ترامپ در مسیر نیکسون قرار گرفت
نخستین زلزله در تیم ترامپ
دنیای اقتصاد: جنجالهای کابینه ترامپ پایانی ندارد. در جدیدترین اقدام مایکل فلین، مشاور امنیت ملی، او تنها سه هفته پس از کسب این مقام استعفا داد تا اولین مقام کابینه ترامپ باشد که استعفای خود را تقدیم رئیسجمهوری میکند. گفته شده او با روسها روابطی صمیمی داشت و در اواخر عمر دولت اوباما هم با سفیر روسیه تماس میگیرد و به او میگوید اوباما رفتنی است. نگران تحریمها نباشید. ترامپ همه چیز را درست خواهد کرد؛ اما تیر او به سنگ خورد. اکنون استعفای فلین به چالشی بزرگ برای کابینه ترامپ تبدیل شده؛ بهگونهای که این گمانهزنی مطرح شده که ممکن است سرنوشت نیکسون در انتظار ترامپ باشد.
دنیای اقتصاد: جنجالهای کابینه ترامپ پایانی ندارد. در جدیدترین اقدام مایکل فلین، مشاور امنیت ملی، او تنها سه هفته پس از کسب این مقام استعفا داد تا اولین مقام کابینه ترامپ باشد که استعفای خود را تقدیم رئیسجمهوری میکند. گفته شده او با روسها روابطی صمیمی داشت و در اواخر عمر دولت اوباما هم با سفیر روسیه تماس میگیرد و به او میگوید اوباما رفتنی است. نگران تحریمها نباشید. ترامپ همه چیز را درست خواهد کرد؛ اما تیر او به سنگ خورد. اکنون استعفای فلین به چالشی بزرگ برای کابینه ترامپ تبدیل شده؛ بهگونهای که این گمانهزنی مطرح شده که ممکن است سرنوشت نیکسون در انتظار ترامپ باشد.
جنجالهای ترامپ تمامی ندارد. او چه در کوران رقابتهای انتخاباتی و چه در روزهای حضور و استقرار در کاخ سفید خبرساز است. او وعده داده بود که در ۱۰۰ روز اول دوران ریاستجمهوریاش برخی اقدامات را به مرحله اجرا و برخی دیگر را متوقف خواهد کرد. به نظر میرسد ۱۰۰ روز اول دولت ترامپ جز تکانههای سخت بر ساختار حاکمیتی، اقتصاد و سیاست خارجی آمریکا نفع دیگری نداشته است. او یک روز به جدال با قضات ارشد آمریکایی میپردازد و ضمن شکایت از آنها تهدید میکند که به دیوانعالی شکایت خواهد برد. روز دیگر اعلام میکند فرمان مهاجرتی جدیدی صادر خواهد کرد که فرمان قبلی و روال قضایی را دور خواهد زد و الخ. جدیدترین تکانهای که ساختار حاکمیتی آمریکا را سخت تکان داد استعفای ژنرال «مایکل فلین»، دوست قدیمی و مشاور امنیت ملی دونالد ترامپ بود. الجزیره مینویسد او به دلیل تماس تلفنی با سرگئی کیسلیاک، سفیر روسیه در آمریکا، مجبور به استعفا شد.
ماجرا چیست؟
روز دوشنبه روزنامه واشنگتنپست در گزارشی اعلام کرد که مایکل فلین در اواخر عمر دولت اوباما و یک ماه پیش از اینکه ترامپ وارد کاخ سفید شود، تماسی تلفنی با سفیر روسیه در واشنگتن داشت. او در این تماس تلفنی به سفیر روسیه گفته بود نگران تحریمهای اوباما نباشید. با استقرار ترامپ در کاخ سفید تحریمها برداشته و اوضاع به حالت عادی بازخواهد گشت. واشنگتنپست پس از انتشار این گزارش نوشت فلین اطلاعات درستی راجع به تماس تلفنیاش به مایک پنس، معاون رئیسجمهور ترامپ، نداده بود. بر همین اساس، مقامات ارشد آمریکایی میگویند این سخنان بهعنوان «سیگنالی نادرست و غیرقانونی به کرملین» تفسیر شده که روسیه میتواند انتظار کنار زدن تحریمها در دوران ترامپ را داشته باشد. گفته میشود «یکی» از دلایل مغازلههای ترامپ با پوتین و سخنان گرمی که میان دو طرف رد و بدل شده و میشود، همین مساله بوده است.
