بخش سوم
پادشاهی عزلتنشین - ۱۵ اردیبهشت ۹۵
گرائم وود
تحلیلگر آتلانتیک
ترجمه: محمدحسین باقی
در بخش دوم اشاره شد که القاعده و داعش دارای اشتراکاتی هستند، اما در نهایت داعش در تندروی گوی سبقت را از القاعده ربود. داعشیها با دامن زدن به تکفیر و ارتداد، هر آنکه را با ایدئولوژی و برداشت آنها مخالف باشد از میان بر میدارند. آنها حتی به دوستان سابق خود نیز رحم نمی کنند. بنابراین، یکی از اصول بنیادین تفکر داعش مساله ارتداد و تکفیر است که راه داعش را از القاعده جدا کرد. آنها نه تنها شیعیان بلکه تمام روسای دولتهای مسلمان را نیز شایسته مرگ میدانند.
گرائم وود
تحلیلگر آتلانتیک
ترجمه: محمدحسین باقی
در بخش دوم اشاره شد که القاعده و داعش دارای اشتراکاتی هستند، اما در نهایت داعش در تندروی گوی سبقت را از القاعده ربود. داعشیها با دامن زدن به تکفیر و ارتداد، هر آنکه را با ایدئولوژی و برداشت آنها مخالف باشد از میان بر میدارند. آنها حتی به دوستان سابق خود نیز رحم نمی کنند. بنابراین، یکی از اصول بنیادین تفکر داعش مساله ارتداد و تکفیر است که راه داعش را از القاعده جدا کرد. آنها نه تنها شیعیان بلکه تمام روسای دولتهای مسلمان را نیز شایسته مرگ میدانند. داعشیها معتقدند شیعه بدعت در دین است. آنها تمام قساوتهای خود را به اسلام و قرآن و سنت پیامبر نسبت میدهند و برای مشروعیت بخشیدن به توحش خود دائم برداشتهای خود از آیات قرآنی و روایات را مطرح کنند.
تردید آنها قابل درک است. در گذشته، غربیهایی که مسلمانان را به پیروی کورکورانه از کتاب مقدس باستانیشان متهم میکردند سزاوار تاسف دانشگاهیانی - بهویژه ادوارد سعید در همین اواخر- بودند که اشاره میکردند «باستانی» نامیدن مسلمانان روش دیگری برای بدنام کردن آنهاست. این اندیشمندان استدلال میکردند که در عوض به شرایطی بنگرید که براساس آن، این ایدئولوژیها به وجود آمد: حکومت بد، تغییر آداب و رسوم اجتماعی، تحقیر زندگی در سرزمینی که تنها ارزش یا وجه مشخصهاش نفت است. بدون شناخت این عوامل، هیچ توضیحی برای ظهور داعش نمی تواند کامل باشد. اما تمرکز بر آنها در راستای طرد ایدئولوژی نشاندهنده نوع دیگری از تعصب غربی است: که اگر ایدئولوژی مذهبی در واشنگتن یا برلین اهمیت ندارد، قطعا باید به همان اندازه در رقه و موصل هم بیربط باشد. وقتی یک جلاد نقاب پوش با فریاد اللهاکبر سر یک به اصطلاح مرتد یا کافر را از تن جدا میکند، گاهی این کار را به زعم خود با دلایل مذهبی انجام میدهد.
بسیاری از سازمانهای اسلامی مهم تا جایی پیش رفتهاند که بگویند «دولت اسلامی» در واقع «غیراسلامی است.» البته دانستن این مساله اطمینان بخش است که اکثریت قاطبه مسلمانان هیچ علاقهای ندارند که این اعدامهای وحشتناک در ملأ عام را حتی بهعنوان تفریح عصرگاهی جایگزین فیلمهایهالیوودی کنند، اما مسلمانانی که «دولت اسلامی» را غیراسلامی میدانند - همانگونه که محقق دین شناس پرینستون «برناردهایکل» میگوید- «شرمنده بوده و به لحاظ سیاسی درست میگویند.» بسیاری از رد و انکارها در مورد ماهیت مذهبی داعش ریشه در «سنت بیمعنای ادیان مسیحی دارد.» از هر دانشگاهیای که در مورد ایدئولوژی داعش پرسیدم مرا به سویهایکل هدایت کردند. او که تبارش لبنانی است در این کشور و آمریکا بزرگ شد و وقتی در مورد ریشههای بین النهرینی اش سخن میگوید،لهجه خارجی تقریبا ناشناختهای به خود میگیرد.
