بخش ششم
هژمونی آنلاین - ۲۳ خرداد ۹۵
نویسنده: چارلی وینتر
محقق بنیاد کویلیام
مترجم: محمدحسین باقی
در بخش پنجم علاوه بر اینکه بخش دیگر استراتژی رسانهای داعش ارائه شد به انگیزههای این گروه نیز اشاراتی شد. از جمله اینکه دولت به اصطلاح اسلامی از ۶ بن مایه که خاص این گروه است، استفاده میکند. سبعیت فقط یکی از شش بن مایه گستردهای است که این گروه برای تقویت حضور خود و سپس پیش بردن اهداف استراتژیک اش از آن استفاده میکند؛ پنج مورد دیگر عبارتند از: «بخشش»، «مظلوم نمایی»، «جنگ»، «حس تعلق» و «آرمانگرایی».
نویسنده: چارلی وینتر
محقق بنیاد کویلیام
مترجم: محمدحسین باقی
در بخش پنجم علاوه بر اینکه بخش دیگر استراتژی رسانهای داعش ارائه شد به انگیزههای این گروه نیز اشاراتی شد. از جمله اینکه دولت به اصطلاح اسلامی از ۶ بن مایه که خاص این گروه است، استفاده میکند. سبعیت فقط یکی از شش بن مایه گستردهای است که این گروه برای تقویت حضور خود و سپس پیش بردن اهداف استراتژیک اش از آن استفاده میکند؛ پنج مورد دیگر عبارتند از: «بخشش»، «مظلوم نمایی»، «جنگ»، «حس تعلق» و «آرمانگرایی». این «تم»ها از هم جدا نیستند بلکه بهطور منظم با یکدیگر بهکار گرفته میشوند. اشاراتی هم به بخشش شد و اینکه داعش تنها چیزی که از طعمه میخواهد اطاعت محض از خلیفه است. در واقع، او یا باید مقاومت کند و کشته شود و یا باید مطیع خلافت شود.
مظلومنمایی
برداشت بعدی - که یک موضوع تکراری است که در تبلیغات تمام گروههای افراطی مشترک است- مظلومنمایی مسلمانان اهل سنت در یک جهانی ادراک شده علیه اسلام است. همچون برداشت «بخشش»، ایده مظلوم نمایی نیز به تکرار همگام با سبعیت به پیش میرود. یکی از آشکارترین نمونههای این رویکرد در ویدئوی «شفای سینه مومنان» از سوی موسسه الفرقان بود که در آن خلبان اردنی «معاذ الکساسبه» زنده زنده سوزانده شد و سپس پاره آجرها همچون تگرگ بر جسد او فرود میآمد. در اینجا، تضادهای دوگانه مظلوم نمایی و خشونت انتقامگیرانه به شدت با یکدیگر در آمیخته و دستکاری میشوند. چند ثانیه پیش از اینکه لحظات پایانی عمر الکساسبه به تصویر کشیده شود، فیلمهایی از عواقب حملات نیروهای ائتلاف وارد معرکه شد و تصاویری از کودکان کشته شده یا در حال مرگ را نشان داد. این کار به دو دلیل انجام شد: اول، یادآوری به ناظران توجیه که رویکرد «ایستادگی» در بطن جنگهای «دولت اسلامی» قرار دارد و دوم، روشن کردن مبنای نظری که از دل آن، این ابزارهای اعدام مانند «ممَثله» یا «مقابله به مثل» بیرون میآیند. این واژه که شبیه به خشونت و مظلوم نمایی است در ویدئویی در نوامبر ۲۰۱۴ استفاده شد که در آن ۲۲ عضو «ارتش عربی سوریه» (SAA) در سوریه سر بریده شدند.
یکی دیگر از ویدئوهای «داعش» در استان نینوا نمونه خوب دیگری از این رویکرد را پیشرویمان میگذارد. این ویدئو با تصویر یک مبارزی شروع میشود که با دست قطع شده یک کودک در یک محل ناشناخته که در آنجا بمب ساخته میشد در حال «ور رفتن» است. اندکی بعد، سه گروه از «جاسوسان» ادعایی کشته شدند: یک گروه در یک تصادف ساختگی با پرتاب نارنجک دستی زنده زنده در آتش سوزانده شدند. دو گروه بعدی هم به ترتیب با زندانی شدن در قفس فولادی و غرق شدن در آب و با آویزان کردن مواد منفجره بر گردنشان کشته شدند. نشان دادن جسد کودک در آغاز ویدئو با هدف مظلوم نمایی انجام گرفت تا تاکیدی باشد بر مظلومیت اهل سنت عراق و توجیه که پس از آن مطرح میشد. آشکار است که رویکرد «سبعیت» در اینجا نیز بهکار گرفته و بهطور موفقیتآمیزی از آن بهرهبرداری شد. به لحاظ محلی، این ویدئو به دنبال ارعاب سنیهایی بود که به دنبال ترک منطقه یا مبارزه علیه داعش بودند؛ به لحاظ بینالمللی، هدف انتقال پیام به رسانههای خارجی و رساندن آن به مخالفان بود. بیتردید، تبلیغاتچیها به اهداف خود رسیدند: برخی رسانهها تصاویر «جاسوسان»ی را که در این فرآیند اعدام شده بودند،منتشر کردند که دهها هزار بار ظرف چند ساعت به اشتراک گذاشته شد.
