دولت پسامرکل را چه کسانی در دست میگیرند؟
چرخش آلمان به سمت سبزها
حزب سبزهای آلمان بهوسیله دو چهره عملگرا هدایت میشود:
«رابرت هابک» ۵۱ساله و «آنالنا بائرباک» ۴۰ساله. بائرباک محتملترین گزینه
«نوربرت راتگن»، یک دموکرات مسیحی برجسته، در پیشبینی گستردهای که در آلمان مطرح شده گفت: «آنها بخشی از دولت آینده خواهند بود. یا بخشی بزرگ از دولت خواهند بود یا بخشی کلیدی و هدایتگر.» اما اینها سبزهای دوره جنگ سرد نیستند؛ یعنی همان حزب رادیکالی که از بنبست هستهای میان شوروی و آمریکا بر سر تقسیم اروپا وحشت داشت. سبزها اکنون متمرکز هستند، مشتاق قدرتند و نگاهی شگفتآور هم به امور بینالمللی و به این مساله دارند که آلمان چگونه باید بدون اینکه کسب و کارهای بزرگ از بین برود، تغییر کند. اگر سبزها در بزرگترین و ثروتمندترین کشور دنیا بتوانند به پیش بروند و دست برتر بیابند، این نقطه تغییری نه تنها برای این حزب که برای کل اروپا خواهد بود یعنی جایی که این حزب بخشی از ائتلافهای دولتی در ۶ کشور است. این امر همچنین به معنای نوعی تغییر به سوی یک سیاست خارجی قاطعانهتر – به ویژه در قبال چین و روسیه- در آلمان خواهد بود چرا که رقابت جهانی اکنون میان آرمانهای اقتدارگرایانه و دموکراسیخواهانه است.
«سرگئی لاگودینسکی»، عضو سبز پارلمان اروپا، میگوید:«این یک حزب متفاوت، یک نسل متفاوت، یک فضای متفاوت و یک جهان متفاوت است. با وجود اینکه چالشهای کووید-۱۹، تغییرات اقلیمی و چالشهای مشترک جهانی برای بسیاری روشنتر شده است اما فشار برای یک دستور کار دگرگونکننده از سوی سبزها در معنای کلاسیکش آسانتر است.» او افزود: «اما تقابل با اقتدارگرایی اکنون روشنتر شده و این مساله ما را در شرایط متفاوتی قرار میدهد.» «جانا پوگلیرین»، مدیر شورای روابط خارجی اروپا در برلین هم گفت: «سبزها تنها حزبی هستند که میتوانند به طور اخص روسیه و چین را کمی به دردسر اندازند و تکانی بر آنها وارد سازند. آنها تعادل بهتری میتوانند میان اقتصاد و حقوق بشر به وجود آورند.» سبزهای آلمان از سوی دو عملگرا یا «realos» [واقعگرا] اداره میشود. آنها به کارشناسان خود احترام میگذارند و در عین حال اجازه نمیدهند حزب همچون گذشته به حاشیه رانده شود. از رهبران این حزب میتوان به «رابرت هابک»، ۵۱ ساله و «آنالنا بائرباک»، ۴۰ ساله اشاره کرد. از بائرباک بهعنوان محتملترین گزینه برای نامزدی صدارت یاد میشود. انتظار میرود انتخاب او روز دوشنبه (امروز) انجام شود. او تنها زنی است که در رقابت برای صدراعظمی به جای مرکل در رقابتها حضور دارد. با توجه به اینکه محیط زیست در برنامه آنها محوریت دارد، سبزها نمایاننده «روح زمانه» فعلی هستند. رهبران این حزب استدلال میکنند که سیاستهای صحیح اقتصادی میتواند موجب آلمانی شود که دیجیتال، مدرن و عاری از کربن بوده و دیگر این قدر به تولیدات صنعتی به سبک قدیمی وابسته نباشد (هر چند سخت و پیچیده باشد). آنها مخالف «نورد استریم ۲» هستند؛ خط لوله گاز طبیعی روسیه به آلمان که اوکراین و لهستان را دور میزند. آنها همچنین مخالف معاملات سرمایهگذاری اروپا با چین هستند. آنها به همکاری اروپایی، ترویج دموکراسی، دفاع از حقوق بشر، عضویت آلمان در ناتو و ائتلاف قدرتمندش با ایالاتمتحده متعهد هستند. در حالی که سبزها هدف ناتو برای هزینههای نظامی را که معادل ۲ درصد تولید ناخالص داخلی تعیین شده امری قراردادی و دلخواه میدانند اما این حزب از هزینههای بیشتر برای تضمین این مساله دفاع میکند که یک آلمان با ارتشی ضعیف میتواند مسوولیتهای محول شده از سوی ناتو را محقق سازد. حتی راتگن، دموکرات مسیحیای که رئیس کمیته سیاست خارجی بوندستاگ است میگوید «اگرچه برای من شرم آور است اما سبزها صریحترین موضع را در میان تمام احزاب در مورد چین و روسیه داشتهاند.» او گفت:«آنها یک شریک واقعبینانهتر و مرجح برای ما در سیاست خارجی خواهند بود.»
