کیمبرلی کیگن، فردریک کیگن، جنیفر کافرلا، هارلین گامبیر، کاترین زیمرمان
ترجمه: محمدحسین باقی

در بخش قبل به بیانیه‌ای اشاره شد که القاعده در مورد برادران کواشی- که حملات پاریس را سازمان دادند- صادر کرد. رهبری القاعده ،کواشی را به پاریس فرستاد تا هدف را شناسایی کند. در فرانسه، کواشی «به مدت طولانی تمرینات بدنی انجام داد تا برای اجرای عملیات شرایط بدنی مناسب داشته باشد.» او پس از پیشبرد استراتژی مبتنی بر اطلاعاتی که جمع‌آوری کرده بود «شروع به آموزش تیمی برای اجرای عملیات کرد.» همچنین به شبکه‌های سلولی‌ای اشاره شد که داعش برای انجام حملات خود نیازمند آن است. این سلول‌ها یا هسته‌ها به‌طور مستقل اداره می‌شوند، منابع مالی و بودجه را خودشان تامین می‌کنند، خود برای حملات‌شان برنامه‌ریزی می‌کنند، به اجرای حمله پرداخته و در مکان‌های مخفی خود را پنهان می‌سازند. این هسته‌ها البته به رهبرانی هم نیاز دارند. در زیر به نقش رهبران اشاره شده است.

«بسیاری از سلول‌ها می‌توانند در حوزه‌های مختلف جنگی تخصص یابند. در جنگ عراق، هسته‌هایی بودند که بمب‌های دست‌ساز می‌ساختند و هسته‌هایی بودند که این بمب‌ها را جاسازی می‌کردند. هسته دیگر اطلاعاتی در مورد موقعیت و تحرکات دشمن به دست می‌آورد. هسته‌ای دیگر با اسلحه به نبرد با دشمن می‌رفت.» «اما برای اینکه ارتباط میان هسته‌ها به شکلی سازمان یافته باشد، به رهبرانی نیاز دارند» که «پول، مبارز و سلاح» دارد. این رهبر آنها را به بسیاری از هسته‌های متفاوت تقسیم می‌کند که دارای مسوولیت‌های مختلفی هستند مانند: تامین بودجه، خرید و تحویل سلاح، ربودن پول یا سلاح از دشمنان، بمب ساختن، استخدام و آموزش اعضای جدید. به گفته حامیان داعش، «تمام این فعالیت‌ها به بهترین شکل در مناطق بی‌قانونی انجام می‌شود که کنترل دولتی در آنجا کم است. به همین دلیل است که تمام متخصصان می‌پذیرند که القاعده و داعش در مناطقی از جهان علم طغیان برمی‌دارند که جنگ و بی‌ثباتی وجود دارد.»

رد پای کامل القاعده و داعش در حمله علیه غرب

هم القاعده و هم داعش به تولید و به‌کارگیری این هسته‌ها برای حمله به غرب به‌عنوان بخشی از استراتژی اساسی و دلیل بقایشان می‌پردازند. حملات هماهنگ تروریستی که به‌طور طبیعی توجه را بر «حملات هسته‌ها» (افرادی که برنامه‌ریزی و آماده‌سازی کرده و عملیات را در اروپا یا آمریکا به اجرا درآوردند) و «بانیان تهدید» (آنها که به‌طور مستقیم دستور می‌دهند، الهام‌بخش حمله بودند یا از عاملان با فراهم کردن پناهگاهی امن حمایت کردند) معطوف می‌کند. استراتژی‌های مبارزه با تروریسم غرب این استراتژی را تقویت می‌کند. چگونه؟ با تمایز میان «حملات گروهی خاص» با اجزای محلی سازمان‌های القاعده و داعش. این رویکرد شکست خورده و همچنان با شکست مواجه خواهد شد، زیرا اساسا رابطه میان «بانیان کامل تهدید» (از جمله «حملات سلول‌ها») و «پایگاه حمایتی منطقه‌ای» را که این حملات از آنجا سرچشمه گرفته و بر آنها متکی هستند، به درستی درک نمی‌کند.

