بخش چهاردهم
جاده جدید امپراتور
حباب راهآهن در سال ۱۸۹۳ بار دیگر ترکید و موجب عمیقترین رکود تا آن زمان در تاریخ آمریکا شد. کارگران چینی اولین خط آهن فراقارهای در جهان را در ایالات متحده تکمیل کردند اما یک دهه دیگر طول کشید تا چینیها اولین خط آهن خود را شروع کنند، چه رسد به اینکه یک شبکه ملی راهآهن داشته باشند. طی دهه ۱۸۶۰، چند شرکت خارجی پیشنهاد ساخت خطوط جدیدی را در چین ارائه دادند اما دولت چینگ همه آنها را رد کرد. برخی مقامهای غربی که ناامید شده بودند این رد و نفیها را بهمثابه شاهدی بر عقبماندگی چین تصور کردند. اما احتیاط دولت چینگ بیش از آنکه مقامهای غربی تصور کنند، منطقی و استراتژیک بود. مقامهای چینی بیشتر نگران نفوذ خارجی بودند تا نفوذ خود تکنولوژی.
مقامهای چینی تصور میکردند که خطوط راهآهن اخلال اقتصادی به ارمغان خواهد آورد و همین امر میتواند به قدرتهای خارجی اجازه گسترش دسترسی و نفوذ به سرزمین اصلی چین را بدهد. یکی از استانداران چینی در ۱۸۶۵ توضیح داد که «اگر یک مسیر خط آهن در سرزمین چین وجود داشته باشد، این مسیر باید برعهده مقاطعهکاران چینی باشد نه خارجی.» آنها همچنین نگران بودند که هر آسیبی به پروژههای خارجی در داخل چین برای توجیه مداخله و بهرهبرداری از امتیازات مضاعف مورداستفاده قرار خواهد گرفت. همانطور که یک مقام چینی نوشت: «این امر عرصه را خراب و معیشت مردممان را از میان خواهد برد. اگر خارجیان ادعا کنند که میتوانند مراقب و محافظ خطوط آهن باشند... خشم مردم برانگیخته خواهد شد و مردم دور هم جمع شده و خواهند جنگید؛ ما باید پاسخ دهیم که مقامهای چینی نمیتوانند مانع مردم [در حمله به خطوط آهن] شده و غرامتی هم پرداخت نخواهند کرد.» این ترسها دههها بعد و طی شورش بوکسورها تحقق یافت؛ یعنی زمانی که قدرتهای خارجی امتیازات سرزمینی بیشتری به هزینه حاکمیت چین به دست آوردند.
شرکتهای غربی با خوانشی اشتباه از این وضعیت به این باور رسیدند که میتوانند با صرف نشاندادن پتانسیل تجاری خطوط آهن بر دولت چین فائق آیند. در سال ۱۸۷۳، یک شرکت بریتانیایی به فکر افتاد که راهآهن را بهمثابه هدیه عروسی به امپراتور چین بدهد؛ ایدهای که از سوی اشراف بریتانیایی آشکارا مورد حمایت قرار گرفت. یک روزنامه بریتانیایی توضیح داد که «بعید نیست امپراتور چین برای مشاهده خطوط آهن به اروپا بیاید؛ بنابراین، پیشنهاد میشود که راهآهن به او نشان داده شود. اگر خط آهن بهگونهای تبیین شود که در قالب دانش امپراتور و دربار او گنجانده شود، تردید فعلی (و هرآنچه ممکن است از مخالفت باقی بماند) جای خود را به آرزویی مشتاقانه برای سفر با راهآهن خواهد داد.» کاردار بریتانیا در پکن این ایده را رد کرد. این ایده در حالی رنگ باخت که برنامههای کمتر سخاوتمندانه در حال پیشرفت بود. در حالی که برخی شرکتهای غربی بهدنبال اقناع و ترغیب بودند اما برخی دیگر تصمیم گرفتند که بهجای «اجازه» درخواست «عفو» کنند. در سال ۱۸۷۲، یک دیپلمات ارشد آمریکایی در شانگهای به نام «او. بی. برادفورد» شروع به اجاره زمین برای ساخت «جادهای کالسکهرو» از اسکله شانگهای به شهر کرد. برای اجتناب از نقض معاهده آمریکا با چین، برادفورد اجارهاش را به یک شرکت بریتانیایی فروخت؛ شرکتی که هدف واقعی خود را ذیل یک سازمان صوری به نام «Woosung Road Company» پنهان میکرد. در نیمه فوریه ۱۸۷۸، این شرکت یک مایل مسیر راهآهن را کشید. این شرکت با نادیدهگرفتن اعتراضات مقامهای محلی پس از کشف این پروژه، مبادرت به واردکردن لکوموتیو کرد، عملیات را آغاز و توسعه خط را تا ماه اوت ادامه داد آنگاه که یک مرد چینی در مسیر ریل قدم میزد و کشته شد. هر دو طرف مشتاق رفع تنش بودند و به توافقی دست یافتند که به دولت چین اجازه خرید خط آهن را میداد. چینیها راضی بودند زیرا کنترل دوباره را به دست آورده و یک پروژه را از آن خویش کردند. انگلیسیها هم راضی بودند زیرا باور داشتند که این پروژه در راستای خدمت به اهدافشان است. شرکت «Woosung Road Company» حتی سود مطلوبی هم در کسری از زمان به دست آورد. پیش از توقف خط آهن، این خط آنقدر مسافر داشت که به لحاظ تجاری سودآور شود. حامیان انگلیسی این خط آهن تصور میکردند که این موفقیت تجاری به طور طبیعی به پروژههای راهآهن بیشتری منجر میشود. آنچه سپس دولت چینگ انجام داد بریتانیا را شوکه کرد. این دولت شروع به جداسازی ریلها کرد؛ اقدامی که بریتانیاییها آن را بهمثابه آنتیتز پیشرفت مینگریستند. در حقیقت، مقامهای چینی منافع اقتصادی محلیای برای محافظت کردن داشتند. این خط آهن میتوانست محمولههایی را حمل کند که در غیراین صورت میتوانست در امتداد «Woosung Creek» با کشتیهای چینی جابهجا شود. مقامهای چینی همچنین نگران بودند که شرکتهای خارجی از این خط برای قاچاق کالاها میان شانگهای و ووسونگ استفاده کنند و اینکه ساخت خطوط بیشتری بهسرعت در دستور کار قرار خواهد گرفت و دنبال خواهد شد. در تلاش برای اجتناب از اخلال در راهآهن، مقامهای چینی عواقب ناخواسته خطوط آهن را حتی بهتر از همقطاران غربیشان درک میکردند. مقامهای چینی با درک اینکه خط آهن ووسونگ از سوی شرکتهای خارجی و برای تامین منافع خودشان ساخته شده، کوشیدند تا این پروژه را بهگونهای تغییر دهند که بهتر در راستای منافع خودشان عمل کند. آنها درنظر داشتند تا خط آهن را در «فورموسا» (تایوان) مونتاژ کنند تا دفاع خود در برابر حمله را تقویت کنند. ریلها انتقال یافتند اما هرگز مونتاژ نشدند، شاید بهخاطر کمبود بودجه.