جاده جدید امپراتور
سرمایهگذاریهایش در آسیا بهشدت بر زیرساختها تمرکز دارد و آمارهای کلی شگفتانگیز است. تا اواخر دهه ۸۰، کمکهای ژاپن ۱۵ تا ۲۰درصد هزینههای بودجهای هر کشور دیگری در آسیای جنوب شرقی بود. در یک مرحله، ۶۰درصد از وامهای دریافتی اندونزی از ژاپن صرف پرداخت اصل و فرع بدهیها به خود ژاپن شد. در اوایل دهه ۹۰، تقریبا دوسوم کمکهای ژاپن به آسیا میرفت و در برخی سالها، حدود ۴۰درصد از کمکهای دوجانبه به زیرساختها اختصاص مییافت. طی همین دوره، ایالات متحده کمتر از یکششم به آسیا و کمتر از ۴درصد کمکهای دوجانبه خود را به زیرساختها اختصاص میداد.
توکیو از کمکهای خارجی به مثابه «باند پروازی» برای شرکتهای ژاپنی برای جایابی قابلیتهای تولیدیشان استفاده میکرد. طی دهه ۸۰، مازاد ظرفیت افزایش یافت و «ین» تقویت شد و پتانسیل صادراتی شرکتهای ژاپنی را زیر فشار قرار داد. همانطور که معاون وزیر دارایی ژاپن در سال ۱۹۹۱ گفت: «ژاپن بهطور گستردهای از کمکهایش... بهعنوان سرمایه آغازین برای جذب تولیدکنندگان ژاپنی یا دیگر دغدغههای صنعتی با محیط جذاب سرمایهگذاری استفاده میکند.» مقامهای ژاپنی به دنبال اجتناب از «توخالیسازیای» بودند که در ایالات متحده شاهدش بودند؛ جایی که عزیمت تولید آمریکا به سوی اقتصادهایی با هزینههای تولیدی کمتر، خسرانهایی بر اجتماعات آمریکایی داشته است. با این حال، حفظ کنترل مستلزم کنترل شدید بر تکنولوژی بود. با انتقال تولید به آسیای جنوب شرقی، شرکتهای ژاپنی با خطر کپی کردن و بازتولید دانش و روشهایشان مواجه شدند و در اصل رقبای آینده خود را تقویت کردند. شرکتهای ژاپنی در آسیای جنوب شرقی برای حفاظت و حراست از تمایل خویش، اغلب مدیران و نظام مدیریت ژاپنی را در پستهای برتر قرار میدادند. آنها به نیروهای محلی آموزش میدادند تا ماشینآلات و تجهیزات را اداره و با آنها کار کنند؛ اما دانش اساسیتر در پس این فرآیندها در ژاپن محفوظ نگاه داشته میشد.