بخش دهم
پادشاهی عزلتنشین - ۲۵ اردیبهشت ۹۵
گرائم وود
تحلیلگر آتلانتیک
ترجمه: محمدحسین باقی
در بخش قبلی گفته شد که آمریکا شناخت درستی از داعش ندارد. اوباما در مصاحبهای با نیویورکر گفته بود داعش شریک ضعیفتر القاعده است. سپس به جدایی میان المقدیسی و ترکی بنعلی اشاره شد و اینکه تلاشهای مقدیسی برای آزادی اسیر آمریکایی در دست داعش با شکست مواجه شد. اگرچه مقدیسی به اذن دولت اردن و آمریکا با خرید یک تلفن به برقراری تماس با ایدئولوگ داعش (بنعلی) پرداخت اما آشتی میان مقدیسی و بنعلی میتوانست شکاف اصلی میان دو تا از بزرگترین سازمانهای تروریستی در جهان را التیام بخشد.
گرائم وود
تحلیلگر آتلانتیک
ترجمه: محمدحسین باقی
در بخش قبلی گفته شد که آمریکا شناخت درستی از داعش ندارد. اوباما در مصاحبهای با نیویورکر گفته بود داعش شریک ضعیفتر القاعده است. سپس به جدایی میان المقدیسی و ترکی بنعلی اشاره شد و اینکه تلاشهای مقدیسی برای آزادی اسیر آمریکایی در دست داعش با شکست مواجه شد. اگرچه مقدیسی به اذن دولت اردن و آمریکا با خرید یک تلفن به برقراری تماس با ایدئولوگ داعش (بنعلی) پرداخت اما آشتی میان مقدیسی و بنعلی میتوانست شکاف اصلی میان دو تا از بزرگترین سازمانهای تروریستی در جهان را التیام بخشد. یک راه برای بیاعتبار کردن «دولت به اصطلاح اسلامی» در برابر پیروانش همانا غلبه نظامی بر این گروه و اشغال بخشهایی از عراق و سوریه است که در تصرف خلافت قرار دارد. تفاوت القاعده با داعش در این است که القاعده ریشهکنشدنی نیست زیرا میتواند همچون سوسک به زیرزمین رفته و بقای خود را حفظ کند. خلافت نمیتواند بهعنوان جنبشی زیرزمینی عمل کند زیرا اقتدار سرزمینی برایش یک الزام است.
خطرات ناشی از وخامت اوضاع فراوان است. بزرگترین طرفدار حمله آمریکا به «دولت اسلامی» خود همین گروه است. ویدئوهای تحریک آمیزی که در آن جلادی چاقو به دست که پوششی سراسر سیاه به تن دارد و اوباما را با نام خطاب میکند نشانهای است آشکار از اینکه آنها میخواهند توجه آمریکا را جلب کرده و ارتش آمریکا را به جنگ بکشانند. این حمله و ورود نظامی تمام عیار آمریکا پیروزی تبلیغاتی بزرگی برای جهادیون جهان خواهد بود: فارغ از اینکه آیا آنها [جهادیون] با خلافت بیعت کرده باشند یا خیر اما آنها [داعشیها] همگی معتقدند که آمریکا خواهان آغاز یک جنگ مدرن صلیبی و کشتن مسلمانان است. با این حال، حمله و اشغالی دیگر آن سوء ظن و بدگمانی را تایید کرده و عضوگیری را تشدید خواهد کرد. تلاشها و بیکفایتیهای پیشین ما به عنوان اشغالگر را هم بر آن بیفزایید و البته ما هم دلیلی برای بیمیلی به ورود نظامی داریم. ظهور داعش تنها زمانی رخ داد که اشغال پیشین ما فضایی برای زرقاوی و پیروانش به وجود آورد. چه کسی عواقب یک کار نافرجام دیگر را میداند؟
با توجه به چیزهایی که ما از «دولت به اصطلاح اسلامی» میدانیم، از طریق حملات هوایی و جنگهای نیابتی به آرامی باعث تلفاتی برای این گروه شدهایم. بهنظر میرسد این «بهترین گزینه» در میان «گزینههای بد نظامی» است. هم آمریکا بهطور مستقیم در جنگ ورود نکرده و هم از طریقی که گفته شد تلفاتی بر داعش وارد میکند و استراتژی این گروه برای ورود تمام عیار نظامی ما را نقش بر آب میکند. نه کردها و نه شیعیان نه تنها هرگز به زانو در نخواهند آمد بلکه بر قلب مناطق سنی در عراق و سوریه هم هرگز تسلط نخواهد یافت. کردها و شیعیان در مناطق سنی نشین عراق و سوریه نفوذ چندانی ندارند اما میتوانند داعش را از تحقق وعدههایش مبنی بر توسعه سرزمین باز دارند. هر ماه که داعش نتواند سرزمین خود را توسعه دهد و در عوض شکستهای بیشتری را بپذیرد، باعث میشود این گروه نتواند به فتوحات پیامبر تشبث جوید.
