بخش صد و یازدهم
پدیده شوم قرن جدید - ۳ اردیبهشت ۹۶
حسن حسن و جمعی از نویسندگان
مترجم: محمدحسین باقی
در بخش قبل به دیوانهایی اشاره شد که داعش در مناطق مختلف بهویژه لیبی به راه انداخته بود. نویسنده بر این باور بود که لیبی پس از عراق و سوریه مهمترین پایگاه داعش بود، اما باز هم این گروه نتوانست آن سیستم دولتی کارآمد یا آن سیستم حکمرانی را که در عراق و موصل بر پا کرد در لیبی یا جای دیگر برپا کند. در این بخش همچنین به مبارزان خارجی بهویژه مبارزان فرانسوی داعش اشاره میشود و نویسنده به صورت مختصر دلایل پیوستن فرانسویها به داعش را برشمرده است.
حسن حسن و جمعی از نویسندگان
مترجم: محمدحسین باقی
در بخش قبل به دیوانهایی اشاره شد که داعش در مناطق مختلف بهویژه لیبی به راه انداخته بود. نویسنده بر این باور بود که لیبی پس از عراق و سوریه مهمترین پایگاه داعش بود، اما باز هم این گروه نتوانست آن سیستم دولتی کارآمد یا آن سیستم حکمرانی را که در عراق و موصل بر پا کرد در لیبی یا جای دیگر برپا کند. در این بخش همچنین به مبارزان خارجی بهویژه مبارزان فرانسوی داعش اشاره میشود و نویسنده به صورت مختصر دلایل پیوستن فرانسویها به داعش را برشمرده است.
داعش با حرکت به سوی غرب توانست سرزمینی را در ساحل مدیترانه مستقر در حوالی شهر سرت تصرف کند که برخلاف درنه، پایگاه راستین داعش است که زیر ولایت طرابلس قرار میگیرد در حالی که شهرهای منتهی الیه شرقی در آن حوزه سرزمینی بهعنوان بخشی از ولایت برقه تعریف میشوند. شواهد قابلتوجه مستند به سیستم حکمرانی داعش در سرت حکایت دارد که درست مانند کارکرد این گروه در عراق و سوریه است. از جمله یک سیستم قضایی کارآمد با عنوان «دیوان القضا و المظالم» که با موضوعات و مسائل مختلفی دست و پنجه نرم میکند که طیف گستردهای را شامل میشود: از قراردادهای ازدواج گرفته تا مشاوره و فروش املاک و مستغلات، یک نیروی پلیس اسلامی، شاخه دعوت و مساجد که مسوول دسترسی به جمعیت و کنترل امور مساجد است، برنامههای مربوط به توبه و جلسههای شرعی بهعنوان بخشی از همکاری ساختارهای پرسنل محلی، طرحهای مصالحهجویانه و بهکارگیری سیستم زکات که زیرنظر «دیوان الزکات و الصدقات» عمل میکند. منطقه سرت، نمایانگر توسعهیافتهترین ساختار و پروژه حکمرانی داعش در خارج از عراق و سوریه است؛ بیجهت نیست که ابو محمد العدنانی، سخنگوی وقت داعش، در یک سخنرانی که در اواخر مه2016 از او پخش شد این شهر را در کنار رقه و موصل مطرح کرده بود. این به معنای ضربهای به ادعای نیروهای ائتلاف در مورد پیشرفت علیه داعش و از دست دادن سرزمین از سوی این گروه است. در واقع، کنترل داعش بر منطقه سرت در مواجهه با نیروهای محلی رقیب که شروع به متمرکز کردن تلاشهایشان علیه این گروه کردهاندزیر یک علامت سوال و تردید بزرگ قرار گرفته است.
