بخش نوزدهم
دستنشانده القاعده - ۲۴ شهریور ۹۵
جنیفر کافارلا
ترجمه: محمدحسین باقی
در بخش قبل به سیر تکوین النصره پرداخته شد. در این مراحل، نحوه شکلگیری النصره و سپس تقابل این گروه با داعش به تفصیل بررسی شد. در این بخش به چگونگی بریدن النصره از داعش و دلایل تقابل شدید داعش با گروههای اپوزیسیون سوری به ویژه النصره اشاره میشود.
هنگامی که النصره مجموعهای از توطئههای آشکار «دولت اسلامی عراق» برای ترور رهبران ارتش آزاد سوریه و بمباران مراکز فرمانده اپوزیسیون سیاسی سوریه را در جنوب ترکیه خنثی کرد، جولانی در نهایت از خطوط مربوطه عبور کرد.
جنیفر کافارلا
ترجمه: محمدحسین باقی
در بخش قبل به سیر تکوین النصره پرداخته شد. در این مراحل، نحوه شکلگیری النصره و سپس تقابل این گروه با داعش به تفصیل بررسی شد. در این بخش به چگونگی بریدن النصره از داعش و دلایل تقابل شدید داعش با گروههای اپوزیسیون سوری به ویژه النصره اشاره میشود.
هنگامی که النصره مجموعهای از توطئههای آشکار «دولت اسلامی عراق» برای ترور رهبران ارتش آزاد سوریه و بمباران مراکز فرمانده اپوزیسیون سیاسی سوریه را در جنوب ترکیه خنثی کرد، جولانی در نهایت از خطوط مربوطه عبور کرد. بغدادی نامه آخر را فرستاد و از النصره خواست تا آشکارا اعلام وفاداری کرده یا منحل شود. در اقدامی آشکار دال بر اینکه تهدیدات احتمالا باعث نشده اندیشه جولانی عوض شود، بغدادی در فوریه 2013 شخصا به شمال سوریه سفر و با چند نفر از رهبران ارشد النصره و سایر ستیزهجویان خارجی تاثیرگذار دیدار کرد. حضور بغدادی و ماهها آمادهسازی حاجی بکر به این معنا بود که وقتی بغدادی در نهایت بیانیه صوتی خود را در 8 آوریل 2013 منتشر کرد، پیوندهای النصره با «دولت اسلامی عراق» را اعلام و افزود که از این زمان به بعد این گروه در چارچوب دولت اسلامی عراق و شام (ISIS) فعالیت خواهد کرد و بلافاصله وفاداری بخش قابل توجه از مردان جولانی را بهدست آورد.
36 ساعت بعد جولانی آشکارا تبعیت از اقتدار البغدادی را رد کرد و در عوض با ایمن الظواهری بیعت کرد. واکنش جولانی ضربهای بزرگ بر النصره وارد آورد. اکثریت ستیزهجویان خارجی النصره به داعش پیوستند و منبع اصلی درآمدیاش قطع شد. اگرچه این گروه در صحنه نبرد فعال ماند اما پس از شکافی که در ماه آوریل رخ داد النصره چند ماه سکوت اختیار کرد و در عین حال به دنبال حمایت الظواهری برآمد. با وجود دستور ظواهری به البغدادی مبنی بر بازگشت به عراق و رها کردن النصره بهعنوان گروه وابسته به القاعده در سوریه به حال خود، اما البغدادی و سخنگویش «طاها صبحی فلاحه» (ابومحمد العدنانی) بارها اطاعت از دستورات القاعده را رد کردند. به همین ترتیب، درخواستهای نظریهپردازان کهنهکار جهانی مانند «محمد طاهر البرقاوی» (ابومحمد المقدیسی) و عمر محمود عثمان (ابو قتاده الفلسطینی) که لحن توفانی شان به میدان نبرد هم گسترش یافت از سوی داعش رد شد. النصره در مقابل، رویکرد عملگرایانه و همکاری جویانه خود را گسترش داد و روابط خود را با جناحهای حامی جهاد و سلفیهای سوریه تعمیق بخشید.