مایکل فلین که یکی از نزدیکترین روابط را در کابینه ترامپ با دولت روسیه داشت، متهم شده در همان روزی که باراک اوباما دولت روسیه را بهخاطر دخالت در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا از طریق حملات سایبری مورد تحریم قرار داده و حکم به اخراج ۳۵ دیپلمات روس از خاک آمریکا داد، بهصورت تلفنی با سفیر روسیه در واشنگتن گفتوگو کرده و با او درباره تحریمهای روسیه و احتمال لغو آنها در دولت ترامپ گفتوگو کرده است. واشنگتنپست میافزاید وقتی از سفیر روسیه در مورد این موضوع سوال شد، چنین بحثی را رد کرد. روز سهشنبه نیز سخنگوی فلین چنین اظهاراتی از سوی رسانهها را رد کرد و گفت: «او بهخاطر نمیآورد که در مورد تحریمها سخنی گفته باشد. او مطمئن نیست که اصلا این موضوع مطرح شده باشد.» اگرچه این عذری بدتر از گناه است اما نیویورکتایمز نیز به نقل از فلین مینویسد این مکالمه تلفنی با سفیر روسیه یک مکالمه معمولی برای تبریک سال نو میلادی بوده و در پاسخ به تماس تلفنی ناموفق سفیر روسیه با فلین، وی با این دیپلمات روسی گفتوگو کرده است.
واشنگتنپست که از همان روزهای رقابت انتخاباتی ترامپ، شمشیر را در برابر او از رو بست، در گزارش افشاگرانه خود مینویسد: «مقامات آمریکایی میگویند FBI به مساله ارتباطات فلین با کیسلیاک ورود کرده است. چند نفر از مقامها تاکید کردهاند که اگرچه در مورد تحریمها بحث شده اما نشانهای نیافتهاند که نشان دهد او قصد داشته پیامی آشکار دال بر اقدام ترامپ مبنی بر حذف تحریمها به طرف روسی بدهد.» این روزنامه افشاگر میافزاید: «ارتباطات و تماسهای فلین با سفیر روسیه در دوران اوباما هم توجهات را بهخود جلب کرده بود». مقامات آمریکایی میگویند این مذاکرات بخشی از مجموعه تماسهای میان فلین- کیسلیاک بود که در انتخابات ۸ نوامبر آغاز شد و در دوران گذار [انتقال قدرت از اوباما به ترامپ] هم ادامه یافت. سفیر روسیه در مصاحبه اخیر خود میگوید با فلین بهصورت پیامکی، تلفنی و رو در رو دیدار داشته اما هیچ سخنی از تحریمها به میان نیامده است. برخی مقامهای دولت ترامپ از جمله مایک پنس (در مصاحبه اخیر خود با CBS) مجموعه تماسهای پیامکی و تلفنی میان دو طرف را تایید کردهاند اما اعلام کردهاند که هیچ اطلاعی از بحث مربوط به تحریمها ندارند. بهنظر میرسد تماس فلین موجب شکاف دیگری در هیات حاکمه آمریکا شده است. برخی از مقامهای آمریکایی (از جمله برخی مقامهای ارشد اطلاعاتی- امنیتی به شرط فاش نشدن نام) به واشنگتنپست میگویند اظهارات فلین در مورد تحریمها کاملا روشن بیان شده است. حتی برخی از این مقامها پا را فراتر گذاشته و گفتند: «فلین به روسها گفته دست به مقابله به مثل با اوباما نزنید.» آنها میگویند ظاهرا هر دو طرف [روسی و آمریکایی] تصریح کردهاند که باید منتظر دوران ترامپ بمانند. این در حالی است که واشنگتنپست میافزاید برخی دیگر از مقامها نسبت به فریب پنس از سوی فلین اظهار نگرانی کردهاند. آنها میگویند دفاعیه پنس از فلین متکی به اظهارات شخص او بوده است. اگرچه در دولت اوباما تحقیقاتی از فلین شروع شد و این بحث درگرفت که آیا اقدام او تخلف از قوانین است یا خیر اما ترامپ او را به جایگاه مشاور امنیت ملی رساند تا بر تمام شایعات قلم بزند اما تیر ترامپ به سنگ خورد.
