، همه چیز پایان می‌یابد و همه مسائل متزلزل می‌شود. از سوی دیگر، از آنجا که روند ساخت در این پادگان شهرک‌نشینی یهودی، به‌صورت تراکمی و تدریجی انجام می‌شود، موفقیت‌ها هم در این روند، متفاوت بوده است. این پایگاه نظامی، چون در چارچوب رویارویی بنا نهاده شده است، توانسته برخی از ماموریت‌های خود را بهتر از دیگر ماموریت‌هایش انجام دهد. اسرائیل، نقش خدماتی خود را بسیار بهتر از ساخت پروژه شهرک‌نشینی خود آفریده است. نقش اخیر، همچنان لرزان است و در نتیجه، نوعی نگرانی عمومی در میان شهرک‌نشینان، درباره امکان تداوم حیات کشور یهودی یا عدم امکان آن، بروز و ظهور یافته است. به‌عنوان نمونه، یک نظرسنجی درباره واکنش شهرک‌نشینان به انتفاضه اقصی نشان داد، درحالی‌که ۶۰درصد آنها از امنیت شخصی خود نگران هستند، ۷۵درصد نگران ادامه حیات اسرائیل هستند.ازآنجاکه اسرائیل یک موجودیت شهرک‌نشین بی‌ثبات است، در معرض تنش داخلی و افزایش روزافزون نگرانی میان شهرک‌نشینان قرار دارد. از همین‌جا می‌بینیم که بخش یهودی طرح صهیونیستی که جغرافیای محل استقرار برایش اهمیت دارد، درگیری بیشتری از خود با مرکز در مواردی نشان می‌دهد که فکر می کند امنیت پایگاه یهودی، در طرح‌های سازش در نظر گرفته نشده است. در همین چارچوب، هنگامی که جریان راست صهیونیستی، با جهت‌گیری‌های مرکز، در قالب سازش مخالفت می‌کند، با این استدلال است که این جهت‌گیری‌ها، طرح شهرک‌نشینی یهودی (اسرائیل) را تضعیف می‌کند و درنتیجه، مانع انجام بهینه نقش خدماتی آن می‌شود. استدلالی که در دل خود، منافع مرکز را از دید دعوت‌کنندگان به «سرزمین کامل اسرائیل» مورد توجه قرار می‌دهد. از همین جا اختلاف بین مرکز و پادگان در مراحل سازش ایجاد شده است.اختلافی که تنها نوعی مخالفت تلقی می‌شود و تناقضی بنیادین نیست.

jaberiansari۱۹۶۹@gmail.com

444