جاده جدید امپراتور
آسیای مرکزی برای پکن اهمیت مادی دارد؛ چین میتواند بهراحتی از آنجا خارج شود اگر منابع طبیعی و سرمایهگذاریهای زیرساختی به کامش خوش نباید. آسیای مرکزی برای مسکو اهمیتی امپریالیستی دارد؛ اگر نفوذ روسیه مورد سوال قرار گیرد از این منطقه بیرون نخواهد رفت. آسیای مرکزی برای واشنگتن بیاهمیت است؛ ایالات متحده اکنون که توجهش به افغانستان معطوف شده، تقریبا این منطقه را فراموش کرده است. بااینحال، با ورود عمیقتر چین به آسیای مرکزی این «بازی» در حال تغییر است. سرمایهگذاری چینیها و کارگران چینی در آسیای مرکزی مستلزم وجود امنیت است. در سال ۲۰۱۶، یک بمبگذار انتحاری به سفارت چین در بیشکک -پایتخت قرقیزستان- حمله کرد و سه کارمند قرقیز را زخمی کرد. برخورد چین با اقلیت اویغور میتواند الهامبخش حملاتی از جانب گروههای شبهنظامی اسلامگرا در منطقه باشد. بااینحال، هر سرمایهگذاری جدیدی -خواه سیاسی یا مالی- کنارگذاشتن این منطقه یا خارج شدن از آنجا را اندکی دشوار میسازد؛ بهویژه آن پروژههایی که به BRI مربوط است. چین پس از کسب مقادیر کافی انحصار - مانند دیگر قدرتهای بزرگ پیش از خود - ممکن است خود را وارد مرحله «بازی پرخطر» ببیند.
شواهد این تغییر در تاجیکستان عیان است؛ جایی که چین بهآرامی حضور نظامی یافته است. چین برای محافظت در برابر هجوم گروههای ستیزهجو از افغانستان ۳۰ تا ۴۰ پست مرزی در مرز تاجیکستان - افغانستان ساخته یا آنها را بهبود بخشیده است که نشان میدهد تاجیکستان این بخشها را به دست چین و کنترل چینیها سپرده است. بعد از سالها موجسواری رایگان روی فعالیتهای نظامی آمریکا در افغانستان، جایی که نیروهای آمریکایی از آن در برابر معادن تحت کنترل چین و دیگر سرمایهگذاریها محافظت کردهاند، چین ممکن است مسوولیت بیشتری را بپذیرد. این اقدامات برای آنچه حاکی از روابط منطقهای است، ارزشمند است؛ بهویژه اینکه تاجیکستان مشتاق میزبانی نیروهای چین بوده و روسیه هم آنها را تحمل کرده است. میزبانی از نیروهای نظامی خارجی گزینه چندان مطلوبی برای رهبران نیست؛ اما این منطقه آنقدر دورافتاده و منزوی است که رهبران تاجیک ممکن است از مزیتهای مالی و امنیتی پایگاه برخوردار شوند؛ درحالیکه چندان نظارت مردمیای بر آنها وجود ندارد. روسیه هم علاوه بر پایگاههایی در قرقیزستان و قزاقستان، پایگاهی در تاجیکستان دارد که ۷ هزار نیرو در آنها حضور دارد. اما به نظر نمیرسد که روسها حضور چینیها در منطقهای را که آنها سالهای متمادی در آن سیطره داشتهاند، تهدیدی برای خود بدانند شاید به این دلیل که از مرزهای روسیه فاصله دارد و بازتاب یک نفع مشترک است. هر سه کشور از افزایش امنیت در این منطقه نفع میبرند؛ منطقهای که گروههای ستیزهجو و مواد مخدر در آن حضور دارند.
درحالیکه حضور امنیتی چین فقط یک جای پا است، ردپای اقتصادیاش در سالهای اخیر روسیه را پشت سر گذاشته است. تا سال ۲۰۰۹، چین از روسیه بهعنوان شریک تجاری عمده منطقه پیشی گرفته است. آن سال، خط لوله گاز چین–آسیایمرکزی که از ترکمنستان، ازبکستان و قزاقستان میگذشت کامل شد و باعث شد منطقه از روسیه بریده و به سوی شرق گرایش یابد. چین همچنین بزرگترین وامدهنده منطقه است و نهتنها از روسیه که از بانک جهانی و دیگر موسسات مالی بینالمللی هم پیشی گرفته است. چین وارد معامله منابع در ازای اعطای وام شده تا دسترسی به گاز ترکمنستان و گاز قزاقستان را تضمین کند. قزاقستان در صدر فهرست شرکای تجاری و سرمایهگذاری چین در منطقه قرار دارد؛ اما همسایگانش نیز BRI را بهمثابه طناب نجات مینگرند. در آسیای مرکزی، رقابت برای خواستگاری از چین گاهی شبیه به نمایش درخشان BRI بوده است. وقتی «آلمازبک آتامبایف» رئیسجمهور قرقیزستان در مسند قدرت بود، میگفت: «ما میتوانیم به قطبی کارآمد و موثر در جابهجایی کالاهای چینی به اوراسیا و اروپا تبدیل شویم.»