بخش شصت و یکم
پدیده شوم قرن جدید - ۱۸ بهمن ۹۵
حسن حسن و جمعی از نویسندگان
مترجم: محمدحسین باقی
در بخش قبل نویسنده عملا به ایجاد شکاف و اختلاف در گروهها و طوایف اشاره کرده بود. او میگفت باید به آنانی در میان طوایف یا تودهها احترام بگذاریم که مشتاق جهادند و به ما وفادارند و ما را قبول دارند. او معتقد بود باید از خطای این گروهها چشمپوشی کرد.
وقتی به وحدت در اهداف رسیدیم، گروهها متحد خواهند شد و قدرت ما به شکل قویتری استقرار خواهد یافت و تاثیر بیشتری خواهد داشت و به اذن خدا اوضاع بهتر خواهد شد به ویژه زمانی که این در تباین با طبقاتی از مردم در میان دشمنی باشد که اهدافش با یکدیگر متفاوت است.
حسن حسن و جمعی از نویسندگان
مترجم: محمدحسین باقی
در بخش قبل نویسنده عملا به ایجاد شکاف و اختلاف در گروهها و طوایف اشاره کرده بود. او میگفت باید به آنانی در میان طوایف یا تودهها احترام بگذاریم که مشتاق جهادند و به ما وفادارند و ما را قبول دارند. او معتقد بود باید از خطای این گروهها چشمپوشی کرد.
وقتی به وحدت در اهداف رسیدیم، گروهها متحد خواهند شد و قدرت ما به شکل قویتری استقرار خواهد یافت و تاثیر بیشتری خواهد داشت و به اذن خدا اوضاع بهتر خواهد شد به ویژه زمانی که این در تباین با طبقاتی از مردم در میان دشمنی باشد که اهدافش با یکدیگر متفاوت است. هدفی که ما به خاطر مردم خلق کردیم و باید برای آن تلاش کنیم و خیر دنیا و آخرت در آن است باید به شکلی ساده، فارغ از عواقب و پرگویی هایش به مردم - تمام مردم- منتقل شود. اگر هدفی که میخواهیم به آن برسیم مزایای اندک، موقتی یا محدود داشته باشد فداکاری در مخالفت با دشمن صلیبی یا صهیونیست یا کافر هیچ ارزشی ندارد. بدتر اینکه، روح و توانایی هایمان را در قالب فرد، گروه یا قانون جدید تسلیم طاغوت جدیدی میکنیم که مبتنی بر الگوی الهی نیست؛ الگویی که بشریت- تمام بشریت- عبادت سایر بندگان را به عبادت خالق بنده ترجیح میدهد. تنها خداوند است که شایسته عبادت و فداکاری ماست و باید تسلیم او باشیم. تنها همین هدف میتواند امت را متحد سازد و باعث وفاداری بر مبنایی استوار و سالم شود. این وظیفه ماست که اطلاعات رسانهای و تبلیغات مذهبی موثر تولید کنیم تا این پیام و این معنا در سایه معرکه سهمگینی که نشانههایش ظاهر شده به امت - تمام امت- منتقل شود. با توجه به مساله دستیابی به «قدرت» بهویژه با توجه به اینکه چگونه توان آن «قدرت» را ارزیابی کنیم و سپس فعالیتها و برنامههایمان را براساس آن اطلاعات موثق بسازیم یک نکته مهم باقی میماند. با توجه به این نکته، میخواهیم تاکید کنیم که نباید فعالیتهایمان را مبتنی بر فعالیتهای دیگرانی بسازیم که وفاداریشان مورد تایید ما نیست و ما هدایت شان نمیکنیم زیرا اصل بر ایجاد برنامه عمل براساس «قدرت» راستینی است که ما داریم و در گروههایی تجلی یافته که رهبریشان میکنیم و گروهها و مناطق بازماندهای که به ما ابراز وفاداری کرده و کمک مان میکنند. در دهه 1990، یکی از گروههای جهادی در مصر برنامهای ممتاز برای عمل مطرح کرد. با این حال، این طرح بر این مبنا بود که «الجماعهالاسلامیه» و «وجماعه الجهاد» اقدامات خاصی انجام دهند که به نفع برنامههای این گروه کوچک خواهد بود. رهبر این گروه به شکل بیهودهای تصور میکرد که حوادث بزرگ این دو گروه را مجبور به انجام عمل آنگونه که او میخواهد میکند. متاسفانه، برآورد او از این «قدرت» دقیق نبود.
ارسال نظر