به گفتههایکل، در صفوف داعش به شدت شور و قدرت مذهبی تزریق شده است. نقل قولهای قرآنی همه جا و در هر موقعیتی ورد زبان داعشیهاست. او میگوید: «حتی سربازان پا برهنه هم دائم این آیات ورد زبانشان است. آنها این کار را در برابر دوربینهایشان انجام داده و آموزههای اساسیشان را به شکل فرمولبندی شده ارائه داده و همواره چنین میکنند.» آنها خود را شاخهای از اسلام تصویر میکنند که تمام اقداماتشان در تطابق کامل با قرآن و سنت است. این متون اسلامی در میان مسلمانان مشترک است، اما هر شاخهای از اسلام برداشت و تفسیر خود را از آن دارد. همه مسلمانان اذعان دارند که قوانین جنگ در قرآن و روایات دوران حکومت پیامبر وجود دارد، اما مبارزان داعش میخواهند به زعم خود به صدر اسلام بازگشت کنند و تمام قوانین و مقررات و هنجارهای جنگی آن دوران را بهکار گیرند اما آن اسلامی که مد نظر خودشان است نه آن اسلامی که بهطور حقیقی بر پیامبر اسلام نازل شد. آنها رفتارهایی را بهکار میگیرند که مسلمانان معاصر تمایلی ندارند آنها را جزیی از متن مقدس خود به شمار آورند: بردگی، به صلیب کشیدن و سر بریدن چیزی نیست که مسلمانان با آن کنار بیایند.هایکل میگوید: «مبارزان داعش در بطن سنتهای قرون وسطایی هستند و میخواهند آن سنتها را به دوران حاضر منتقل کنند.»
داعشیها معتقدند مصلوب کردن آیهای قرآنی است که برای مجازات دشمنان اسلام در نظر گرفته شده است. مالیات بر یهودیان و مسیحیان که عنوان «جزیه» دارد، در سوره توبه آمده است. بنابراین میگویند راه ما راه قرآن است و خود را مصداق بارز نیرویی که مجری دستورات قرآنی است، جلوه میدهند. تا قبل از ظهور داعش هیچ گروهی نبود که خود را مجری رادیکال الگوی نبوی جلوه دهد جز وهابیهای عربستان در قرن ۱۸. وهابیها بیشتر سرزمینی را که بعدها عربستان سعودی نامیده شد،تسخیر کردند و شیوههای جزم گرایانه شان اکنون به نسخهای از شریعت سعودیها تبدیل شده است.هایکل میگوید میان وهابیها و داعش یک تفاوت هست: «وهابیها در خشونت خود سرکش و وحشی نبودند.» آنها در محاصره مسلمانان بودند و سرزمینهایی را تسخیر کردند که از قبل اسلامی بود. «در مقابل، داعش به دنبال احیای سنتی غریب است.» مسلمانان صدر اسلام در محاصره غیرمسلمانان بودند. داعشیها خود را در همان مسیر تلقی میکنند و بنابراین خود را در محاصره دولتهای غیراسلامی میدانند و برای مبارزه با آنها دست به هر کاری میزنند و خشونتی که به خرج میدهند در نوع خود و در دوران معاصر - اگر نگوییم بیسابقه- کمسابقه است. بر این بیفزایید گرایشهای تکفیری آنها را.
اگر القاعده خواستار برده داری هم بود اما آن را بر زبان نمی آورد زیرا تاثیرات بدی بر اذهان عمومی میگذاشت. وقتی هم داعش نیت خود در مورد بردهداری را عملی کرد، برخی از حامیانش پا پس کشیدند. با این وجود، خلافت خودخوانده همچنان بردگی و مصلوب شدن را بدون هیچ تاسفی ادامه میدهد. العدنانی، سخنگوی داعش در یکی از سخنانش خطاب به غرب گفت: «ما بر رُمِ شما غالب خواهیم شد، شمشیر شما را خواهیم شکست و زنان تان را به بردگی خواهیم گرفت. اگر عمرمان به آن زمان قد ندهد، فرزندان و نوادگانمان به آن خواهند رسید و فرزندان شما را بهعنوان برده در بازار برده فروشان خواهند فروخت.» در اکتبر ۲۰۱۵، «دابق»- مجله خلافت- مقالهای با عنوان «احیای بردگی قبل از زمان موعود» منتشر کرد و این سوال را مطرح کرد که آیا ایزدیها (فرقهای باستانی از کردها که در شمال عراق زیر حملات بیامان داعش قرار گرفته و به کوهها پناهنده شدند و تعدادی از مردان و زنانشان به اسارت نیروهای خلافت در آمده و برخی هم کشته شدند) مسلمانانی هستند که از دین خارج شدهاند و بنابراین مستحق مرگ هستند یا مشرکانی سزاوار بردگی هستند؟
ارسال نظر