نفس آن «حمله سلولی» - افرادی که به‌طور مستقیم در انجام حمله دخیل می‌شوند- یک رد پای کوچک دارد. آن سلول همان‌گونه که مشاهده شد دارای حداقل الزامات است: ایجاد تیمی از افراد؛ شناسایی اطراف مشخص شده؛ تامین سلاح، مهمات و موارد دیگر برای عملیات و توانایی به حرکت در آوردن، خوردن، خوابیدن و برقراری ارتباط. بحث درمورد چگونگی برخورد با حملات هماهنگ بر شناسایی و حذف «حمله سلولی» و «بانیان تهدید» متمرکز است. با این حال، انجام این کار ما را به تامین امنیت خودمان در بلندمدت نزدیک نمی‌سازد. حملات سلولی کوچک، ضعیف و مرگبار به مجموعه بزرگ‌تری از قابلیت‌ها و منابع تامین شده از سوی پایگاه حمایتی منطقه‌ای متکی است که از سوی سازمان‌های نظامی سلفی کنترل می‌شود. بانی تهدید در پناهگاه امنی استقرار دارد که به او آزادی عمل و عملیات می‌دهد. هرچه منابع و قابلیت‌های پایگاه‌های حمایتی منطقه‌ای بیشتر باشد، حملات بیشتری را می‌توانند انجام دهند و پیچیدگی آنها هم می‌تواند بیشتر باشد. بانی تهدید نیز می‌تواند تا حد امکان پایگاه منطقه‌ای حمایتی خود را بازسازی کند. رد پای کاملِ بانی تهدید شامل قابلیت‌ها و منابعی است که به سهولت در پناهگاه‌های امنِ تامین شده از سوی سازمان‌های نظامی سلفی یافت می‌شود. اجزای آن عبارت است از استخدام، منابع مالی، ارتباطات، ضداطلاعات، حمایت رسانه‌ای، بررسی، آموزش و شست و شوی مغزی، تخصص طراحی سلاح و اطلاعات و برنامه‌ریزی که فقط برخی را نام بردیم.

مسائل مالی

«گروه حمله» نیازمند پول برای خرید مواد، سفر، پنهان شدن، به دست آوردن تجهیزات ارتباطاتی و رفع نیازهای روزمره است. این مقادیر زیاد نیست؛ اما در عین حال خارج از دسترس افراد یا نیروهای معمولی است. حملات انتحاری برنامه‌ریزی شده همچنین شامل ارائه پشتیبانی به خانواده مهاجم نیز می‌شود. حمایت از یک عملیات هماهنگ که خود شامل چند حمله است باعث افزایش هزینه می‌شود که احتمالا خارج از توانایی یک «سلول» یا حتی گروه‌های کوچکی از «چند سلول» در غرب برای تامین مالی حمله است. تامین مالی این حمله یا حملات بدون صَرف تمام وقت برای جمع‌آوری غیررسمی پول ممکن نیست. پایگاه‌های حمایتی منطقه‌ای که قلمرو بزرگی را در اختیار دارند و دارای هزاران مبارز آموزش دیده، مجهز و کارآمد هستند به راحتی می‌توانند هزینه این حملات را پوشش دهند. در نتیجه توانایی ارائه پول یا تامین مالی لازم برای حمله این سلول‌ها یا هسته‌ها در هر گروهی که قلمروی چشمگیر یا مبارزانی قابل‌توجه در اختیار دارد ذاتی است.

ضد اطلاعات

القاعده و داعش از زمان تاسیس شان از این بیم داشتند که ماموران غربی در آنها رسوخ کنند. فراهم آوردن سیستم‌ها یا روش‌های ارتباطی امن یا کسب انواع دیگر تجربه و تخصص از سوی این گروه‌ها، با این هدف صورت می‌گیرد که ریسک به مخاطره افکندن عناصر اساسی توانایی گروه مادر برای انجام عملیات را کاهش دهند. بنابراین آنها باید روش‌هایی را در دست داشته باشند تا نیروهای بالقوه را بررسی و تضمین کنند که این نیروها به استخدام سرویس‌های امنیتی غربی در نیامده‌اند.