یادداشت-بخش دوم
فاجعه ماندگار تاریخ!
کردهای منطقه موسوم به حائل، کامیابی کردهای اقلیم کردستان عراق و دستاوردهای اجتماعی، اقتصادی و سیاسی آن را پیش چشمان خود دارند و از آنجا که طی قرن گذشته همواره در خطر نابودی از جانب کشورهای اطراف خود بوده و هستند لامحاله به قدرتهای خارج از منطقه همچون آمریکا و اسرائیل و بعضا اروپا اتکا کرده و ابایی از این وابستگی آشکار ندارند. در چنین فضایی از شاخصهای سیاسی و امنیتی، به یکباره آمریکا از تعهدات خود مبنی بر حمایت کردها با نگرش هزینه و فایده منبعث از دیدگاه ترامپ که سود کُردهای این منطقه برای آمریکا را در پایان جنگ داعش تمام شده تلقی میکند، سر باز میزند، پس ترکیه فرصت را مغتنم میشمارد که کار را یکسره کند و به این واسطه، از خطری که بیخ گوشش قرار دارد رهایی یابد، از مسائل و مشکلات و هزینههای ۶ /۳ میلیون نفر آواره و پناهنده حاصل از جنگ داخلی در سوریه خلاص شود و آنها را برای اسکان به سمت این منطقه حائل کوچ دهد و همچنین ذخیرههای استراتژیک و ژئوپلیتیک پکک یعنی یپگ را تار و مار یا به کلی نابود کند.
گرچه این حزب به دلایلی مانند اتکا به کشورهای خارج از منطقه، آنچه بعد از غلبه بر نیروهای داعش و تصرف شــهرهایی چون کوبانی و عفرین انجام داد و محکومیتهایی از سوی نهادهای بینالمللی را متوجه خود کرد، قاچاق انسان و کارهای نه چندان شایسته دیگر، محبوبیت زیادی برای عربهای غیرکرد و بسیاری از مردم ترکیه ندارد ولی به هر حال ترکیه در نگرانی خود برای احتمال ایجاد یک کشور مستقل یا خودمختار توسط کردهای منطقه حائل مبالغه میکند!
حال چه خواهد شد و پاسخ پرسشهای مطرح شده چیست؟ باید گفت سوریه هم فرصت را مغتنم شمرده و موقعیت خود را در شهرهایی چون راسالعین، منبج، رقه و لاذقیه که با مرز ترکیه بهطور متوسط فاصلههای نزدیکی دارند تثبیت میکند، بدون شک کردها نیز صلاح خود را در این میبینند که از پشتسر و روبهرو وارد جنگی نابرابر نشوند و از حضور ارتش سوریه استقبال کنند. روسیه به نمایش جانبداری خود از سوریه، متحد دیروزش در جنگ با داعش ادامه میدهد و با هدف تصرف جایگاه آمریکا در این منطقه و در فاصله ۱۵ کیلومتری از نیروهای نظامی کرد در کنار ارتش منظم اما ضعیف شده سوریه در مقابل پیشروی ترکیه مانور قدرت میدهد. اروپا بهرغم اعلام تحریمهای گسترده علیه ترکیه، به علت چسبندگی شدیدش با اقتصاد این کشور کاری به جز ایجاد محدودیتهای تسلیحاتی نیمهموثر از دستش برنمیآید و در عین حال تهدید ترکیه به رهاسازی پناهندگان را جدی گرفته است.
ترامپ که سیاست آمریکا را از یک جایگاه مدعی هژمونی و مسوولیتهای جهانی در مناطق و ژئوپلیتیکهای حساس به سیاست «هر چه به نفع کشور، ملت و دولتم باشد همان را انجام میدهم، به من چه که چه اتفاقی برای کردها و دیگران میافتد» تنزل داده است، دست به اقدام موثری که ترکیه را به عقبنشینی بکشاند، نمیزند. ایران همانطور که گفته است نگرانیهای ترکیه را درک میکند ولی راهحل را تهاجم نظامی و بیثباتی منطقه نمیداند، در عین حال با موضوع جدی تثبیت موقعیت سوریه مواجه است. عربستان و اقمارش که درگیر جنگ بیحاصل یمن و حل اختلافات عمیق شده با ایران هستند وقت و توانی برای ایفای نقش در این مناقشه در خود سراغ ندارند. آنچه اتفاق میافتد حالتی بینابین میان حمله و استقرار نیرو و آمادهباشهای پرهزینه ارتش ترکیه در مقابل جنگی نامتقارن توام با حمله و گریز کردها و احتمالا اقدامات تروریستی همانند بمبگذاریهای پراکنده و در عین حال قوت گرفتن داعشیها و بقایای آنها در لابهلای این منطقه حائل و مرزهای عراق برای احیای پرچم سرنگون شده خود در قالب اقدامات تروریستی خواهد بود.
به عبارتی در جـــمعبندی نهایی، ترکیه نخواهد توانست به آرزوهای دیرینهاش و آن بخش از معاهده ساکسپیکو که در آن به موضوع الحاق مناطقی به خاک ترکیه بهعنوان بازمانده امپراتوری عثمانی اشاره شده، بعد از گذشت بیش از ۱۰۰ سال دست یابد و حاکمیت خود را در منطقه موسوم به حائل تثبیت کند. به نظر میرسد این کشور با اقتصادی آسیبدیده و ناتوان و هزینههای هنگفت جنگی بیسرانجام مواجه شود. نباید فراموش کرد و از نظر دور داشت که فاجعه انسانی گسترده، آوارگی، پناهندگی و سرگردانی مردمانی که گمان میکردند جانبازی و فداکاری آنان در جنگ خونین با داعش و خلاصی کشورهای منطقه از این پدیده وحشتآفرین برایشان بعد از سالها آرامش و ثبات نسبی و زندگی به ارمغان میآورد، حاصل این بدعهدی آمریکاست، بدعهدیای که در اذهان مردم جهان، بهعنوان یک اقدام مثالزدنی در ادبیات سیاسی و به مثابه لکه ننگ و خفتی برای دولت آمریکا و نهتنها شخص ترامپ باقی خواهد ماند.
دامنه این فاجعه انسانی تا آنجاست که لیندسی گراهام، سناتور جمهوریخواه، ۱۷ اکتبر در مقابل رسانهها میگوید: متاسفم بگویم که این تصمیم ترامپ و بدعهدیاش در رها کردن کُردها کاری خفتبار برای آمریکاست، این درحالی است که ترامپ - که بهشدت در صحنه جهانی محکوم شده است - در همان روز میگوید: «نه آمریکا پلیس جهانی است و نه کردها یا حزب پکک فرشته»، این نشــــان میدهد که ترامپ در سایه خصلت سودمحور خود به نگرش و نظریه دولت- ملت بازگشته است و رسالتی جهانی برای آمریکا قائل نیست، در نتیجه با چرتکهاندازی به شیوه خود، سیاست جهانی و خارجی آمریکا را تعریف میکند و به عواقب فجایع انسانی حمله ترکیه بهشمالشرقی سوریه که حاصل خروج نیروهایش از این منطقه است نمیاندیشد.
ارسال نظر