چشم و گوش ترامپ میرود
مشاور امنیت ملی در دولتهای آمریکا نقش «چشم و گوش» را برای رئیسجمهوری دارد. الجزیره در گزارشی در این رابطه مشاور امنیت ملی را «دروازه ورود به کاخ سفید و رئیسجمهور» نامیده و میافزاید او هماهنگکننده و انتقالدهنده پیامهای وزارت خارجه، پنتاگون و تمام نهادهای اطلاعاتی، امنیتی و جاسوسی به رئیسجمهور است. الجزیره مینویسد استعفای فلین نه تنها «ضربهای بزرگ و اساسی» به دولت ترامپ بود بلکه اولین استعفا در کابینه ترامپ بود. این گزارش استعفای فلین را «تکانهای فوقالعاده سخت در روزهای اول استقرار دولت ترامپ» ارزیابی کرده است. این موضوع باعث شده تا جمهوریخواهان و دموکراتها بار دیگر به تقلا بیفتند و جلوی وقوع اتفاقات ناخوشایندتر را بگیرند.
واشنگتن پست مینویسد بسیاری از مقامهای ارشد آمریکایی از نمایندگان پارلمان (اعم از دموکرات و جمهوریخواه) و مقامهای ارشد دولتی و مقامهای شاغل در نهادهای اطلاعاتی معتقدند «روسیه در انتخابات آمریکا دست به حمله زده است.» آنها اقدام سایبری روسیه را «حمله» نامیدهاند تا هزینه چنین کاری را هم برای دولت روسیه و هم برای افراد دخیل در این اقدام بالا ببرند. همچنین گفته شده که اقدام فلین در ارتباط با سفیر روسیه در نوع خود نه تنها یک مساله مهم و چالش برانگیز است بلکه بیسابقه هم محسوب میشود؛ بیسابقه از این جهت که یک ژنرال بازنشسته که سابق بر این مدیر آژانس اطلاعات دفاعی بوده به مغازله با سفیر یک کشور خارجی پرداخته و معاون رئیسجمهوری را با اطلاعات دروغین فریب داده است.
قانون در مورد شهروندانی که در دیپلماسی خارجی مداخله میکنند قانون «لوگان» نامیده میشود. ریشه این قانون به سال ۱۷۹۹ باز میگردد اما تا کنون به اجرا در نیامده بود زیرا سابقهای از آن وجود نداشت. به عبارت دیگر، تاکنون سابقهای تاریخی از این دست وجود نداشته که بتوان در مورد آن تصمیم گرفت. مورد فلین اولین مورد از این دست است. اگرچه در برههای از دولت اوباما، فلین پستی نظامی داشت اما در اواخر عمر دولت اوباما او فاقد مسوولیت بوده و بر همین اساس مشمول قانون لوگان در مورد «شهروندانی» میشود که «در دیپلماسی خارجی مداخله میکنند.» واشنگتنپست مینویسد در مورد نحوه برخورد با فلین اکنون شکافی در دولت آمریکا و ساختار حاکمیتی این کشور پدید آمده است. برخی میگویند تماسهای رده بالای سیاسی با مقامهای خارجی اقدامی مسبوق به سابقه بوده است. برخی دیگر میگویند اجرای قانون لوگان و برخورد با فلین باعث میشود تماسها با مقامهای خارجی کمتر شود و در نهایت، مساله با حساسیت بیشتری نگریسته شود. ظاهرا اقدام فلین و نحوه برخورد با او اکنون به چالشی جدید در دولت ترامپ تبدیل شده است.
سرنوشت نیکسون در انتظار ترامپ؟
حذف فلین تبعاتی برای ترامپ و شخص فلین خواهد داشت.
