جنگ جهانی سوم در عراق و سوریه
پیتر ون بورن
از اعضای وزارت خارجه آمریکا
گروه جهان: مرگ برخی از اعضای نیروی دریایی آمریکا در عراق که اخیرا روی داد، این حقیقت را نشان داد که ایالاتمتحده یک «پایگاه لجستیک» در آنجا تشکیل داده که به نوبه خود بیانکننده این موضوع است که پنتاگون تعداد پرسنل آمریکایی در عراق را به دروغ بیش از ۲ هزار نفر عنوان کرده؛ در واقع شمار نظامیان آمریکایی را تحریف کرده است. به نظر میرسد یک پایگاه لجستیک دومی هم باشد که در زمین یکی از بزرگترین پایگاهها و تاسیسات آمریکایی در آخرین جنگ عراق ساخته شده است.
پیتر ون بورن
از اعضای وزارت خارجه آمریکا
گروه جهان: مرگ برخی از اعضای نیروی دریایی آمریکا در عراق که اخیرا روی داد، این حقیقت را نشان داد که ایالاتمتحده یک «پایگاه لجستیک» در آنجا تشکیل داده که به نوبه خود بیانکننده این موضوع است که پنتاگون تعداد پرسنل آمریکایی در عراق را به دروغ بیش از ۲ هزار نفر عنوان کرده؛ در واقع شمار نظامیان آمریکایی را تحریف کرده است. به نظر میرسد یک پایگاه لجستیک دومی هم باشد که در زمین یکی از بزرگترین پایگاهها و تاسیسات آمریکایی در آخرین جنگ عراق ساخته شده است. نیروهای عملیات ویژه در سراسر این منطقه دیده میشوند. پنتاگون حتی نیروهای بیشتری را در نظر دارد. دیگر بازی با لغات وجود ندارد. آمریکا نیروهای نظامی خود را وارد عراق کرده و به تعبیر دیگر «چکمهها پا بر سرزمین عراق گذاشتهاند.» تصویر منطقه بسیار مغشوش است.
در سوریه، شبهنظامیان تحت حمایت سازمان اطلاعات مرکزی (سیا) در حال مبارزه با شبهنظامیان تحت حمایت پنتاگون هستند. نیروهای ویژه انگلیس، اردن و آمریکا در حال مبارزه با دشمنان مختلف در لیبی هستند که- بهعنوان دولتی شکست خورده- احتمالا کمی بیش از عراق نوپا در حال گستراندن بیماری و نکبت به کشورهای همسایه است. با این حال، عراق مرکز آن چیزی است که ملک عبدالله، پادشاه اردن، آن را «جنگ جهانی سوم» مینامد. عراق همان جایی است که داعش در آنجا تولد یافت و همان جایی است که ایالاتمتحده احتمالا تا مدتهای مدید در آنجا غرق خواهد بود. با این حال، اگرچه قدمت داستان داعش، عراق و آمریکا را میتوان به تقسیم امپراتوری عثمانی پس از جنگ جهانی اول بازگرداند اما همه چیز در سال ۲۰۰۳ به هم ریخت وقتی حمله آمریکا به عراق باعث رهایی نیروهایی شد که اکنون در خاورمیانه در حال ایفای نقش هستند. استراتژی در هم ریخته پساحمله در سال ۲۰۰۳ باعث روی کار آمدن دولتی شیعی شد که در آن تعداد اندکی از اهل سنت حضور داشتند.
درگیریهای فرقهای و ضعف دولت مرکزی باعث شد دو گروه در کنار هم قرار بگیرند: افراد بیکار و غیرایدئولوژیک همراه با متعصبان مذهبی را با دستور کاری مشترک کنار هم قرار داد. یک سیاست ناتوان و شکست خورده این رابطه را تقویت کرد. یکی از فرماندهان ارشد داعش میگوید زندان بوکا - که از سوی آمریکاییها اداره میشد- مستقیما مسوول ظهور یک دولت خشن و ایدئولوژیک در درون عراق از هم گسیخته و سکولار بود. او میگوید: «بوکا به ما ایدئولوژی داد. هرگز نمیتوانستیم در هچ کجای عراق مانند بوکا دور هم جمع شویم.» بنابراین، ابتدا «القاعده در عراق» ظاهر شد و سپس داعش از دل آن بیرون آمد. یک سال و نیم وحشت آفرینی «گرگهای تنها»ی خلافت و حملات تروریستی در پاریس، بروکسل و ورود دوباره آمریکا به عراق به سرعت از ماموریت نجات ایزدیها به مشاوره، حمایت هوایی، فرماندهی و در نهایت، امروز، حضور چکمهها روی زمین انجامید.اگر هم داعش نابود شود (همان طور که رئیسجمهور و سایر مقامهای آمریکایی وعده آن را دادهاند) اما بحران عراق، سوریه و مناطق دیگر خاورمیانه همچنان سایر نقاط جهان را تحت تاثیر قرار خواهد داد. داعش یک واکنش است و غیبت آن خلأیی به وجود میآورد که ممکن است از سوی نیرویی دیگر پر شود.
ریشه مشکل همانا اختلال در توازن قدرت در خاورمیانه است که با تغییر رژیمها به ارمغان آمد. نیروی مهمی که آمریکا از آنها برای حمله به داعش در مناطق سنینشین عراق حمایت کرده شبهنظامیان شیعی هستند. اینکه نام جدیدی - حشد شعبی- به آنها داده شود باعث نمیشود مشکل حل شود چرا که یک رقابت تاریخی میان شیعه- سنی در عراق جریان دارد. واشنگتن بر این امید است که شبهنظامیان و دولت آمریکا علیه دشمنی مشترک - داعش- متحد هستند. اما برخی نیروها هستند که این نبرد را «نبرد علیه اهل سنت» میبینند نه «نبرد علیه داعش». اگر آمریکا در سال ۲۰۰۳ یک رویکرد یا یک استراتژی منسجم در عراق در پیش میگرفت، میتوانست مانع آزادی نیروهایی شود که اکنون در منطقه در حال جولان دادن هستند. ایالاتمتحده چند سال تلاش کرد تا میان نیروهای غیرداعشی در عراق آشتی به وجود آورد اما نتوانست. بعید است که در شرایط فعلی بتواند در بازه زمانی محدودتری این آشتی را به وجود آورد. هم اکنون هر گروه میکوشد قدرت نظامی آمریکا را به نفع خود بهدست آورد. با توجه به اینکه هیچ تغییری در افق نمایان نیست، جانشین اوباما، به تعبیر یکی از فرماندهان نظامی، «استراتژی شجاعانه اما جدید چند دههای» را به میراث خواهد برد که مشخصهاش هزینههای فراوان با دستاوردهای حداقلی است. بنابراین، میتوان مدعی شد که شعلههای جنگ جهانی سوم در عراق و سوریه روشن شده است اما مساله این است که آیا قدرتهای جهانی برای مهار این شعلهها چارهای خواهند اندیشید یا بر این آتش خواهند دمید. قدرتهای جهانی باید با یکدیگر در یک مسیر قرار گیرند و همراستا با یکدیگر حرکت و منافع خود را در همگرایی با یکدیگر تعریف کنند در غیر این صورت، شعلههای جنگ جهانی سوم به آتشی تبدیل میشود که ابتدا عراق و سوریه را به کام خود خواهد کشید.
ارسال نظر