بخش چهل و چهارم
نه «صلح آمریکایی» نه«صلح چینی» - ۱۰ تیر ۹۶
نویسندگان: مایکل دی سوین، ونیان دنگ و اوبه ری لسکور
ترجمه: محمدحسین باقی
در بخش قبل به این نکته اشاره شد که بهعنوان جزئی از مولفه نهایی توازن منطقهای با ثبات آینده، واشنگتن، پکن و سایر قدرتهای مهم منطقهای باید انگیزههای تمام طرفها برای پیامدهای اقتصادی متقابلا سودمند همکاریجویانهتر در سراسر منطقه آسیا- پاسیفیک را تقویت کنند زیرا به موجب آن هزینههای درگیری را افزایش داده و علایق مشترک برای حفظ توازن باثبات را عمیقتر میکند. همچنین به وضعیت شبهجزیره کره و چشمانداز اتحاد دو کره، نقش پکن و واشنگتن و احتمالا تهدید پکن علیه کره متحد نیز اشاره شد.
نویسندگان: مایکل دی سوین، ونیان دنگ و اوبه ری لسکور
ترجمه: محمدحسین باقی
در بخش قبل به این نکته اشاره شد که بهعنوان جزئی از مولفه نهایی توازن منطقهای با ثبات آینده، واشنگتن، پکن و سایر قدرتهای مهم منطقهای باید انگیزههای تمام طرفها برای پیامدهای اقتصادی متقابلا سودمند همکاریجویانهتر در سراسر منطقه آسیا- پاسیفیک را تقویت کنند زیرا به موجب آن هزینههای درگیری را افزایش داده و علایق مشترک برای حفظ توازن باثبات را عمیقتر میکند. همچنین به وضعیت شبهجزیره کره و چشمانداز اتحاد دو کره، نقش پکن و واشنگتن و احتمالا تهدید پکن علیه کره متحد نیز اشاره شد. ادامه بحث در مورد «کره متحد» از سر گرفته میشود.
یک بحران شدید سیاسی و نظامی در شبهجزیره کره- خواه از جانب برنامه هستهای پیونگیانگ باشد خواه یک ستیز نظامی متعارف باشد و خواه فروپاشی رژیم کرهشمالی- میتواند به تقابل بدتر منجر شود یا حتی به درگیری نظامی میان واشنگتن و پکن بهعنوان دو قدرتی بینجامد که درصدد باثبات کردن وضعیت یا دستیابی به مزیت پایدار از هرج و مرج شکل گرفته هستند. احتمال چنین پیامد وخیمی میتواند زیاد باشد اگر قدرت و نفوذ اقتصادی، نظامی و سیاسی روزافزون پکن این کشور را بهسویی رهنمون شود که تلاش کند از بحران کره بهعنوان فرصتی برای فشار بر آمریکا برای بیرون کشیدن نیروهایش از شبهجزیره کره استفاده کند. با توجه به این وضعیت خطرناک و بیتردید بدتر شده، به نفع آمریکا و چین و کرهجنوبی و البته ژاپن و روسیه است که روشی موثرتر را برای مدیریت این بحران تدریجی در شبهجزیره بهکار گیرند و آن را توسعه دهند. امیدوارکنندهترین رویکرد شامل استراتژی دیپلماتیک و سیاسی در متن اتحاد کلی استراتژیک منطقهای است. برای آمریکا، کرهجنوبی، ژاپن و احتمالا چین و روسیه، این یعنی ظهور شبهجزیره متحد و غیرهستهای کره زیر رهبری نظام اقتصادی و سیاسی کرهجنوبی در چارچوب محیط کلی استراتژیک متوازنتر از همان نوعی که در این گزارش ارائه شد.
برای چین (و احتمالا روسیه) چنین پیامدی قطعا قابلقبول خواهد بود اگر دو شرط رعایت شود: فرآیند اتحاد صلحآمیز باشد و از اقدام علیه رهبری کرهشمالی اجتناب شود و در نتیجه دولت متحد کره در بهترین حالت اتحادی سست با آمریکا داشته باشد و هیچ نیروی نظامیای در شبهجزیره باقی نماند. اگرچه برخی نخبگان چینی بدون شک پیوندهای احساسی و سیاسی قابلتوجه با رژیم کرهشمالی را حفظ میکنند اما چشمانداز دولت غیرهستهای کره که عاری از نیروهای آمریکایی و احتمالا دارای روابط قدرتمند اقتصادی (اما نه انحصاری) و سیاسی با پکن باشد به احتمال زیاد توازن در چین را به نفع آن دسته از رهبران چینی سنگینتر میکند (که بهطور مسلم در حال افزایش است) که پیونگیانگ را در شرایط سیاسی، استراتژیک و اقتصادی مسوولیتپذیر میبینند. چالش واقعی در فرآیندی است که شامل ایجاد یک کره متحد و تا حد زیادی بیطرف یا ضعیف است.