1- تبعات حذف برای فلین: استعفای فلین باعث میشود یکی از حربهها یا ابزارهای نفوذ روسیه در ساختار حاکمیتی آمریکا کنار گذاشته شود. اگرچه ایندیپندنت مینویسد پیش از این به دولت در مورد نفوذ «روسگرایان» در دولت هشدار داده شده بود اما حذف فلین را میتوان به مثابه دومینویی تلقی کرد که میرود برخی دیگر از اعضای کابینه یا لااقل نیروهای نزدیک به ترامپ که روابطی با روسیه دارند را قربانی کند. ورود FBI و وزارت دادگستری و برخی دیگر از نهادهای امنیتی به این مساله میتواند ابعاد دیگری از بحرانی را نشان دهد که دامان دولت ترامپ را در ۱۰۰ روز اول گرفته است. حداقل نفع برکناری فلین برای آمریکا این است که یکی از ابزار فشارهای مسکو یا کارت امتیاز مسکو در برابر واشنگتن رو شد و او به مهرهای سوخته تبدیل شد. شاید مسکو نتواند آنگونه که میخواست به افشاگری علیه دولت ترامپ برای اخذ امتیاز بپردازد. استعفای فلین یک شکست و یک رسوایی سیاسی برای دولتی است که برای عالم و آدم شاخ و شانه میکشد و تمام هنجارهای متعارف بینالمللی را زیر سوال برده است.
2- ترامپ در مسیر نیکسون: ترامپ در آن فرمان اجرایی معروف که شهروندان هفت کشور از جمله ایران را از ورود به آمریکا منع کرد، چنان شوکی به بدنه حاکمیت و ساختار حکومت و نهادهای مدنی آمریکا و متحدان این کشور وارد کرد که چاک شومر، رهبر اقلیت سنا، در بیانیهای گفت: «از گونههای مجسمه آزادی اشک میبارد زیرا سنتی کهن که استقبال از مهاجران بود و آمریکا بر پایه آن تاسیس شد، بر باد رفت.» ترامپ چنان از در مخالفت با توافق نامههای گوناگون تجارت آزاد همچون شراکت ترانس-پاسیفیک درآمد و چنان بهدنبال اجرای قوانین مهاجرتی سفت و سخت در آمریکا برآمد که گویی فراموش کرد این مهاجران بودند که به دلیل شرایط فاجعهبار در اروپا به «دیار آزادی» کوچیدند تا شاهد آزادی را در آغوش گیرند. این سفیدپوست آمریکایی فراموش کرده که خود تباری آلمانی دارد. اوباما تباری کنیایی داشت و این وضعیت شامل حال بسیاری از مقامهای فعلی و قبلی آمریکا نیز میشود. اقدامات تند و تیز ترامپ یادآور ریچارد نیکسون، سی و هفتمین رئیسجمهوری آمریکا است که در میانه کار مجبور شد از قطار کاخ سفید پیاده شود و استعفای خود را تقدیم کند. گویی نیکسون در کالبد ترامپ حلول کرده و او را در مسیر استعفا به پیش میبرد. اگرچه فضای زمانی این دو رئیسجمهوری، شخصیت آنها و سیاستهایشان بسیار متفاوت از یکدیگر است اما شباهتها و تفاوتهایی میان آنها هست.
