مذاکره با عقل منفصل ترامپ

اکونومیست نوشته است در جنگ تجاری‌ای که رو به تعمیق است، آمریکا، چین و اتحادیه اروپا تا‌کنون تعرفه‌هایی را بر حجم زیادی از کالاها به ارزش میلیاردها دلار وضع کرده‌اند. به زعم اکونومیست، نظم تجاری آمریکا‌محور، در خطر قرار گرفته است؛ اما هنوز امکان نجات آن وجود دارد. به گزارش گروه اقتصاد بین‌الملل روزنامه «دنیای اقتصاد»، اکونومیست نوشت: زمانی دفاتر مرکزی سازمان تجارت جهانی واقع در ساحل دریاچه ژنو، به لیگ ملت‌ها (سازمان بین‌المللی تشکیل‌شده از زمان پس از جنگ جهانی اول) تعلق داشت. این سازمان بدطالع، به‌خاطر سیاست انزواطلبی آمریکا، زمین‌گیر شد. حالا نهادی که در آن ساختمان به‌کار خود ادامه می‌دهد، تحت تاثیر تصمیماتی است که در واشنگتن اتخاذ می‌شوند.

دونالد ترامپ به سازمان تجارت جهانی نیرنگ زده است تا بتواند بر واردات فولاد و آلومینیوم حتی از کشورهای متحد آمریکا تعرفه وضع کند. دولت او با طرح شکایت از رفتارهای ناعادلانه، تعیین نامزد برای کرسی‌های بدنه استینافی سازمان تجارت جهانی را متوقف کرده است؛ اقدامی که می‌تواند این نهاد را بعد از سال ۲۰۱۹ در رسیدگی به پرونده‌ها ناتوان سازد. بدتر اینکه آمریکا وارد یک جنگ تجاری با چین شده است. هر دو طرف بر ده‌ها میلیارد دلار کالا تعرفه وضع کرده‌اند و تهدید می‌کنند که به اقداماتی بدتر دست خواهند زد. قرار بود که سازمان تجارت جهانی به مجادلات تجاری رسیدگی و از تجمیع اقدامات تلافی‌جویانه پیشگیری کند. امروز اما به‌نظر می‌رسد با فروپاشی نظامی که این سازمان متولی نظارت بر آن بود، بیشتر به یک نظاره‌گر وحشت‌زده تبدیل شده است. طرفداران تجارت آزاد حق دارند که به‌شدت نگران باشند؛ اما حالا وقت ناامیدی نیست چون خط‌‌‌مشی طرح نجات این نظام، مشخص است.

پایان سازمان تجارت جهانی‌ای که ما می‌شناختیم

کج‌خلقی‌های ترامپ موجب می‌شود که تصور کنیم پایان سازمان تجارت جهانی اوهامی بیش نیست. در این بین اما دو نکته وجود دارد. نخست اینکه رئیس‌جمهوری آمریکا تنها کسی نیست که سیاست تجاری آمریکا را در پیش گرفته است. اتحادیه اروپا و ژاپن با رابرت لایتیزر، مذاکره‌کننده ارشد کم‌سابقه ترامپ درباره اصلاح سازمان تجارت جهانی صحبت کرده‌اند. سخنرانی‌های شدید ترامپ تیتر اخبار را به خود اختصاص می‌دهند؛ اما لایتیزر می‌خواهد سازمان تجارت جهانی را از نو پایه‌ریزی کند نه اینکه آن را ترک کند. او تنها از تهدیدات رئیس‌جمهوری آمریکا به‌عنوان اهرمی برای توافقات استفاده می‌کند. دوم اینکه باید بدانیم تمرکز بخش اعظم خشم آمریکا متوجه چین است و این خشم موجب بدگمانی‌هایی در نقاط دیگر جهان هم می‌شود. چین از زمان پیوستن به سازمان تجارت جهانی در سال ۲۰۰۱، آن‌طور که غرب انتظار داشته، به اقتصادهای بازار‌محور روی خوش نشان نداده است، بلکه در عوض تجارت را به چنان اندازه‌های بزرگی رسانده که بیش از دامپینگ و دیگر موارد مجادلات اقتصادهای بازار‌محوری که سازمان تجارت جهانی با آنها مواجه بودند، اثرگذار بوده است.

 اتحادیه اروپا و ژاپن هم در قصد آمریکا برای محدودسازی سیاست‌های بازرگانی چین وجه اشتراک دارند. واقعیت اما این است که پاسخگو کردن چین با قوانین فعلی میسر نیست. اصلاحاتی که مورد صحبت اتحادیه اروپا، ژاپن و آمریکا بودند، می‌تواند بسیاری از خلأها را پر کند. البته خوش‌بین‌ترین افراد هم قادر به شناخت موانع این طرح هستند. واضح ترین این موانع این است که چرا چین باید اصلاحاتی را بپذیرد که مدل اقتصاد دولتی‌اش را به خطر بیندازد؟ به نفع چین است که نظم تجارت جهان را به همین شکل فعلی حفظ کند، چون اگر چین منزوی شود، حزب کمونیست قادر نخواهد بود ثروتی را که اساس مشروعیتش است، به بار آورد. ترامپ اما قابل پیش‌بینی نیست. ممکن است او از سازمان تجارت جهانی کناره‌گیری کند. اگر چنین شود، دیگر قدرت‌ها احتمالا در شکل‌دهی به ارتباطات و نوشتن قوانین ادامه خواهند داد، شاهد این موضوع هم توافقی است که در هفته گذشته بین اتحادیه اروپا و ژاپن به امضا رسید. اما اگر لایتیزر موفق شود ترامپ را با قراردادی مورد علاقه او راضی کند، می‌توان هنوز نظام تجارت جهان را حفظ کرد و حتی آن را بهبود بخشید.