کیفیت پایان زندگی

دنیای اقتصاد- شادی آذری: نشریه اکونومیست در سرمقاله این هفته خود به موضوع مرگ پرداخته است. اکونومیست نوشت: مرگ غیرقابل اجتناب است؛ اما نه یک مرگ بد. تا قرن بیستم میلادی طول عمر انسان به‌طور متوسط به اندازه عمر یک شامپانزه بود. امروزه اما پیشرفت علم و رشد اقتصادی به این معناست که طول عمر هیچ‌گونه پستانداری در جهان بیشتر از طول عمر انسان نیست.

اما یک نتیجه ناخواسته آن هم این است که مرگ به یک تجربه پزشکی تبدیل شده است. طی قرن گذشته، چگونگی، زمان و مکان وقوع مرگ تغییر کرده است. اغلب مرگ‌ها در کشورهای ثروتمند در پی چند سال کهولت پرفراز و نشیب رخ می‌دهد. حدود دوسوم از مرگ و میرها در بیمارستان‌های خصوصی یا دولتی و پس از اوج‌گیری درمان‌های سخت اتفاق می‌افتند. آمارها نشان می‌دهند که نزدیک به یک سوم آمریکایی‌هایی که پس از ۶۵ سالگی می‌میرند، سه ماه پایانی عمر خود را در یک واحد درمانی و تحت درمان‌های شدید می‌گذرانند. حدود یک پنجم آنها هم در یک‌ماه آخر عمر خود تحت عمل جراحی قرار می‌گیرند و این چیزی است که اغلب افراد نمی‌خواهند. یک نظرسنجی جدید نشان می‌دهد که اغلب افراد می‌خواهند وقتی زمانش می‌رسد، در خانه بمیرند. به نظر می‌رسد باید تغییراتی در مسیر نظام‌های درمان در مواجهه با بیماران صعب‌العلاج رخ دهد.

بخش اعظم مراقبت از این بیماران باید خارج از بیمارستان‌ها و به شکل حمایت‌های اجتماعی انجام شود. مشوق‌های مالی پزشکان و بیمارستان‌ها نیز باید تغییر کند؛ چون آنها به‌خاطر کارهایی که روی بیماران انجام می‌دهند از سوی بیمه‌ها و دولت‌ها وجه دریافت می‌کنند. این در شرایطی است که در آمریکا برنامه جدیدی تدوین شده تا به دکترها بابت گفت‌وگوهای عمیقی که با بیماران لاعلاج خود دارند، پرداخت صورت گیرد. سایر بخش‌های درمانی نیز باید از این روند تبعیت کنند. گفت‌وگوی صادقانه و سرگشاده با بیماران در حال مرگ باید همچون تجویز دارو یا جاانداختن استخوان‌های شکسته، بخشی از درمان دنیای مدرن باشد؛ چون یک مرگ بهتر به معنای یک زندگی بهتر، تا دم مرگ است.