لازم به ذکر است که تبلیغاتچیهای «داعش» بهطور منظم از این کنار همگذاری احتراز میکنند و در عوض فقط بر
- مثلا- عواقب حملات هوایی ائتلاف بر آنچه آنها «اهداف غیرنظامی» مینامند، متمرکز میشوند. به هر صورت، خسارتهای ناخواسته همنشین تبلیغاتچیهای «داعش» است؛ کودکان کشته شده و معلول به شکل ابزاری مورد استفاده قرار میگیرند و این بر مجموعه جرائمی که از سوی «دشمن» انجام میشود، افزوده میشود. این واقعا تعجبی ندارد. از زمانی که دولت اوباما از اوت 2014 قصد خود برای انجام حمله نظامی علیه داعش را اعلام کرد، این تصمیم باز هم به کار مظلومنمایی این گروه آمد و تاثیر آن بر دل مخاطبان این گروه اجتنابناپذیر بود.
جنگ
ماشین جنگی دولت به اصطلاح اسلامی بخش چهارم - و البته بخش بسیار برجسته- در مساله «برندسازی» داعش است. تبلیغاتچیهای این گروه بهطور منظم دستاوردهای نظامی این سازمان را زیر ذرهبین میگذارند و در کنار آن بهطور منظم اردوگاههای آموزشی، رژه اسلحهها، توپخانهها و خودروهای زره را همراه با «عملیاتهای شهادت طلبانه» از طریق عکسها و ویدئوها به تصویر میکشند.
آنها همچنین فیلمهایی از مبارزه در خط مقدم را پخش میکنند که به شکل واقعی از سوی «گزارشگران اعزامی جنگ» در آژانس خبری «اعماق» به تصویر کشیده میشود. علاوه بر این، دغدغه خاصی نسبت به «غنائم» - غارت اسلحه و مهمات دشمنان- وجود دارد؛ مسالهای که بسیار به کار اهداف تبلیغاتچیها برای ترسیم «پیشروی» و «برتری» این گروه میآید. تمام موارد بالا- در ترکیب با یونیفورم ها، انضباط و آرایش و چیدمان نیروها- با هدف تغذیه این ایده صورت میگیرد که «دولت اسلامی» یک «دولت» واقعی است با ارتش واقعی. به این ترتیب، این رویکرد به برداشت «مدینهفاضلهسازی» این گروه کمک میکند.
اگرچه هدف این رویکرد ظاهرا ایجاد ترس در نیروهای دشمن و بالا بردن روحیه مبارزان است اما به کار هدف تاکتیکی نیز میآید. در کنار معرفی حامیان و هواداران با برداشت و درک مغشوشی از موفقیت، گسترش و بزرگ شدن «داعش» این سازمان را قادر میسازد تا واقعیات روی زمین را با پخش دروغ برای دشمنانش مبهم جلوه دهد. در مجموع، هرچند این گروه دوست دارد تا همین تاثیر و تصویر را از خود بر جا بگذارد اما در عین حال «دولت اسلامی» میکوشد تا تمام وقایع جنگی خود را منتشر نکند. در مواقعی، تبلیغاتچی هایش به شدت مبارزه در یک جبهه را مستند کرده در حالی که سانسور رسانهای بر جبهههای دیگر اعمال میشود. در جنگی که اطلاعات انسانی نایاب است، اطلاعاتی که میتواند از منابع «باز» بهصورت آنلاین جمعآوری شود هرگز بهعنوان یک منبع وسوسهانگیزتر مطرح نبوده است. با در نظر گرفتن این مساله، این گروه میکوشد تا اطلاعات در دسترس را با ایجاد انحصار در گزارش میدان جنگ به دست بگیرد. حمله این گروه به الرمادی در بهار 2015 الگویی پارادایمی از همین مساله بود.
ارسال نظر