بخش بیست و هشتم
بازگشت به خاورمیانه - ۹ آبان ۹۵
جیمز اف. جفری/ دیپلمات آمریکایی
مایکل آیزنشتات/ محقق نظامی
ترجمه: محمدحسین باقی
در بخش قبل محور تلاشهای آمریکا مساله عراق بود. برخی معتقد بودند که سقوط صدام و انفعال آمریکا باعث شد عراق دو دستی تقدیم ایران و شیعیان شود. دولت اوباما باعث بیاعتمادی میان متحدان خود نیز شده بود.
وقتی این کشور از حسنی مبارک حمایت نکرد، کشورهای عرب حاشیه خلیجفارس بیاعتمادی شان نسبت به قدرت هژمون بیشتر شد، اگرچه آمریکا نتوانست حمله عراق به کویت را پیشبینی کند، اما دستاوردهای موفقیتآمیزی در زمینه بازدارندگی در خاورمیانه طی سه دهه گذشته داشته است.
جیمز اف. جفری/ دیپلمات آمریکایی
مایکل آیزنشتات/ محقق نظامی
ترجمه: محمدحسین باقی
در بخش قبل محور تلاشهای آمریکا مساله عراق بود. برخی معتقد بودند که سقوط صدام و انفعال آمریکا باعث شد عراق دو دستی تقدیم ایران و شیعیان شود. دولت اوباما باعث بیاعتمادی میان متحدان خود نیز شده بود.
وقتی این کشور از حسنی مبارک حمایت نکرد، کشورهای عرب حاشیه خلیجفارس بیاعتمادی شان نسبت به قدرت هژمون بیشتر شد، اگرچه آمریکا نتوانست حمله عراق به کویت را پیشبینی کند، اما دستاوردهای موفقیتآمیزی در زمینه بازدارندگی در خاورمیانه طی سه دهه گذشته داشته است. از جمله این دستاوردها ممانعت از بدتر شدن جنگ ایران و عراق، خنثی کردن حمله عراق علیه عربستان و کویت و جلوگیری از حمله به کشتیهای عبوری در خلیجفارس بود. زور هم گاه چندان مفید نیست زیرا میتواند موجب شکلگیری گروهها و بازیگران گریز از مرکز شود و مشکلات را برای این کشور بیشتر کند.
۱۱- توانمند ساختن دیگران: آموزش یا تجهیز و ماموریت کمک به نیروهای امنیتی
ماموریتهای «آموزش و تجهیز» (T&E) و «کمک به نیروهای امنیتی» (SFA) همواره بهعنوان سیاست چندوجه در راستای اهداف آمریکا عمل میکنند. این ماموریتها مدعی موفقیتهایی مهم در گذشته در این حوزه هستند:
* پس از حمله کرهشمالی به کرهجنوبی در سال ۱۹۵۰، ایالاتمتحده بهعنوان ناجی باقیمانده ارتش «جمهوری کره» (همان کرهجنوبی) وارد میدان شد و در فاصله ۱۹۵۰ و ۱۹۵۳ به عضوگیری، آموزش و تجهیز ارتشی ۵۷۶ هزار نفری پرداخت.
* در فاصله ۱۹۸۱ و ۱۹۹۲، مشاوران آمریکایی ناظر بر توسعه چشمگیر ارتش السالوادور بودند تا بقای حکومت و گذار به دموکراسی را تضمین و در راستای مذاکره برای پایان دادن به جنگ داخلی در این کشور کمک کرد.
* طی جنگ شوروی- افغانستان (۱۹۸۹- ۱۹۷۹)، ایالاتمتحده برنامه پنهانی آموزش و تجهیز را با همکاری اداره اطلاعات داخلی پاکستان برای مجاهدان افغان در پیش گرفت و باعث شد مجاهدان بتوانند ضربات سنگینی بر ارتش شوروی وارد آورده و در نهایت آنها را از افغانستان اخراج کنند.
* در فاصله ۱۹۹۵ و ۱۹۹۷، مربیان آمریکایی به برقراری توازن نظامی میان صربهای بوسنی و نیروهای فدراسیون کمک کردند و بوسنی را از افراطیون خارجی پاکسازی کردند و نهادهای فدراسیون بوسنی را تقویت کرده و صلحی که با معاهده دیتون به ارمغان آورده شده بود را تحکیم بخشیدند.
