اگرچه این جوان به سختی خود را به داخل ترکیه رسانده بود اما این‌بار تلاش داشت به سوریه برود تا به خانواده‌اش کمک کند. او که صورتش از شوک ناشی از ترس پریده و سفید شده است، می‌گوید: «هیچ‌جایی نیست که آنها را با خود ببرد. یافتن جایی امن غیرممکن است.» او که پشت تپه‌های مرزی ترکیه پنهان شده می‌گوید یک فاجعه انسانی در طرف سوری جریان دارد. دولت سوریه تهاجم چندماهه خود برای باز پس‌گیری ادلب را آغاز کرده و آخرین استانی است که در دست اپوزیسیون است. بیشتر زنان و کودکان که با بمباران سنگین شهرها و روستاها مواجه شده‌اند- ۹۰۰ هزار نفر- خانه‌های خود را از ماه دسامبر ترک کرده‌اند و به هزاران آواره‌ای پیوسته‌اند که از ۹ سال پیش و طی جنگ داخلی این کشور را ترک کرده‌اند.

بسیاری به سوی شمال رفته‌اند، به سوی مرز ترکیه و در سرما زندگی می‌کنند. بسیاری دیگر در «کپر»ها به‌صورت گروهی و در اردوگاه‌ها به شکل «تلنبار شده» به‌سر می‌برند و برخی دیگر هم در فضای باز و زیر تپه‌ها و شاخه‌های درخت زیتون زندگی می‌کنند. تاکنون به همین دلیل، ۱۲ کودک جان خود را از دست داده‌اند. ترکیه- که ۳ میلیون مهاجر سوری را در خود جای داده است- مرزهای خود را از سال ۲۰۱۵ بسته تا مانع ورود جریان مهاجران سوری شود. این امر باعث شده که مردم آواره ادلب میان نیروهای روسی- سوری از یک طرف و نیروهای ترکیه از سوی دیگر گیر بیفتند. آنها نه راه پس دارند و نه راه پیش. «ریحانلی» یک منطقه کوچک کشاورزی است که در محاصره مزارع پنبه و باغات قرار دارد و مهم‌ترین مرز برای «عبور به» و «خروج از» ادلب است. یک دیوار مرزی بتونی کشیده شده تا مانع عبور و مرور شود. طی هفته گذشته و هفته اخیر، تعداد زیادی کامیون مشتمل بر لباس‌های اهدایی، پتو و کمک‌های مردم ترکیه به‌سوی مرز رفته و منتظر ورود به داخل سوریه هستند.

تعدادی از سوری‌ها که عمدتا نیروهای امدادی و تاجر هستند اجازه عبور و مرور در مرز یافته‌اند و در دروازه‌های مرزی جمع شده‌اند تا بتوانند با پای پیاده عبور کنند. یک تاجر جواهر به نام محمد با همسرش از ترکیه به سوریه رفت تا فرزندانش را با خود به ترکیه بیاورد. او آنچه در مرز می‌گذرد را «تهدید» نامید. این زوج به شرط مخفی ماندن هویت‌شان می‌گویند: «مردم ترسیده‌اند. وضعیت بسیار بد است. مردم در خیابان‌ها یا زیر درخت‌ها زندگی می‌کنند. هوا بسیار سرد است.» گزارشگر نیویورک‌تایمز می‌افزاید، ساختمان‌های دولتی و خانه‌های مردم مملو از انسان است و یافتن چادر یا خیمه یا هر سر پناه دیگری دشوار است. این زوج به گزارشگر نیویورک‌تایمز می‌گویند، نه غذا هست و نه کار. این زوج می‌گویند: «می‌بینید که بسیاری از مردم روی پتوها و مقواها در خیابان‌ها خوابیده‌اند. تمام شهرها این‌گونه است. اگر بمباران متوقف نشود فاجعه رخ خواهد داد. همه دارند به سوی مرز ترکیه می‌آیند. گویی اینجا آخر جهان است.» بسیاری یا فرزندانشان در مرز سوریه گرفتار شده‌اند، یا پدر و مادرهایشان یا خواهر و برادرهایشان. هر کسی منتظر است تا عزیز خود را از مهلکه بیرون ببرد. این زوج همچنین به نیویورک‌تایمز می‌گویند: «بیمارستان‌های اینجا روزانه تا ۳۰۰ نفر را درمان می‌کنند. اینجا فاقد تجهیزات هستیم. سوخت نایاب است و قیمت‌ها هر روز بالاتر می‌رود. اینجا پایان دنیاست. هیچ امیدی وجود ندارد.»