نویسندگان: مایکل دی سوین، ونیان دنگ و اوبه ری لسکور
ترجمه: محمدحسین باقی

برخی از دانشمندان استدلال کرده‌اند که چین باید سیاست آغازگر نبودن را کنار بگذارد. مواضع این دانشمندان بر چند فرض مبتنی است که یکی از این فرض‌ها می‌گوید: اگر چین در جنگی متعارف که منافع اساسی‌اش مانند بقا و یکپارچگی و وحدت ملی را دربر می‌گیرد شکست بخورد، ابتدا مجبور به استفاده از تسلیحات هسته‌ای خواهد شد. اصل دیگر می‌گوید چین باید به درستی حد تحمل (threshold) خود را برای استفاده از تسلیحات هسته‌ای پیش از آغاز جنگ کاهش دهد تا مانع از وارد آوردن ضربه متعارف کشورهای دیگر علیه خود شود. به‌طور خاص، اگر کشور دیگری تهدید به وارد آوردن ضربه‌ای به اهداف اساسی چین - مانند مراکز هسته‌ای‌اش- کند یا برای ممانعت از ادغام دوباره چین با تایوان دست به مداخله بزند، چین باید فعالانه از بازدارندگی هسته‌ای خود برای محدود یا مهارکردن اقدامات نظامی متعارف طرف دیگر استفاده کند.

حمایت از آغازگر بودن در استفاده از تسلیحات هسته‌ای تجلی تحرک روزافزون چین در زمینه مسائل امنیت ملی در کنار رشد قدرت ملی‌اش است. قرن تحقیرآمیزی که چین از سال 1839 تا 1949 به‌دلیل اشغال قدرت‌های خارجی متحمل آن شد به شدت بر روح و جان مردم چین تاثیر گذاشته است. در دوره رهبری حزب کمونیست، قدرت ملی این کشور روزبه‌روز افزایش یافته است و صعود آن به سطح یک قدرت جهانی در دسترس است. بسیاری از مردم مشتاقانه امیدوارند که چین به‌زودی به قدرت جهانی تبدیل خواهد شد و بر نظام بین‌الملل حاکم خواهد شد. آنها نمی‌توانند این حقیقت را بپذیرند که نیروهای هژمون همچنان تحکیم و تقویت‌کننده امروز چین هستند و اینکه دولت‌های شرور همچنان درصدد تحریک این کشور هستند. آنها در این خیال هستند که چین می‌تواند یک یا دو سلاح با تکنولوژی بالا داشته باشد و سرنوشت کشور و توازن قدرت در نظام بین‌الملل را تغییر دهد.

با این حال، این رویکرد بسیار غیرواقع‌گرایانه است. حتی اگر چین چنین موضعی را بپذیرد، این برابر خواهد بود با رفع عطش با سم. دلیل ساده است. این رویکرد بر خلاف مفهوم اصلی تسلیحات هسته‌ای است که از سوی نسل کهن و قدیمی‌تر رهبران چین توسعه یافت. اتخاذ همان راهی که شوروی رفت- یعنی، استفاده از تسلیحات هسته‌ای برای رقابت با هژمونی آمریکا- در واقع معکوس کردن چرخ تاریخ و حرکت در برابر روند پیشرفت تاریخی است. از نظر فنی، تلاش برای آغازگر بودن در استفاده از تسلیحات هسته‌ای برای رقابت با آمریکا چیزی نیست که نیروهای هسته‌ای چین و سطح تکنولوژی‌شان بتواند به آن برسد. چین باید زرادخانه هسته‌ای خود را به شدت توسعه دهد و این موجب مسابقه تسلیحاتی با آمریکا خواهد شد. این کار به نوبه خود، به شدت ثبات منطقه‌ای و صلح جهانی را تضعیف می‌کند. کنار گذاشتن تعهد به آغازگر نبودن تصویر خوبی را که چین از خود در سطح جهانی ساخته مخدوش خواهد کرد و این ضربه‌ای بزرگ به خلع سلاح هسته‌ای جهانی و تلاش‌های منع اشاعه خواهد بود. خوشبختانه، درخواست برای کنار گذاشتن سیاست آغازگر نبودن و دنبال کردن الگوی آمریکا و روسیه به دیدگاهی غالب در چین تبدیل نشده است. همان طور که کنگره ملی هجدهم حزب کمونیست چین نشان داد، این کشور همچنان به تعهد خود به سیاست آغازگر نبودن و در پیش گرفتن جاده توسعه صلح‌آمیز پایبند خواهد بود.