در این وضعیت بود که بیش از 1400 نفر در حمله گاز سارین در شمال شرق دمشق کشته شدند. این حمله اگرچه به نیروهای حکومت سوریه نسبت داده شد اما النصره فرصت را غنیمت شمرد تا رابطه خود را با اپوزیسیون تقویت کند. النصره از هر فرصتی برای اتحاد با گروههای همفکر سود میجست و میخواست به البغدادی نشان دهد که هنوز سر پاست. این گروه سپس خواستار «قصاص» در تمام سوریه شد و شیخ برجسته علوی «بدر الغزالی» را که در لاذقیه ربوده شده بود، اعدام کرد. النصره همچنین چند بمبگذاری در هماهنگی با گردانهای عبدالله عزام القاعده علیه نیروهای حزبالله لبنان ترتیب داد. در میان این تحولات بسیار عمومی اما النصره در بحبوحه استقبال مخفی از تنی چند از رهبران ارشد القاعده از افغانستان، پاکستان، یمن، عربستان و حتی اروپا بود. این چهرههای جهادی مانند «احمد سلامه مبروک» (ابوفرج المصری)، «عبدالمحسن عبدالله ابراهیم الشریخ» (صنافی النصر)، «محسن الفضلی»، «ابوفراس السوری» و «ابو همام السوری» که از سوی ظواهری فرمان حضور در سوریه یافته بودند اعتبار جهادی النصره در رقابت با داعش را تقویت کردند.
تا این لحظه، اکثریت رهبری ارشد النصره ارتباطاتی تاریخی با داعش و خلف آن در عراق داشتند اما ورود تنی چند از رهبران اصلی و «قدیمی» القاعده که تجربه سالها فعالیت در سایر مناطق جهادی را داشتند، نشان از منبعی ارزشمند در اعتبار جهادی داشت که میان النصره با رقیب خطرناکش داعش تفاوت نهاد. حضور «مبروک»- بهطور اخص- به تلاش ظواهری برای تقویت شاخه سوری القاعده بهعنوان ارزشمندترین و مهمترین جبهه برای رهبری این جنبش جهانی اشاره داشت. حضور مبروک در امور نظامی- جهادی دستکم به دهه 70 و به مصر، پاکستان، افغانستان، یمن، سودان، شمال قفقاز و آذربایجان بازمیگردد.
در دهه 90، مبروک «نزدیکترین محرم اسرار سیاسی» الظواهری بود و وقتی کامپیوتر او از سوی سازمان سیا در باکو توقیف و بررسی شد به مثابه سنگ روزتا«سنگ نوشته» القاعده توصیف شد. ابوفراس السوری (نماینده وقت بن لادن در پاکستان) و دیگران با شریخ (استراتژیست ارشد القاعده و رهبر کمیته پیروزی این گروه) ارتباط یافتند. میزان و اهمیت این انتقالهای نمادین به سوریه را نمیتوان منکر شد.
۵- ژانویه- اوت ۲۰۱۴: جنگ با داعش
در پایان سال 2013، داعش آشکارا به دشمن سخت اپوزیسیون رقیب در سوریه تبدیل شده بود که از آن جمله میتوان به احرارالشام، متحد سلفی و بلندمدت النصره اشاره کرد. در نتیجه، وقتی سال 2014 شروع شد، اپوزیسیون سوریه تهاجمی تمامعیار علیه مواضع داعش در شمال سوریه را شروع کردند که در نهایت باعث شد نیروهای خلافت خودخوانده از حدود 4 ولایت تا نیمه مارس 2014 عقب بنشینند. به ناگزیر، جبهه النصره با وجود تلاشهایش برای برقراری میانجیگری و آتشبس به نبرد با داعش و در نهایت دنبال کردن فاز رقابت مستقیم با داعش برای جهاد «راستین» در سوریه کشیده شد.
با این حال، الظواهری با وجود درخواست عمومی برای توقف «فتنه» پیوسته در کنار النصره باقی ماند و در اوایل فوریه 2014 رهبر القاعده هر گونه پیوند سازمانی با داعش و رهبری این گروه را قطع کرده بود. در اواخر همان ماه، یک جوخه انتحاری داعش، «محمد بهه» (ابوخالد السوری)- چهره برجسته جهادی نزدیک به القاعده و استراتژیست معروف آن یعنی ابومصعب السوری- را ترور کرد. ابوخالد فرمانده ارشد احرارالشام در حلب بود. این اقدام باعث تشدید خصومت میان دو گروه از قدرتهای بزرگ جهادی در جهان شد.
ارسال نظر