برای ایالاتمتحده، یک کره متحد و غیرهستهای که تعهد ضعیفی دارد یک تصویر پیچیدهتر را در پی دارد. در یک وضعیت اتحاد در آینده، واشنگتن به احتمال زیاد ترجیح میدهد تا نیروهای قابلتوجهی را در شبهجزیره نگه دارد یا لااقل اتحاد امنیتی قدرتمندی را با دولت متحد کره در بلندمدت داشته باشد. استدلالها در حمایت از چنین موضعی بیتردید شامل این موارد میشود: نیاز آمریکا به حفاظت در برابر چین احتمالا تهاجمی در آینده؛ این باور که مردم کره چنین رابطه امنیتی نزدیکی را با واشنگتن میخواهند تا نفوذ چین را خنثی کنند؛ نیاز به اطمینان دوباره دادن به توکیوی عصبی که یک کره متحد تهدیدی برای ژاپن نخواهد بود و این باور که تنها یک اتحاد قدرتمند آمریکایی- کرهای و نیروهای آمریکایی در شبهجزیره مانع کره از تبدیل شدن به قدرتی هستهای خواهد شد. هر یک از این نکات، لااقل در شرایط فعلی، دارای اعتبار است. اما متقاعد کردن آنها در متن بزرگتر توازن با ثبات محیط قدرت که در این مطالعه مطرح شده بسیار مشکل ساز است.
اول، برقراری یک محیط امنیتی دفاع محور و متقابلا بازدارنده از همان نوعی که در بالا توصیف شد بهطور قابلتوجهی اعتبار تهدید چین بر کره متحد را کاهش میدهد بهویژه اگر چنین محیطی شامل اطمینان دوباره به تعهدات امنیتی ازسوی پکن باشد. درک اینکه چگونه و چرا پکن میخواهد همسایهای عمدتا بیطرف و به خوبی مسلح شده را که دارای روابط نزدیک و قدرتمند اقتصادی و احتمالا سیاسی است تهدید کند دشوار است. البته نیروهای آمریکایی در یک کره متحد بهطور قابل درکی میتوانند بر چین فشار وارد آورند؛ فشار از نوعی که بسیاری در آمریکا آن را سودمند و نوعی اهرم یا سیاست بیمهای در برابر حوادث جانبی مینگرند. اما فرضیه آن نوع توازن قدرتی که در اینجا مطرح شده این است که آمریکا مبادرت به بهکارگیری نیرو در امتداد مرز دریایی چین نخواهد کرد؛ اقدامی که میتواند بهطور بالقوه سرآغاز حمله به پکن باشد. اگر، تحت چنین شرایطی، یک کره قوی و متحد احتمالا نیازمند نیروهای محلی آمریکایی برای دفاع از خود در برابر پکن نباشد، این نیروها چه کارکرد دیگری در شبهجزیره خواهند داشت؟ حفظ این نیروها بهعنوان گونهای «بیمه» موجب بیثباتی (و نه ثبات) در محیط توازن قدرت خواهد شد و احتمالا موجب این میشود که پکن قدرتمندانه از خود حفاظت کند.
دوم، تهدید کاهش یافته ازسوی چین که از توازن قدرت باثبات در ترکیب با این حقیقت شکل گرفته که یک کره متحد دارای تعهد سست که بیتردید از قابلیت نظامی متعارف و قدرتمند خاص خود برخوردار است نشان میدهد که مردم کره احتمالا روابط امنیتی به شدت کاهش یافته با واشنگتن را احتمالا میپذیرند و در واقع ممکن است آن را بطلبند. این یک تصور غلط متداول است که مردم کرهجنوبی به ناگزیر پیوند نزدیکی با واشنگتن خواهند داشت تا ایمن بمانند. با این حال، اگر این کشور متحد شود، محتمل است که بسیاری از شهروندان کرهای ترجیح دهند که حضور نظامی آمریکا را در شبهجزیره پایان داده یا به شدت کاهش دهند و در وهله اول تا حد زیادی بر قابلیتهای خود اتکا یابند - در کنار روابط خوب سیاسی و اقتصادی با پکن و واشنگتن- تا امنیت خود را حفظ کنند. افزون بر این، نگرانی عمده امنیتی یک کره متحد ژاپن است نه چین.
ارسال نظر