نبرد برای هژمونی
جمهوری خلق چین بر این باور است که بخش کلیدی انباشت قدرت کشور در گرو مناسبات با نظم جهانی آمریکامحور است. چین به مرور با قدرتیابی روزافزون نسبت به پذیرش بیچون و چرای نظم موجود بینالمللی موضع مخالف اتخاذ کرده، بهگونهای که اگرچه در برخی حوزهها از نظم موجود حمایت میکند، اما در برخی حوزهها موضع مخالفت را در پیش گرفته است. چین دیگر اینگونه نمیاندیشد که نظام موجود بهطور تام و تمام خواستههای این کشور را برآورده میکند؛ خواستههایی که بهطور روزافزون با قدرتمندی هر چه بیشتر چین گسترش یافتهاند.
«بیجینگ» در پر کردن فاصله با آمریکا در نقاطی که «واشنگتن» ضعیف است یا در آنها حضور قدرتمندانه ندارد، به فوریت جای پای خود را باز میکند. نمونه اخیر این رویکرد درحوزه پاسیفیک درحال شکلگیری است. «بیجینگ» در ماه دسامبر سال ۲۰۱۹ از ریاستجمهوری ایالاتمتحده در «مایکرونیشیا» (واقع در اقیانوس آرام) پذیرایی کرد و در عالیترین سطح با آن به مذاکره پرداخت. در این سفر، سرمایهگذاری چین در مایکرونیشیا ۷۲ میلیون دلار اعلام شد که برابر با سه سرمایهگذاری پیشین بوده است (ما در این منطقه شاهد افزایش ۳۰ درصدی تجارت چین هستیم.) در همسایگی این منطقه، جزایر «مارشال» قرار دارد که آمریکا در آن پایگاه دارد و از جنگ جهانی دوم حضور نظامی خود را در آن حفظ کرده است. جزیره «گوام» که منطقه سرزمینی ایالاتمتحده آمریکا قلمداد میشود و این کشور پایگاه عظیمی در آن دارد نیز در مجاورت جزایر «مایکرونیشیا» واقع شده است. معهذا، حضور رو به افزایش چین و سرمایهگذاریهای رو به رشد این کشور بهتدریج درحال تضعیف حضور آمریکا در منطقه است. علت اصلی آن میتواند عدم تمایل «واشنگتن» در اولویت دادن به این منطقه و به شکلی بیتوجهی به آن باشد. اغلب سرمایهگذاریها در این حوزه به «چووک» معطوف شده که در ماه مارس سال ۲۰۲۰ در رفراندومی به استقلال رای خواهد داد که در آن چین درحالحاضر نیز قدرت اول از لحاظ سرمایهگذاری قلمداد میشود.
«چووک» نشاندهنده این موضوع است که چگونه چین با برداشتن گام کوچک، کارهای بزرگی را پیش میبرد. برای مثال، این منطقه که سالیان دراز آمریکاییها بر آن تفوق داشتند بهدلیل بیعلاقگی رهبران فعلی آمریکا و عدم توجه لازم به اهمیت و وضعیت محیطزیستی منطقه عملا درحال خارج شدن از پیوستگی به آمریکا است و چین که بهخصوص به مساله محیطزیستی منطقه اهمیت فراوان میدهد و به بحران آتی توجه دارد، درحال گسترش نفوذ خود است. این درحالی است که آمریکا بهطور کلی به مساله محیطزیستی «مایکرونیشیا» بیاعتنا بوده و زمانیکه مردم این منطقه اولویتشان مبارزه با آلودگی زیستی است که حیات آنها را بهطور جدی تهدید میکند «واشنگتن» با سیاست بیتوجهی در شرف واگذاری این حوزه حساس جغرافیایی و استراتژیک به چین است. بااهمیت جلوه دادن این مناطق که با سرمایهگذاریهای چین روبهرو است این کشور را بهعنوان شریک استراتژیک جزایر «مایکرونیشیا» مبدل ساخته و نوسازی آن را در چارچوب «ابتکارکمربند – پهنه» در مرحله برنامهریزی و اجرا دارد.
