نوفاشیست‌های ایتالیایی اگرچه به اروپا نگاه می‌کردند اما همچنان ویژگی‌های خاصی بروز می‌دادند: میراث ۲۰ ساله رژیم فاشیستی به این معنا بود که نوفاشیسم [در آنجا] حضوری قوی‌تر نسبت به دیگر کشورهای اروپایی داشت- با وجود موفقیت انتخاباتی نسبتا پایین و حس عزلت گزینی‌ای که شبه‌نظامیان در مصاحبه‌ها از آن سخن می‌گفتند. MSI که – به‌دلیل مبانی ضدفاشیستی جمهوری- از قدرت سیاسی رسمی طرد شده بود (به اصطلاح طاق مشروطه) [Constitutional Arch: عبارتی بود که طی ۵۰ سال اول جمهوری ایتالیا در عرصه سیاسی این کشور مطرح و مورد بحث بود. این عبارت پیونددهنده احزاب سیاسی ایتالیا بود که در نگارش و تصویب قانون اساسی ایتالیا در ۱۹۴۸ بازیگری می‌کردند. طاق مشروطه شامل این احزاب بود: دموکرات مسیحی‌ها، حزب کمونیست ایتالیا، حزب سوسیالیست ایتالیا، حزب سوسیال دموکرات ایتالیا، حزب لیبرال ایتالیا و حزب جمهوری‌خواه ایتالیا. با این حال، احزابی مانند حزب ملی سلطنت‌طلب و جنبش سوسیال ایتالیا (MSI) از دایره شمول آن خارج شدند و هیچ عضوی در مجلس موسسان پارلمان نداشتند و در ارزش‌های ضدفاشیستی هیچ اشتراکی نداشتند] انجمن‌های ورزشی محلی، سازمان‌های جوانان، یک اتحادیه تجاری (به نام CISNAL)، انجمن کهنه سربازان فاشیست و مجلات و روزنامه‌های حزبی مانند Il Secolo d’Italia را توسعه داد. پس از «از دست رفتن» انحصار نمایندگی از سوی MSI، سازمان‌های مختلف نوفاشیستی توانستند گروه‌های مردمی متفاوتی را بسیج کنند. شبه‌نظامیان قدیمی MSI- که دلتنگ مزیت‌هایی بودند که دولت قدرتمند فاشیستی برای طبقه متوسط رو به پایین به ارمغان آورده بود- مدافع مدل «قانون و نظم»ی بودند که نماینده آن MSI بود؛ جوان‌تر‌ها- که مشتاق طغیانی بودند که در جنبش‌های ۱۹۶۸ به انفجار رسیده بود- راه خود را در ستیزه‌جویی فراپارلمانی یافتند.  در دهه‌های پر آشوب ۶۰ و ۷۰، نوفاشیسم – تا حد زیادی بخش فراپارلمانی‌اش- بخشی از فرآیندی بود که به مثابه «استراتژی تنش» [strategy of tension] تعریف می‌شد؛ طرحی که از سوی برخی از روسای ارتش و سرویس‌های اطلاعاتی به دقت شرح داده شد به گونه‌ای که اقدامات تروریستی را به منظور اجتناب از تبدیل این کشور به کمونیسم رد نمی‌کردند. استراتژی تنش به شکل‌های مختلف بسط یافت: تلاش برای تهییج مردم جهت شناسایی کشمکش‌های دانش‌آموزی و کارگری به منزله خطری برای «نظم عمومی»؛ سازمان‌های چپ را به‌عنوان حامیان این کشمکش‌ها مقصر بمب‌گذاری‌ها اعلام کردن؛ فرضیه کودتا در معنای اقتدارگرایانه‌اش که الهام گرفته از مدل سرهنگ‌های یونانی یا نمونه‌های آمریکای لاتینی مانند شیلی است.