مولفههایی چند همواره بر تلاشهای موفقیتآمیز SFA دخیل بوده است. شرکای موثر بهطور کلی در منافع حیاتی امنیتی آمریکا و تصور از تهدید؛ در میل به سرمایهگذاری بر منابعشان در راستای ایجاد ظرفیت دفاعی و در ظرفیت جذب کافی برای بهره بردن از کمک آمریکا (مثلا، ارتش حرفه ای، سطوح پایین فساد و حکمرانی با ثبات) اشتراک نظر دارند. به همین ترتیب، تلاشهای موفقیتآمیز SFA بهطور کلی دارای منابع مکفی و همواره پایدار در طول زمان است؛ بر ایجاد ظرفیت جذب دولت شریک بهویژه ظرفیت اداری تاکید میکند و برای ظرفیت جذب و اهداف دولت شریک مناسب است. در دهه گذشته، ایالاتمتحده تعدادی از ماموریتهای (T&E) و (SFA) را در خاورمیانه با نتایجی متفاوت انجام داده است از جمله تلاش آرام SFA برای نیروهای امنیتی دولت خودگردان فلسطینی (PASF)، برنامههای پنهان و آشکار (T&E) برای اپوزیسیون سوری و تلاش گسترده SFA برای نیروهای امنیتی عراقی. از میان اینها، فقط مورد اول یک موفقیت دارای واجد شرایط تلقی میشود.
حرفهای کردن نیروهای امنیتی دولت خودگردان فلسطینی
دفتر هماهنگکننده امنیتی آمریکا (USSC) برای اسرائیل و سرزمینهای فلسطینی در سال ۲۰۰۵ برای کمک به تحول بخش امنیتی و حرفهای کردن نیروهای امنیتی دولت خودگردان (PSAF) و زمینهسازی برای مذاکره در مورد راه حل دو دولت تاسیس شد. این دفتر آموزشهایی برای انتخاب سازمانهای PSAF ارائه داد از جمله نیروهای گارد ریاست جمهوری (PG)، نیروهای امنیت ملی (NSF) و نیروهای دفاع از غیرنظامیان (CD). این دفتر از زمان تاسیس ناظر بر آموزش دو گردان از نیروهای PG، ۹ گردان ویژه از نیروهای NSF، و صدها نیروی CD بوده است. ماموریت اتحادیه اروپا هم حمایت از اصلاحات در پلیس، حاکمیت قانون و همکاری پلیس- دادستانی است.
دفتر هماهنگکننده مذکور ذیل محدودیتهای عمدهای کار میکند: محدودیت در نیروی انسانی قابلتوجه و تامین مالی؛ ضرورت تایید اسرائیل برای تمام نقلوانتقال تجهیزات و آموزش PSAF؛ ناتوانی در فعالیت در غزه، چراکه حماس مخالف فعالیت این نیرو است؛ محدودیتهای وضع شده از سوی سیاستهای فلسطینی - بهویژه پارتی بازی، کلاینتالیسم (رابطه ساختاری میان بالادست و فرودست) و فساد- در سرعت و مقیاس تغییرات PSAF و حرفهایسازی؛ ماهیت گسیخته سازوکار تحویل کمکهای خارجی که تکهتکه شدن PSAF را تقویت میکند و زمینه سیاسی فراگیر بهویژه فقدان فرآیند صلح معتبر میان فلسطین و اسرائیل که فعالیت PSAF را محدود کرده و تهدید دائمی بر این تلاش را بهدنبال دارد.
با این حال، این دفتر مدعی دستاوردهای مهمی است. نیروهای امنیتی دولت خودگردان (PSAF) امنیت در اراضی غربی را حفظ کرده و با وجود بحران در روابط اسرائیل و فلسطین و سه جنگ در غزه که انسجام و حرفهایگری این نیروها را به محک آزمون گذاشته همچنان به همکاری امنیتی با ارتش اسرائیل ادامه میدهد. ارتش اسرائیل نیز همچنان به شکل متناوبی به فعالیت در منطقه A اراضی غربی ادامه میدهد، جایی که قرار است PSAF کنترل امنیتی منحصربهفردی به دلیل این باور اسرائیل اعمال کند که PA فاقد اراده سیاسی برای اقدام در برابر تهدیدات امنیتی است. با فقدان یک «افق سیاسی»، انتفاضه سوم میتواند آینده دفتر هماهنگکننده مذکور و PSAF را در معرض تهدید قرار دهد.
ارسال نظر