مذاکرات احمد مسعود بدون نتیجه پایان یافت
لشکرکشی طالبان به دره پنجشیر
خیز طالبان برای فتح پنجشیر
اعلام موضع رسمی ایران درباره تحولات افغانستان
چرا «ملتسازی» در افغانستان شکست خورد؟
پنجشیر درهای است طویل و کوهستانی و فوقالعاده صعبالعبور. این ولایت به تسخیرناپذیری شهره است و از آن بهعنوان مرکز مقاومت در مقابل نیروهای شوروی سابق و بعد طالبان یاد میشود. میتوان این را یکی از دلایلی دانست که طالبان تلاش کرد از راه گفتوگو کنترل پنجشیر را به دست بگیرد. حمله به پنجشیر ممکن است پیامدهای سنگینی برای طالبان داشته باشد؛ از جمله فراهم شدن امکان حمله به آنها در دیگر مناطق افغانستان، مثل حملات اخیر در بغلان که کنترل سه ولسوالی از دست طالبان خارج شد. «اُصید صدیقی» در گزارش ۲۲ آگوست برای الجزیره که همواره به روزرسانی میشد نوشت، احمد مسعود در یک گفتوگوی تلفنی با رویترز از محل اقامتش در پنجشیر گفت: «می خواهیم طالبان بفهمند که تنها راه به جلو از طریق مذاکره است. ما نمیخواهیم جنگی آغاز شود.»
سخنان مسعود در حالی است که رهبری طالبان روز یکشنبه ۳۱ مردادماه اعلام کرد که «صدها» تن از مبارزانش عازم پنجشیر شدهاند. در همین راستا گفته شده که طالبان زبدهترین فرمانده نظامی خود یعنی «قاری فسیح» را برای جنگ با احمد مسعود به پنجشیر فرستاد. طالبان در توییتر خود به زبان عربی نوشت: «صدها مجاهد امارت اسلامی برای تصرف پنجشیر عازم آنجا شدهاند؛ چرا که مقامهای آنجا از تسلیم مسالمتآمیز سر باز زدند.» در ویدئویی که به تازگی در شبکههای اجتماعی منتشر شده است، یکی از افرادی که به نظر میرسد از نیروهای طالبان باشد، میگوید: «این کاروان به سوی پنجشیر در حرکت است. چهار ساعت به آنها وقت دادهایم، اگر تسلیم نشوند به سزای اعمال خود خواهند رسید. تقریبا ۵۵ تانک و رینجر آماده حمله است. بزرگان کمیسیون اداری و نظامی همه جمع هستند.» همزمان «بسمالله محمدی» وزیر دفاع پیشین افغانستان، در توییتر خود نوشت: «پنجشیر همیشه سبز و استوار خواهد ماند، طالبان تروریست خواب تسخیر پنجشیر، زادگاه قهرمان ملی را با خود به گور ببرند. مقاومت علیه تروریستها بر هر یک ما فرض است.»
خروج آمریکا صدای تونی بلر را هم درآورد. تونی بلر، نخستوزیر سابق بریتانیا در نخستین اظهاراتش پس از تسلط طالبان بر افغانستان خروج نیروهای آمریکایی را محکوم کرد و آن را «غمانگیز، خطرناک و غیر ضروری» خواند. او این خروج را در ادامه شعار نامطلوبی خواند که مبنای آن پایان دادن به «جنگ بیپایان» بود. این اصطلاحی بود که جو بایدن، رئیسجمهوری آمریکا در دوران رقابتهای انتخاباتی به کار برده بود. بلر یکی از متهمان اصلی تحولات کنونی افغانستان است. او بیست سال پیش در کنار جورج بوش به عراق و افغانستان حمله کرد. او اکنون میگوید خروج نیروهای متحد باعث تشویق گروههای جهادی خواهد شد و روسیه، چین و دیگر بازیگران از این فرصت استفاده خواهند کرد. نخستوزیر سابق بریتانیا همچنین گفت این یک «تعهد اخلاقی» است که تا زمان تخلیه کسانی که باید از این افغانستان خارج شوند، نیروهای ائتلاف در آنجا بمانند. رهبر سابق حزب کارگر در وبسایت خود نوشت: «ما باید آنها را خارج کنیم و به کسانی که مسوولیت آنها را برعهده داریم، پناه دهیم؛ آن افغانهایی که به ما کمک کردند و در کنار ما بودند و حق دارند از ما بخواهند در کنار آنها باشیم.» او همچنین هشدار داد که اکنون «دستاوردهای واقعی ۲۰ سال گذشته» به احتمال زیاد از بین میرود.
صدیقی در بخش دیگری از گزارش خود به نقل از «فهیم سادات» تحلیلگر سیاسی و امنیتی نوشت: « اینکه طالبان در تشکیل دولت جدید عجله به خرج نداد اقدامی مثبت است» زیرا آنها در حال مذاکره با گروههای مختلف محلی و سیاسی در کشور هستند. سادات افزود: «من به این دلیل چنین میگویم که طالبان هم وضعیت فعلی را میشناسد و هم از اهمیت یک دولت فراگیر آگاه است. این اقدام نه تنها بر مشروعیت داخلی آنها میافزاید، بلکه بر مشروعیت خارجی و رسالت سیاسی آنها هم خواهد افزود.» الجزیره در یک اتفاق مهم دیگر با «عبدالقادر بلخی» از اعضای اصلی کمیسیون فرهنگی طالبان، درباره آینده این گروه گفتوگو کرد. این نخستین بار بود که این مقام طالبان نقاب بر چهره نداشت. به نوشته الجزیره، او هنوز عنوان یا پست رسمی ندارد؛ اما در دولت جدید درباره نقش/ پست او تصمیمگیری خواهد شد. الجزیره از او با عنوان «یکی از رهبران طالبان» نام برده است. در هر حال، عبدالقادر بلخی درباره نظام سیاسی آینده میگوید که مذاکرات برای تشکیل دولتی فراگیر در جریان است. اما شواهد نشان میدهد پستهای کلیدی در دست طالبان خواهد بود.