«هانس کوندانی»، محقق موسسه چتمهاوس مستقر در لندن خاطرنشان کرد که «ولفگانگ استریک»، اقتصاددان چپگرای آلمانی، روزگاری سبزها را «بخش گیاهخوار دموکرات مسیحیها» نامیده بود. این تحلیلگر میگوید، روش انتقاد این حزب از چین و روسیه بر مبنای دموکراسی و حقوق بشر باعث شده این حزب همچون نومحافظهکاران آمریکایی به نظر رسد. «اولریچ اسپِک»، از صندوق مارشال آلمان در برلین، میگوید:«سبزهای آلمان اکنون یک حزب پراگماتیستِ میانه هستند. آنها با توجه به سبز کردن اقتصاد، میخواهند بخشی از دولت باشند و نقشی بزرگ ایفا کنند.» اسپک میگوید سیاست خارجی امری ثانویه است: «اما مساله دموکراسی مهم است و آنها خود را در همبستگی با دموکراتهای مخالف در بلاروس، اوکراین، روسیه و چین نشان میدهند. آنها در مورد چین بسیار سختگیر هستند». در آلمان، سبزها در ائتلاف با سایر احزاب در ۱۱ ایالت از ۱۶ ایالت این کشور، بخشی از ائتلاف حاکم هستند و در « بادن-وورتمبرگ» که صنعت خودرو در آنجا اهمیت زیادی دارد به عنوان رئیس دولت دوباره انتخاب شدند. در حقیقت، به گفته «آرن یونگژوهان»، تحلیلگر سیاسی در بنیاد هاینریش بل، سبزها به اندازه کافی انعطافپذیر هستند تا با هر حزبی وارد ائتلاف شوند به جز حزب راست افراطی «آلترناتیو برای آلمان». در بریتانیا و کشورهای اروپای غربی مانند فرانسه، سبزها معتدلتر، چپگراتر و متعهدتر به محیط زیست هستند. اما در آنجا هم آنها از ضعف احزاب جا افتادهتر نفع میبرند. یونگژوهان میگوید، سبزها در ۶ کشور در دولت حضور دارند. آنها بخشی از ائتلاف حاکم در اتریش، بلژیک، فنلاند، ایرلند، لوکزامبورگ و سوئد هستند. در جنوب اروپا و اروپای پساکمونیست همچون شرق اروپا، سبزها مولفه بزرگی نیستند هرچند در میان جوانان شهری محبوبیت بیشتری دارند. «جان کورنبلوم»، سفیر سابق آمریکا در آلمان که هنوز در آنجا زندگی میکند، استدلال کرد که یکی از مشکلات اصلی آلمان این است که مدل اقتصادی موفق آن به یک «تله» تبدیل شده است. وی معتقد است «آنها عملکرد خوبی در زمینه دیجیتال نداشتند اما برای تولیدات قرن نوزدهمی خود بازاری را در چین یافتند. چینیها در این مرحله به آنها نیاز داشته و از آنها خرید میکردند اما به زودی چینیها خودشان آن محصولات را خواهند ساخت.» وی گفت، احزاب تشکیلاتی دیگر «معتقدند که موجودیت آلمان بسته به این اقتصاد ماشین- ابزار قرن نوزدهمی است».
در میان احزاب اصلی، سبزها برنامهای برای آلمان دارند که دیجیتال بوده، عاری از کربن و عمیقا متعهد به اتحادیه اروپا، به ارزشهای دموکراتیک و به برابری جنسیتی است. حزبی که به گفته خانم پوگلیرین، معتقد است آینده دیگر مرسدسهای دیزلی نیست بلکه تسلای الکتریکی است. با این حال، این حزب باید در مورد مسائل نظامی، امنیتی و سیاست هستهای رویکرد دقیقتری اتخاذ کند آن هم در جهانی که ایدهآلیسم با جهان واقع در تقابل است و قدرت نرم همواره با قدرت سخت همراه نیست. لاگودینسکی میگوید:«آزمون فرا خواهد رسید زیرا واقعیت سیاست خارجی ارزشمحور نیست بلکه باید منافعتان را تعریف کنید.» حزب سبز عمیقا خواستار آلمانی است که عاری از تسلیحات هستهای آمریکا باشد. اما محتاط است که از مانیفست انتخاباتی خود طفره نرود. «سوفیا بش»، تحلیلگر مرکز اصلاحات اروپایی در برلین معتقد است: «سبزها دنیایی بدون تسلیحات هستهای را میخواهند اما اذعان دارند که رسیدن به این هدف و عملیاتی کردن آن زمان میبرد. آنها ابتدا باید راههایی برای تضمین به شرکای اروپای شرقی و مرکزی خود بیابند.» آنها خواستار همکاری با فرانسه در اروپا هستند اما در مورد ایدههای فرانسه در مورد یک ارتش اروپایی چندان اشتیاقی نشان نمیدهند. آنها در مورد نظام نبرد هوایی جدید اروپایی که میتواند بمبهای هستهای و پهپادهای مسلح را حمل کند مواضع مبهمی دارند اما در مورد صادرات تسلیحات به خریدارانی مانند عربستان سختگیر هستند.