نفوذ تدریجی چین که بر قدرت «حساب بزرگ بانکی» این کشور و اتکا به ذخایرعظیم آن- بالغ بر سه تریلیون و دویست میلیارد(بزرگترین در دنیا) استوار است، در ارتباط با کشورهای عضو «اتحادیه آسه آن» نیز مشهود است. در این منطقه، چین همزمان با بهرهگیری از «ابتکار کمربند- جاده» در سرمایهگذاری در منطقه جنوب شرقی آسیا- اجرای پروژههای بزرگ اقتصادی و زیر ساختی – از نفوذ و حضور قدرتمندانه خود در «دریای جنوب چین» حراست کرده و بهطور آرام و حساب شده تثبیت حاکمیت در این حوزه را تعقیب میکند. اصرار چین در به کرسی نشاندن «الگوی رفتاری» با کشورهای «آسهآن» درحقیقت ادعای بیچون و چرا بر آن منطقه محسوب میشود؛ چین اعلام کرده حاضر به مذاکره با کشورهای آسیای جنوب شرقی البته با پذیرش حاکمیت چین است. «بیجینگ» با سرمایهگذاری هنگفت در منطقه در عمل راهی جز پذیرش ضمنی این کشورها در قبول حضور قوی این کشور باقی نگذاشته است. سال ۲۰۲۰ با هفتادمین سال بنیانگذاری کشور جمهوری خلق چین و پنجاهمین سالگرد تاسیس اتحادیه «آسهآن» مصادف بود. در این دوره چین به قدرت دوم جهانی و «آسهآن» به یکی از قدرتهای بزرگ اقتصادی دنیا مبدل شده است.
در سال ۲۰۱۹ میلادی حجم مبادلات تجاری چین و «آسهآن» به ۶۰۰ میلیارد دلار رسید و از مبادلات تجاری با آمریکا پیشی گرفت و این کشور به دومین شریک تجاری «آسهآن» مبدل شد. تنیدگی روابط بهگونهای است که چین در اصل شریان اقتصادی کشورهای آسیای جنوب شرقی را در اختیار دارد و در عمل جایگزینی برای آنها وجود ندارد. نمونه بارز آن مخالفت تند «ماهاتیر محمد» نخستوزیر مالزی با طرح احداث بزرگراه ۷۲۲ کیلومتری شمال به جنوب مالزی بود که آن را به طرحهای استعماری تشبیه کرده بود (اینبار چین بهعنوان نظام استعمارگر که منابع کشورهای ضعیف را به تاراج میبرد). بر این اساس، پس از بررسی مجدد و نیاز مبرم کشور به سرمایهگذاری و اجرای آن با همکاری چین، ماهاتیر اعلام کرد که جایگزینی برای چین با تمام نکات منفی وجود ندارد و اجرای آن را در جهت منافع مالزی تلقی کرده است. کشورهای ویتنام، تایلند، مالزی، اندونزی، فیلیپین، میانمار، کامبوج، لائوس و برونئی به ترتیب بزرگترین شرکای تجاری چین محسوب میشوند. کامبوج و میانمار نیز از لحاظ سیاسی شرکای پرو پا قرص این کشور هستند.
جدا از روابط رو به گسترش اقتصادی-تجاری، چین و «آسهآن» در صحنه بینالمللی روابط استواری را تجربه میکنند که نمونه بارز آن همکاری در مذاکرات «موافقتنامه شراکت اقتصادی جامع منطقهای» است که در سال ۲۰۲۰ فعالیت خود را آغاز خواهد کرد که بلاشک چین محور اصلی آن خواهد بود.
در اجلاس سال گذشته چین و «آسهآن» که در راستای تقویت همهجانبه روابط و همکاری بین این دو برگزار شد، «دورنمای شراکت ۲۰۳۰» بهعنوان سند توسعه تعاون برگزیده شد. دو طرف در این اجلاس بر هماهنگی فعالیتهای مالی- عمرانی و ... بر «ابتکار کمربند – جاده» بهعنوان حوزه فعالیت تاکید داشتند.
در نبرد برای حاکمیت اقتصادی جهان همه چشمها به آمریکا و چین دوخته شده است.