تفاوتها: نیکسون بهعنوان نماینده مجلس نمایندگان آمریکا و سناتور از کالیفرنیا و نیز هشت سال بهعنوان معاون سی و ششمین رئیسجمهوری آمریکا خدمت کرده بود. او در دوران جنگ جهانیدوم مدتی هم در نیروی دریایی آمریکا خدمت کرد. نیکسون دانشآموخته حقوق بود. او پس از پیمودن مراتب حزبی و پارلمانی وارد گود ریاستجمهوری شد. او در دوران ریاستجمهوریخود جنگ ویتنام را خاتمه داد و نیروهای آمریکایی را به کشور بازگرداند؛ روابط با چین کمونیست را از سر گرفت و رسما این کشور را مورد شناسایی قرار داد؛ پیمان منع تولید موشکهای ضدموشک با شوروی امضا کرد و رقابت در فضا را کلید زد و الخ. ترامپ درست در نقطه مقابل نیکسون حرکت میکند. اگر نیکسون روابط با چین و روسیه را بهبود بخشید اما ترامپ شمشیر را در برابر اژدهای زرد از رو بسته و با خرس سیبری نیز سیاست یک بام و دو هوا در پیش گرفته است. اگرچه، چند دهه است که سیاست «چینواحد» مبنای سیاست خارجی روسای جمهوری آمریکا را تشکیل میدهد اما ترامپ اصل چین واحد را زیر سوال برد اما در گفتوگو با همتای چینی خود بار دیگر اصل «چین واحد» را مورد تاکید قرار داد. زیر سوال بردن هویت واحد یک کشور مستقل، سیاست خطرناکی در روابط بینالملل است که میتواند کشورهای چند قومیتی را دچار مشکلات عدیده کند.
شباهتها: نیکسون نیروهای آمریکایی را از ویتنام بیرون کشید و ترامپ هم در صدد است نیروهای آمریکایی را از خاورمیانه بیرون بکشد (اما نمیتوان به این سیاست او امید بست زیرا از یکسو، دم از خروج نیروهای آمریکایی از مناطق بحرانخیز میزند و از سوی دیگر، در پنتاگون و پشت درهای بسته سخن از افزایش بودجه و هزینهها برای ساخت کشتیهای جدید، جنگندههای جدید، مبارزه با داعش و ... بر زبان میآورد). نیکسون در دوران جنگ سرد میزیست که مشخصهاش کشمکشهای سیاسی میان آمریکا- شوروی و اقمارشان بود. اکنون نیز ترامپ در عصری سکان کاخ سفید را به دست گرفته که میراثدار جنگ سرد اوباما با پوتین است. اوج کشمکش این دو قدرت در جنگ اوکراین و الحاق کریمه بهخاک روسیه، تداوم بحران در سوریه و تحریم روسیه به دست آمریکا و کشورهای اروپایی است. ویژگی جنگ سردِ دوران نیکسون مسابقات فضایی، پرداخت هزینههای گزاف دفاعی، مسابقه در تولید و تکثیر تسلیحات هستهای و جنگهای غیرمستقیم بود. جنگ سرد اوباما- پوتین هم علاوه بر رقابتهای تسلیحاتی طرفین و افزایش هزینههای دفاعی، در میدانهای سیاسی مانند اوکراین، روسیه و خاورمیانه نیز نمود داشت. هرچند جنگ سرد اوباما- پوتین با جنگ اوکراین شروع و با بحران سوریه و در نهایت اخراج دیپلماتهای روسی از آمریکا در روزهای آخر اوباما به اوج خود رسید و اکنون ترامپ وارث این میراث است.
نتیجه: نیکسون با تمام سوابق سیاسی با درگیر شدن در رسوایی واترگیت به زیر کشیده شد. در واقع، نیکسون اولین رئیسجمهوری آمریکا بود که مجبور به استعفا از مقام خود شد. پس از او جرالد فورد (معاون نیکسون) به ریاستجمهوری انتخاب شد. بعید نیست با اقدامات بحرانساز و ساختارشکنی که ترامپ و برخی اعضای کابینه او انجام میدهند، بار دیگر همچون روزهای رقابت انتخاباتی، اجماعی میان جمهوریخواهان و دموکراتها برای به زیر کشیدن او شکل گیرد. به نظر میرسد مایک پنس که اکنون معاون ترامپ است گزینه مطلوب جمهوریخواهان باشد زیرا پنس یک محافظهکار استخواندار و از هواداران دیرپای جنبش تیپارتی است که نه تنها سابقه فرمانداری که سابقه حضور در کنگره آمریکا را نیز در کارنامه خود دارد. آیا ممکن است ترامپ به سرنوشت نیکسون دچار شود و بهعنوان دومین رئیسجمهوری آمریکا مجبور به استعفا شود؟ اگر چنین شود آیا پنس چهل و ششمین رئیسجمهوری آمریکا خواهد شد؟ در دنیای سیاست همهچیز شدنی است.
ارسال نظر