ناگفتههای گفتنی
خاطرات و تاملات الیاس شوفانی، متفکر برجسته فلسطینی درباره فلسطین، صهیونیسم و اسرائیل
فصل سوم: مرحله پس از بیروت، در قلب بحران
شما خود گفتهاید، در میانه دلواپسیهای شخصی و سوار بر کشتیای که شما را پس از توافق عرفات - فیلیپ حبیب، از بندر بیروت به سوریه میبرد، این موضوع برایتان قطعی بود که رویارویی با دشمن صهیونیستی پایان نپذیرفته است؛ اما کار میهنی فلسطینیها، با چنین رهبریای در رأس سازمان آزادیبخش نمیتواند ادامه یابد. اجازه دهید نخست از موضع شما درباره مساله عقبنشینی از لبنان، پس از امضای توافق با فیلیپ حبیب، بپرسم. آیا شما از جمله افرادی بودید که برای به شکست کشاندن این توافق و جلوگیری از عقبنشینی نیروهای فلسطینی تلاش می کردند؟ آیا اساسا این کار، شدنی بود؟
بله... تجربه انقلاب فلسطین در لبنان، بهخاطر محاصره بیروت از سوی اسرائیل یا فشار واردشده به نیروهای مقاومت در داخل این شهر، که از همه طرف در محاصره بود، شکست نخورد. شکست هنگامی روی داد که به شرطهای اسرائیل و واشنگتن برای عقبنشینی از بیروت، گردن نهاده و عقبنشینی به شکلی انجام شد که به خروج به سمت تبعیدگاهها و دوری از میدان رویارویی انجامید. چه معنا داشت که نیروهای انقلاب فلسطین، به مغرب، الجزایر، تونس و یمن بروند؟ عرفات خود از راه مصر به تونس رفت و هنگامی که از بیروت به دمشق رسیدیم، دیدیم یاران او طرحی منتشر کرده و تصویر عرفات را روی آن گذاشتهاند که مانند همیشه انگشتان خود را به نشانه پیروزی بلند کرده است. در زیر آن هم، نوشته شده بود: «ایستاده در بیروت». درحالیکه واقعیت این بود که عرفات و افراد پیرامون او، خود عامل پایان دادن به ایستادگی در بیروت و مقاومت را تشویق و تقویت نکرده بودند. روز ششم یورش نیروهای اشغالگر اسرائیل به لبنان، نیروهای مهاجم به همپیمانان خود در گروه «نیروهای لبنانی» در منطقه «بسابا» در راه دمشق-بیروت و در نزدیکی «کاخ بعبدا» رسیدند. با به هم پیوستن آنها بیروت در عمل محاصره شد؛ بیآنکه بهطور کامل در یک حلقه بسته قرار گیرد. از همان هنگام در میان رهبری فلسطینی، صحبت از عقبنشینی از بیروت و لبنان به میان آمد و نظریهپردازی ایدئولوژیک برای انجام آن، به بهانه اهمیت و حیاتی بودن حمایت از نیروها و حفظ آنها شروع شد.شرطهای بلندبالایی که شارون برای موافقت با عقبنشینی و خروج نیروهای فلسطینی از لبنان گذاشت، ذلتآمیز بود و تحفظ جنگجویان در حال دفاع از بیروت را در پی داشت. هر هفته که از مقاومت این جنگجویان میگذشت، آنها برای یک هفته دیگر ایستادگی آماده میشدند. بدینسان معادله به سمتی میل کرد که رویارویی با نیروهای مهاجم اسرائیلی ادامه یابد، نه اینکه به عقبنشینی اندیشیده شود.