نیاز به آموزشهای ضمن خدمت افزایش یافته است
انقلاب آموزشی؛ پادزهر نابرابری
دنیای اقتصاد، شادی آذری: نشریه اکونومیست در سرمقاله این هفته خود به موضوع آموزش پرداخته و به ضربالمثل قدیمی «زگهواره تا گور دانش بجوی» از زاویه جدید تغییرات تکنولوژیک نگاه کرده است. اکونومیست نوشته آسان است که بگوییم همه افراد باید حتی در دوران کار و اشتغال خود هم به آموختن ادامه دهند، اما این کار در عمل دشوار خواهد بود و برای آنکه افراد بتوانند پابهپای پیشرفتهای تکنولوژیک گام بردارند، نیاز است تا آنها را تجهیز کنیم.
اکونومیست نوشت، وقتی آموزش نمیتواند همگام با تکنولوژی گام بردارد نتیجه، ایجاد نابرابری خواهد کرد.
دنیای اقتصاد، شادی آذری: نشریه اکونومیست در سرمقاله این هفته خود به موضوع آموزش پرداخته و به ضربالمثل قدیمی «زگهواره تا گور دانش بجوی» از زاویه جدید تغییرات تکنولوژیک نگاه کرده است. اکونومیست نوشته آسان است که بگوییم همه افراد باید حتی در دوران کار و اشتغال خود هم به آموختن ادامه دهند، اما این کار در عمل دشوار خواهد بود و برای آنکه افراد بتوانند پابهپای پیشرفتهای تکنولوژیک گام بردارند، نیاز است تا آنها را تجهیز کنیم.
اکونومیست نوشت، وقتی آموزش نمیتواند همگام با تکنولوژی گام بردارد نتیجه، ایجاد نابرابری خواهد کرد. همزمان با ابداعات نوین، اگر کارگران فاقد مهارتهای لازم برای مفید بودن باشند، دچار آسیب خواهند شد و اگر تعداد زیادی از آنها از روند پیشرفتهای تکنولوژیک جا بمانند، آنگاه جامعه شروع به تجزیه خواهد کرد. پس از انقلاب صنعتی، حالا علوم روباتیک و هوش مصنوعی، انقلاب آموزشی را ایجاد کردهاند. این بار اما زندگی کاری افراد طولانیتر و با سرعت بسیار بیشتری در حال تغییر است تا جایی که افزایش سطح تحصیلات تازهکارها کافی نیست بلکه افراد باید قادر باشند طی دوران کاری خود نیز مهارتهای جدید را بیاموزند.
متاسفانه این روزها نیاز به آموزشهای ضمن خدمت بسیار زیاد است اما فقط به نفع افرادی است که امکان دستیابی به آن را دارند و به همین دلیل بیش از آنکه نابرابری را کاهش دهد، موجب افزایش نابرابریها میشود. اگر قرار بر این باشد که اقتصادهای قرن بیست و یکم، یک قشر پرجمعیت از طبقه اجتماعی سطح پایین پرورش ندهند، بسیار ضروری است که سیاستگذاران بر این مساله کار کنند که چگونه میتوان به همه شهروندان در یادگیریهای توأم با کسب درآمد کمک کرد. تاکنون تلاشهای آنان در این راستا بسیار ناکافی بوده است. امروزه الگوی کلاسیک آموزش ناکارآمد شده است و یک دلیل آن نیاز به مهارتهای جدیدی است که دائما در حال تغییرند. امروزه تولید، بیش از آنکه به مواد مربوط باشد، به کارفکری مربوط است. سهم آن بخش از نیروی کار آمریکا که مشغول کارهای دفتری معمول هستند، بین سالهای ۱۹۹۶ تا ۲۰۱۵ از ۵/ ۲۵ درصد به ۲۱ درصد کاهش یافته است.
از سوی دیگر ترغیب افراد به برخورداری از سطح بالاتر تحصیلات رسمی در ابتدای زندگیشان هم راهکار حل این معضل نیست. آمارها نشان میدهد تنها ۱۶ درصد از آمریکاییها معتقدند که یک مدرک دانشگاهی برای تحصیلات ۴ ساله میتواند دانشجویان را برای یک شغل خوب به درستی آماده سازد. گر چه سطح خوب تحصیلات در استخدام نخست میتواند موثر واقع شود، اما افرادی که تحصیلاتی تخصصی را گذراندهاند، زودتر از افرادی که تحصیلاتشان در حد عمومی است از نیروی کار خارج میشوند شاید دلیلش این باشد که آنها از قابلیت انطباق کمتری برخوردارند. اکونومیست در پایان با اشاره به ضرورت دسترسی همه افراد به آموزشهای ارزان و انعطافپذیر با شرایط بزرگسالان، میافزاید که قرن ۱۹ و ۲۰ قرن پیشرفتهای چشمگیر آموزشی بود. امروز هم این باید معیار اهدافمان باشد.
ارسال نظر