او معتقد است نخستین کار دولت جدید مذاکره درباره پایتخت است؛ اینکه آیا پایتخت دولت جدید در کابل خواهد بود یا پایتخت جدیدی احتمالا در قندهار تاسیس شود. قندهار برای این گروه اهمیت حیاتی دارد. او معتقد است که طالبان با آمریکاییها ارتباطات کاری بر سر ترتیبات امنیتی دارد. او حرکت گسترده مردم به سمت فرودگاه را «تاسفبار» خواند و گفت این اقدام برخاسته از عدم اعتماد میان مردم و طالبان است. بلخی بر این باور است که طالبان با اعلام عفو عمومی برای تمام مقامها از ارشد گرفته تا جزو به دنبال مخابره این پیام است که قصد آزار کسی را ندارد. او بر این باور است که ترس عمومی گسترده از طالبان «بیمورد» است.
«اسامه بن جاوید» هم در تحلیل دیگری برای الجزیره در تاریخ ۲۲ آگوست نوشت: طالبان ۲۰ سال پس از سقوط و تار و مار شدن بار دیگر به کابل بازگشته است. او معتقد است پیروزی در جنگ شاید آسان باشد؛ اما حفظ نظم، صلح و حکمرانی در کشوری جنگزده و فقیر معضلی است که طالبان با آن مواجه است و همین حکمرانی بر کشور را برای آنها دشوار میسازد. او معتقد است طالبان با ۶ چالش دست به گریبان است: پذیرش، تعداد نیروها، حکمرانی، کنترل و نظارت بر نیروها، اقتصاد و وابستگی به کمکهای خارجی.
۱- پذیرش: دولت غنی نتوانست خواستههای مردم را برآورده سازد و استاندارد زندگی مردم بیش از حد کاهش یافت. دولت غرق در فساد بود و اوضاع امنیتی باعث شد هزاران افغان کشور را ترک کنند. بسیاری از جنگسالاران بهدلیل سابقه سیاه حقوق بشری شان دوباره به صحنه بازگشتند. مردم نگران و آماده تغییرند اما این به معنای استقبال از بازگشت طالبان نیست. با این حال، یکی از دشواریهای مهم طالبان این است که کاری کند که مورد آنها را بپذیرند.
۲- تعداد نیروها: این گروه در بازهای کوتاه بیشتر ولایتها را تسخیر کرد و در برخی موارد، حتی بدون شلیک یک گلوله موفق به فتح شد. نیروهای امنیتی یا عقبنشینی کردند یا تسلیم شدند. آنها با کمتر از ۱۰۰هزار نیروی رزمی کشور را تسخیر کردند. یک مقام ارشد دولتی سابق میگوید: طالبان «تنها با ۶ نیرو» موفق به تسخیر شهر «شانگنان» در ولایت بدخشان شد. این منطقه ۶۰هزار جمعیت دارد. با این حال، این نیروها نیاز به تامین مالی دارند. سوال این است که آیا طالبان با این تعداد نیروی رزمی قادر به حکمرانی هست یا نه؟
۳- حکمرانی: طالبان در یک چیز خوب است: جنگیدن. اما کشوری متکثر را که فاقد زیرساختهای مدرن است، چگونه اداره خواهد کرد؟ «جاناتان شرودن» مدیر برنامه تحقیقاتی در مرکز تحلیلهای دریایی در دانشگاه ایالتی ویرجینیا میگوید: طالبان باید توانایی خود را برای حکمرانی موثر نشان دهد. آنها تاکنون نتوانستهاند چنین تواناییای از خود نشان دهند. طالبان در برقراری امنیت و اجرای عدالت سنتی خوب عمل کرده است؛ اما هیچ درکی از اجرا در دیگر حوزههای دولتی ندارد.
۴- کنترل نیروها: نبرد علیه اشغالگر متحدکننده طالبان بود. اکنون این مبارزان به استاندارد و فرماندار و شهردار و وزیر تبدیل میشوند و دسترسی زیادی به منافع مالی و اقتدار مییابند. آیا آنها هم به مسیر دولتهای قبل خواهند رفت و غرق در فساد خواهند شد یا از توان اداره کشور برخوردار خواهند بود؟ شرودن میگوید: طالبان از خطرات آگاه است و ۷ سال گذشته صرف بهبود ارتباط با سازمانهای درونی خود کرده تا انسجام خود را بهبود بخشد. آیا مهاجمان در میان خود دچار انشقاق خواهند شد؟ آیا این ستیزهجویان به انسانهای مدنی تبدیل خواهند شد؟
۵ و ۶- اقتصاد و کمکهای خارجی: افغانستان در زمره فقیرترین کشورهای دنیاست و بیش از ۲۰ درصد تولید ناخالص داخلیاش را کمکهای خارجی تشکیل میدهد. ایالات متحده ۵/ ۹میلیارد دلار از ذخایر بانک مرکزی این کشور را پس از تسلط طالبان بر کابل مسدود کرد و صندوق بینالمللی پول هم دسترسی این کشور به منابع مالی را به تعلیق در آورد. هماکنون حدود ۷۵درصد از هزینههای عمومی از هدایا و کمکها میآید.
موضع رسمی ایران درباره طالبان
چرا ملتسازی در افغانستان شکست خورد؟