فرض سوم: افزایش اعتبار، کارآمدی و قابلیت اطمینان به تعهد آغازگر نبودن

بخش زیادی از جامعه تحقیقاتی چین به علاوه آنهایی که در سطح تصمیم‌سازی قرار دارند این اعتقاد قوی را مطرح می‌کنند که با وجود چالش‌های جدید تکنولوژیک و سیاسی که چین با آنها دست به گریبان است، سیاست آغازگر نبودن می‌تواند همچنان پشتیبان منافع ملی کشور تا بیشترین حد ممکن باشد و از این رو باید مورد حمایت قرار گیرد. اگرچه صداهایی که امیدوارند سیاست آغازگر نبودن چین تغییر کند هر از گاهی شنیده می‌شود اما هیچ دلیلی برای این باور نیست که آنها نفوذ چشمگیری بر سیاستگذاران چینی وارد می‌آورند. مساله‌ای که به راستی شایسته توجه است این نیست که آیا چین باید همچنان به سیاست آغازگر نبودن پایبند باشد بلکه این است که چگونه اعتبار، کارآمدی و قابلیت اطمینان براساس شرایط جدید منطقه‌ای و جهانی را افزایش دهد. این پیشرفت‌ها به ابراز بهتر این دیدگاه از سوی چین در مورد تسلیحات هسته‌ای در عرصه بین‌الملل کمک می‌کند و به شکل بهتری صداقت در سیاست آغازگر نبودن این کشور را منتقل می‌کند. از این رو، آگاهی بیشتر از نقش چین در اعمال محدودیت در حوزه هسته‌ای را تسهیل می‌کند. امید این است که تمام دولت‌های هسته‌ای به اصل آغازگر نبودن متعهد خواهند شد و اینکه این موضع پذیرش بیشتری خواهد یافت. تمام این پیشرفت‌ها می‌تواند به ممانعت از جنگ هسته‌ای و حفظ امنیت ملی چین کمک کند. اطمینان از اینکه چین همچنان به حفظ ابزارهای موثر و کارآمد برای انجام ضد حمله ادامه دهد، چالشی قدرتمند در چارچوب توسعه سریع فناوری هسته‌ای ایجاد خواهد کرد به‌ویژه زمانی که قدرت‌های هسته‌ای مانند آمریکا سخت درحال تلاشند تا نظام دفاع موشکی بالستیک و شبکه قابلیت‌های حمله‌ای را توسعه داده و به‌کار گیرند. بنابراین، بدون عزم چین برای نوسازی نیروهای هسته‌ای‌اش، سیاست آغازگر نبودن به یک پوسته توخالی تبدیل می‌شود. به منظور روبه‌رو شدن با این چالش، چین از یک‌سو باید بر توسعه نیروهای هسته‌ای معتدل خود اتکا کند و این باید به اولین اولویت کشور تبدیل شود. از سوی دیگر، چین باید بکوشد تا با آمریکا و روسیه بر سر محدودیت‌های کنترل تسلیحات مانند محدود کردن کاربرد سیستم‌های دفاع موشکی و تدوین مجموعه‌ای از قوانین برای امنیت سایبری به توافق دست یابد. این به ممانعت از مسابقه تسلیحاتی و به پاسداری از ثبات استراتژیک و پایداری سیاست آغازگر نبودن چین کمک خواهد کرد.

نتیجه‌گیری

با توسعه سریع فناوری‌های جدید و پیشرفته، جنگ نیز دستخوش دگرگونی‌های انقلابی شده است. این به ناگزیر به تحولات جدید در اندیشه کشور و دکترین‌های عملیاتی به منظور سازگاری با این شرایط جدید منجر شده است. نوع جنگی که در قرن بیستم غالب بود - که در آن قدرت‌های بزرگ سرزمین‌های جدید را فتح می‌کردند- ممکن است در آینده هم رخ دهد؛ اما این نوع جنگ به ندرت اتفاق خواهد افتاد و تا حد زیادی جنگ‌های سریع و محلی با دامنه محدود و شدت بالا جایگزین آن خواهد شد. آغاز تقابل هسته‌ای در مقیاس وسیع میان قدرت‌های هسته‌ای البته محدودتر می‌شود و تسلیحات متعارف پیشرفته جایگزین برخی نقش‌های تسلیحات هسته‌ای خواهد شد. از نظر استفاده از تسلیحات، معرفی تکنیک‌های جدید برای رزم در فضای بیرونی، شبکه‌ها و روبات‌ها به آمریکا و قدرت‌های دیگر ابزارهای بیشتری برای آغاز حملات شگفت‌انگیز استراتژیک می‌دهند.