هزینه انسانی شکلگیری و بقای «دولت اسلامی» بسیار بالا است. اما تهدید این گروه برای ایالات متحده کوچکتر از تهدیدی بود که القاعده برای این کشور به دنبال داشت. تفاوت القاعده با گروههای تروریستی دیگر در این است که هسته القاعده بیشتر بر «دشمن دور دست» (غرب) متمرکز است؛ به تعبیر دیگر تمرکز بسیاری از گروههای تروریستی«دشمن نزدیک» و پیرامونی است درحالیکه تمرکز القاعده بر «دشمن دور دست» است نه «دشمن نزدیک». این در مورد «دولت به اصطلاح اسلامی» بهدلیل ایدئولوژیاش به درستی مصداق دارد. این گروه دشمن را در تمام پیرامون خود مشاهده میکند و درحالیکه رهبری این گروه «بدِ» آمریکا را میخواهد اما کاربرد شریعت در خلافت و توسعه مداوم سرزمینیاش بسیار با اهمیت است. بغدادی بارها بهصورت مستقیم گفته است:«پیش از صلیبیون و پایگاه هایشان اول با رافضیها برخورد کنید... و بعد با حامیان پادشاهی آل سعود».
جنگجویان خارجی (و همسران و فرزندانشان) با بلیتهای یکطرفه به سرزمین خلافت سفر میکنند: آنها میخواهند زیر لوای یک شریعت واقعی زندگی کنند و بسیاری خواهان شهادت هستند. به خاطر داشته باشید که این «دکترین» مومنان را ملزم میدارد که در دیار خلافت زندگی کنند البته اگر انجام این کار برای آنها محتمل باشد. یکی از ویدئوهای داعش که در آن خونریزی کمتری به چشم میخورد گروهی از تروریستها را نشان میدهد که پاسپورتهای فرانسوی، انگلیسی و استرالیایی خود را میسوزانند. این از سوی فردی که میخواهد به کشور خود بازگردد و خود را در «لوور» به هوا بفرستد یا گروگان دیگری را در یک مغازه شکلات فروشی در سیدنی به اسارت بگیرد، اقدامی عجیب است.
تعدادی از حامیان «گرگهای تنها»ی داعش به اهداف غربی حمله کردهاند و حملات دیگری هم در راه خواهد بود. اما بسیاری از این حملهکنندگان آماتورهایی سرخورده و مایوس بودند که نمیتوانستند بهدلیل پاسپورتهای مصادره شده شان یا سایر مشکلات به دیار خلافت مهاجرت کنند. حتی اگر «دولت اسلامی» این حملات را تشویق کند- و در تبلیغاتش چنین میکند- اما هنوز حمله را سازمان نداده یا تامین مالی نکرده است (حمله به شارلی ابدو در پاریس در ژانویه ۲۰۱۵ اساسا عملیاتی از سوی القاعده بود). «یورگن تودن هوفر» طی سفر خود به موصل در ماه دسامبر، با یک نیروی آلمانی مصاحبه کرد و از او پرسید آیا هیچیک از دوستانش برای انجام حمله به اروپا بازگشتهاند یا خیر. این جهادی ظاهرا بازگشتگان را نه سرباز بلکه «خارجشدگان» نامید. او میگفت: «واقعیت این است که بازگشتگان از دولت اسلامی باید از بازگشت خود توبه کنند. امیدوارم آنها مذهب خود را مورد بازنگری قرار دهند.»
تصور میشود داعش به درستی در حال نابودی خود است. هیچ کشوری متحد این گروه نیست و ایدئولوژیاش ضامن این است که این گونه هم خواهد ماند. سرزمینی که در کنترل دارد- اگرچه گسترده است اما- عمدتا غیرمسکونی و برهوت است. با ضعف یا آب رفتن تدریجی داعش، ادعایش مبنی بر اینکه این گروه موتور اراده خداوندی و نماینده آخرالزمان است تضعیف شده و مومنان و معتقدان اندکی وارد این گروه خواهند شد. وقتی گزارشهای بیشتری از فلاکت این گروه منتشر شود، جنبشهای رادیکال اسلامی در جاهای دیگر اعتبار خود را از دست خواهند داد. هیچ گروهی به اندازه داعش در اجرای قانون شریعت با خشونت آنقدر به شدت رفتار نکرده است. با این حال، بعید است که مرگ داعش سریع باشد و اوضاع میتواند باز هم بدتر شود. اگر «دولت اسلامی» بیعت القاعده را به دست آورد- و وحدت پایگاه خود را افزایش دهد- میتواند آتش دشمنی را بدتر از آنچه هست بکند.
ارسال نظر