البته واقعیت این است که آمادگی برای چنین نبردی، از پیش فراهم نشده و رهبری فلسطین، نیروهای مقاومت را آماده این نبرد نکرده بود؛ چون باور داشت که پیشروی نیروهای اشغالگر در لبنان، در جنوب صیدا و در کنار رود «زهرانی» یا حداکثر در شمال صیدا، در کنار رود «اوّلی» [فرادیس] متوقف خواهد شد. این برداشت، بر اساس اطلاعات دریافتی از منابع عربی و بهطور مشخص پادشاهی سعودی بود. من خود با گوشهایم، صحبت عرفات را با رهبری سعودی از طریق بیسیم شنیدم که میپرسید، رسیدن نیروهای اسرائیلی به پشت منطقه جبل چه معنایی دارد؟ مگر صحبت از پیشروی چهل کیلومتری آنها نبود؟! عرفات در پاسخ به پرسش طرف سعودی در این مکالمه، با بلندترین صدای خود فریاد میزد: اما آنها در پل «قاضی» در حال پیشروی هستند! اشاره عرفات به تیپ زرهی [تحت فرماندهی سرتیپ مناخیم] «عینان» بود که از «نبطیه» به سوی «صربا»، و سپس منطقه «جبل» و بهطور مشخص «جزین» پیشروی کرده بود تا به راه بیروت-دمشق در «ظهر البیدر» برسد.ایده تثبیتشده در ذهن رهبری سازمان آزادی بخش، بر اساس اطلاعات دریافتی این بود که عملیات اسرائیل تنها جنوب لبنان به عمق ۴۰کیلومتر را دربرمیگیرد تا نیروهای انقلاب فلسطین، مستقر در این منطقه نابود شده و از آن دور شوند. از این رو پیش روی نیروهای اسرائیلی تا بیروت در محاسبات رهبری فلسطینی نمیگنجید و آمادگیای برای محاصره بیروت وجود نداشت.هنگام محاصره و حداقل در آغاز آن، رفتار عرفات و حلقه پیرامونی نزدیک به او، با رفتار بعدی آنها با انتفاضه اقصی بسیار مشابه بود: چگونه پذیرفتن عقبنشینی را به نیروها بقبولاند یا کاری کند که آنها خود عقبنشینی را بپذیرند. هر روز حرف جدیدی میزد تا شاید نیروها خسته و فرسوده شوند و شروع به پذیرش ایده عقبنشینی کنند.من هنوز هم بر این باورم که فراخوان به ایستادگی در جریان محاصره بیروت که در یک دستورالعمل داخلی به نیروهای هوادارمان در «بقاع» دادیم، کار بیهودهای نبود. ارزیابی ما این بود که وقتی میتوانیم سه ماه مقاومت کنیم، چرا نتوانیم بهعنوان مثال شش ماه مقاومت کنیم؟ سلاح و غذا و آب در دسترس نیروهای ما بود و از این نظر چیزی کم نداشتیم. بهویژه که بیشتر شهروندان ساکن بیروت از شهر خارج شدند و تنها جنگجویان یا کسانی که میتوانستند دفاع کنند، در آن مانده بودند. تجربه هم ثابت کرده بود که دشمن اسرائیلی از روی آوردن به هجوم و درنوردیدن خطوط دفاعیای پرهیز داشت که با عجله برپا شده بود. ما معتقد بودیم ایستادگی در برابر هجوم دشمن، برای مرحله برخاستن دوباره نیروهای انقلاب فلسطین بسیار مهم است. به دیگر سخن حتی اگر به خاطر نبود آگاهی پیشینی درباره اهداف تهاجم و پیشروی اسرائیل تا بیروت آمادگی کافی وجود نداشت، با ایستادگی در محاصره، به جنگجویان فلسطینی، احساس پیروزی دست میداد. اما رهبری و بهطور مشخص عرفات، مقوله سادات را باور کرده بود که با زور نمیتوان چیزی از دشمن گرفت و تنها مذاکرات و سازش درباره محتوای کار میهنی، امکانی برای رسیدن به برخی اهداف مورد نظر فراهم میکند.
jaberiansari۱۹۶۹@gmail.com