کنترل داعش در دیگر مناطق لیبی اکنون حالت سینوسی به خود گرفته است. خلاصهکلام اینکه، اگرچه داعش پیشرفتهایی در لیبی داشته، اما با محدودیتهایی هم مواجه بوده است. به عبارت دیگر، این گروه به این برداشت رسیده که تحقق حکمرانی [تمکین] در مناطق دوردستتر از عراق و سوریه با محدودیتهای زیادی مواجه است. این مساله تاثیراتی بر اعتبار داعش در عرصه جهانی و جهانشمول بودن این گروه داشته است بهویژه تاثیراتی نیز بر جذابیت این گروه در میان حامیان جهانی جهادیاش داشته است. از آنجا که داعش تاکید زیادی بر دولت بودن دارد، فقدان موفقیت در تکرار تشکیل دولتهایی شبیه آنچه در عراق و سوریه بهوجود آمد ممکن است به جذابیت این گروه در بلندمدت ضربه وارد کند. این فقدان طرحهای موثر حکومتی ممکن است بر محاسبات رهبری اصلی بر میل به اعلام ولایتهای جدید تاثیر بگذارد. برای مثال، اگرچه این گروه رسما مدعی عملیات در سومالی و تونس شده است، اما بهطور اخص در هیچیک از این دو سرزمین ولایتی را اعلام نکرده است شاید به این علت که رهبری مرکزی داعش به شکست خود در توسعه آنچه دولت نامیده میشود وقوف یافته و اعلام ولایت به یک توطئه تبلیغی کودکانه تبدیل شده است.
۶- مبارزان خارجی
مساله فعالیت مبارزان خارجی در ولایات به مسالهای بسیار مهم تبدیل شده است زیرا هسته اصلی داعش همچنان متحمل ضربه، عقبنشینی و شکست سرزمینی میشود. سه حوزه مورد علاقه باید وقتی مساله مبارزان خارجی در ولایات مطرح میشود، برجسته شود. اولین حوزه گرایشهای مهاجرتی گسترده مبارزان خارجی است که از فرانسه میآیند؛ دومی زمان بندی این بحث و مساله بالقوه امنیت در مرز ترکیه بر حضور مبارزان خارجی در ولایات است و سومی تاثیرات سیاسی مبارزان خارجی در ولایات و سپس بهطور اخص تاثیراتی است که بر فرانسویها و سپس جهان بر جا میگذارد. بهتر است حضور فرانسویهای داعشی را با آمار و ارقام مورد بحث قرار دهیم. از زمان اعلام خلافت، فرانسه حدود 9300 نفر از شهروندانش را مورد نظارت اطلاعاتی قرار داده است. دو سوم این افراد تحت نظارت زیر 25 سال هستند و 40درصد همزن هستند؛ تقریبا نیمی از آنها افرادی بودهاندکه به گفته خانوادههایشان از خطوط تلفنی استفاده میکنند که از سوی دولت نصب و برقرار شده است. گفته شده 2هزار فرانسوی پیوندهایی فعال با داعش داشتهاندو ممکن است در سرزمینهای داعشی جنگیده و کشته شده باشند. گفته شده که 600 نفر نیز در مناطق داعشی دست به عملیات میزنند. این آخرین مسالهای است که مورد توجه مقامهای فرانسوی قرار گرفته است.
آنچه باعث مبهمتر شدن این تصویر میشود توجه به این فرانسویها بر حسب پیشینه و گذشته شان است. بخش قابلتوجهی از شهروندان فرانسوی که در کنار داعش میجنگند دارای پیشینه خانوادگی فقیرانه بوده و تجربیات تیره و تاری از حق شهروندی دارند. به عبارت دیگر، آنها فرزندان خانوادههای حاشیهنشین و فقیر هستند که حسی از عضویت و ادغام در جامعه فرانسه را ندارند. از سوی دیگر، بسیاری از آنها دارای پیشینه دارای امتیاز هستند و با جامعه ادغام شدهاند. آنچه نگرانکننده است این است که هیچ معیار خاصی وجود ندارد که بتوان این مبارزان را در قالب آن قرار داد یا به گرایشهای آنها پی برد. با این حال، مقامها توانستهاند دو گرایش خاص را در میان مبارزان فرانسوی داعش مشخص کنند. اول، بیشتر اینها علاقهمند به ولایات هستند، اما در عوض به شکل وسواس گونهای بر هسته داعش متمرکز شدهاند. اکثریت قابلتوجهی به عراق و سوریه سفر میکنند و حتی آنها که به ولایات میروند پس از اینکه وارد سرزمین اصلی داعش شدند روانه ولایات میشوند؛ سفر مستقیم از اروپا به این ولایات نادر است. دومین گرایش مهم - و کاملا هشداردهنده- رادیکالسازی سریع مبارزان خارجی پیش از ترک است. این فرآیند تطور از یک آدم معمولی به یک افراطی و سپس اعزام به ولایات مورد انتظار تقریبا یک سال طول میکشد. گسترش تبلیغات فناورانه موجب شده این روند حتی کاهش هم بیابد.
ارسال نظر