بخش سی و یکم
پدیده شوم قرن جدید - ۱۲ دی ۹۵
حسن حسن و جمعی از نویسندگان
مترجم: محمدحسین باقی
در بخش قبل به نزاع میان «دولت اسلامی عراق» و «ارتش اسلامی عراق» اشاره و گفته شد که ترکی بنعلی بهعنوان تئوریپرداز داعش به گروههای رقیب به شدت تاخت و مشروعیت آنها را زیر سوال برد. همچنین به روابط داعش و القاعده و درنهایت گسست در روابط آنها نیز اشاره شد؛ چراکه داعش راه طغیانگری در پیش گرفته بود و عملا نه تنها رهبری القاعده را زیر سوال برد، بلکه مشروعیت آنها را هم مورد سوال قرار داد.
«عطیه الله اللیبی» در نامهای مورخ دسامبر ۲۰۰۵ به زرقاوی اظهار کرد که اساسا هچ همکاریای میان رهبری و شاخه عراقی اش وجود ندارد.
حسن حسن و جمعی از نویسندگان
مترجم: محمدحسین باقی
در بخش قبل به نزاع میان «دولت اسلامی عراق» و «ارتش اسلامی عراق» اشاره و گفته شد که ترکی بنعلی بهعنوان تئوریپرداز داعش به گروههای رقیب به شدت تاخت و مشروعیت آنها را زیر سوال برد. همچنین به روابط داعش و القاعده و درنهایت گسست در روابط آنها نیز اشاره شد؛ چراکه داعش راه طغیانگری در پیش گرفته بود و عملا نه تنها رهبری القاعده را زیر سوال برد، بلکه مشروعیت آنها را هم مورد سوال قرار داد.
«عطیه الله اللیبی» در نامهای مورخ دسامبر 2005 به زرقاوی اظهار کرد که اساسا هچ همکاریای میان رهبری و شاخه عراقی اش وجود ندارد. او به «اختلال فعلی و فقدان ارتباطات» اشاره داشت. او «دستور» مستقیمی به زرقاوی داد تا اولویت را به اعزام قاصدان برای دیدار با رهبران القاعده بدهد. او افزود که آماده کردن قاصدان مهمتر از آماده کردن «برادران برای عملیاتهای خاصی مانند عملیات اخیر در هتل امان» است که منظور، مجموعه حملاتی به هتلها در پایتخت اردن در ماه نوامبر بود. ارتباطات با اعلام تاسیس به اصطلاح «دولت اسلامی» بهبود نیافت. در مارس 2008، ظواهری به ابوحمزه المهاجر نامهای نوشت و خواستار «گزارشهای جامع و مفصل در مورد شرایط فعلیشان» شد و اشاره کرد که این درخواست بارها تکرار شده است. او به نامه خود نامه قدیمی دیگری از سیف العدل ضمیمه کرده بود که تاریخ آن به نوامبر 2007 باز میگردد که از ابوحمزه میخواست تا «ارتباطات را فراموش نکند زیرا ما در انتظار اخبار جدیدتان و گزارشها در مورد شرایط تان خواهیم بود. تمام درخواستهای قبلی ما هنوز منتظر پاسخ به آنها هستیم.» وقتی اخبار در نهایت به رهبری القاعده رسید، از وضعیت اوضاع در عراق شوکه شدند. تاسیس «دولت اسلامی» شکستی فضاحت بار بود. در اواخر آوریل 2007، قاضی ارشد «دولت به اصطلاح اسلامی»- که یک سعودی بود به نام ابو سلیمان العُطیبی- نامهای به رهبران القاعده نوشت و آنها را نسبت به وضعیت دلسردکننده آگاه کرد. نه تنها «دولت اسلامی» در حال از دست دادن سرزمین در قلمروش بود - مانند الرمادی- بلکه رهبرانش برداشت درستی از واقعیت ندارند. ادعای تکراری ابوحمزه مبنی بر کسب حمایت تعداد زیادی از شیوخ قبایل عرب کاملا نادرست بود. جناح رسانهای «دولت اسلامی» ویدئوهایی از عملیاتهای قدیمی منتشر کرد که گویی جدید هستند. این گروه در یک وضعیت بینظمی بود. در اعلام دولت سرعت به خرج داده شده بود و «امیرالمومنین» ابوعمر البغدادی بهصورت اتفاقی انتخاب شده بود. وقتی رهبران القاعده نامه را تقریبا در پایان سال، دریافت کردند کاملا نگران شدند. آنها خواستار پاسخی کامل از جانب ابوحمزه شدند. با این حال، در بهار 2007، یکی از علمای مذهبی ارشد القاعده که یک فلسطینی به نام «ابو الولید الانصاری» نام داشت نامهای تند به البغدادی و ابوحمزه فرستاد و از ناکامی آنها برای مشورت با القاعده پیش از اعلام دولتشان انتقاد کرد.
ارسال نظر