گروه اقتصاد بین‌الملل: نشریه اکونومیست در شماره جدید خود به بررسی وضعیت ونزوئلا و شباهت آن با زیمبابوه پرداخته است. در این گزارش عملکرد دولت ونزوئلا به بابانوئل تشبیه شده است که پس از پرداخت یارانه‌های کلان برای همه چیز، هم‌اینک به دلیل کاهش قیمت نفت نمی‌تواند بدهی‌هایش را بازپرداخت کند.

در گزارش اکونومیست آمده است: دولت ونزوئلا از سر نادانی به شدت هزینه کرده و به همه چیز از مسکن روستایی گرفته تا برنج یارانه اختصاص داده است. اما اکنون به ویژه از زمان کاهش قیمت نفت، نمی‌تواند بدهی‌هایش را بازپرداخت کند، بنابراین به چاپ پول روی آورده است. دستگاه‌های خودپرداز در کاراکاس اسکناس‌های نو با شماره سریال‌های متوالی بیرون می‌دهند. آخرین‌باری که چنین رویدادی مشاهده شد، در اوایل دهه ۲۰۰۰ در زیمبابوه بود. صندوق بین‌المللی پول(IMF) پیش‌بینی می‌کند تورم ونزوئلا در سال جاری میلادی ۷۲۰ درصد خواهد بود، رقمی که زیمبابوه در سال ۲۰۰۶ به آن رسید. تا سال ۲۰۰۸ زیمبابوه با چنان ابرتورمی رو به رو شد که اگر به متکدیان یک میلیارد دلار زیمباوه داده می‌شد، چهره درهم می‌کشیدند و آن را نمی‌پذیرفتند. آیا ونزوئلا نیز راه زیمبابوه را طی خواهد کرد؟ این دو کشور به لحاظ فرهنگی بسیار متفاوت هستند، اما از تشابهات سیاسی برخوردارند. هر دو کشور از حکمرانان خود لطمه دیده‌اند. رابرت موگابه از سال ۱۹۸۰ بر زیمبابوه حکمرانی می‌کند. هوگو چاوز از سال ۱۹۹۸ تا زمان درگذشتش در سال ۲۰۱۳ رهبری ونزوئلا را برعهده داشت. پس از درگذشت چاوز، نیکلاس مادورو، جانشین چاوز، سیاست‌های او را ادامه داد البته نه به زیرکی چاوز یا موگابه.

موگابه مزارع بزرگ تجاری را ضبط و بزرگ‌ترین صنعت زیمبابوه را ویران کرد. چاوز از روی هوا و هوس از کسب‌وکارها، در برخی مواقع در برنامه زنده تلویزیونی، سلب مالکیت کرد. او ۲۰ هزار نفر از کارکنان شرکت دولتی نفت «پترولئوس دی ونزوئلا» را اخراج و به جای آنها ۱۰۰ هزار نفر از وفاداران نالایق خود را استخدام کرد. موگابه در سال ۲۰۰۰ در همه‌پرسی شکست خورد اما شرایط را به‌گونه‌ای فراهم کرد تا در انتخابات بعدی مخالفان را از قدرت دور نگه دارد. حزب چاوز نیز در ماه دسامبر در انتخابات پارلمانی شکست خورد اما برای بی‌تاثیر کردن تلاش‌های مخالفان، از کنترل خود بر ریاست‌جمهوری و دیوان عالی استفاده کرده است. اما تشابه اصلی این دو رژیم مسائل سیاسی آنها نیست بلکه نادانی اقتصادی آنهاست. این دو کشور براین باورند که نیروهای بازار همچون سربازان در رژه، دستورپذیر هستند. در هر دو مورد، نتیجه این باور یکسان است: کمبود، تورم و کاهش استانداردهای زندگی.

موگابه که همچون حزب چاوز ادعا می‌کند به شدت نگران فقراست، قیمت بسیاری از کالاهای اساسی را در اوایل دهه ۲۰۰۰ ثتبیت کرد تا این کالاها مقرون به صرفه شوند. اما این کالاها بی‌درنگ از قفسه فروشگاه‌ها ناپدید می‌شدند. در هر دو کشور یارانه‌هایی که باید برای موثر واقع شدن کنترل قیمت‌ها به کار می‌رفتند، به سرقت رفته‌اند. عرضه‌کنندگان، به جای آنکه کالاها را با قیمت رسمی بفروشند، ترجیح می‌دهند آنها را در بازار سیاه به‌فروش برسانند. «آنا» که در کاراکاس دستفروشی می‌کند، چگونگی کارش را شرح می‌دهد. او پودر شوینده می‌فروشد. در واقع قیمت فروش هر بسته پودر ۳۲ بولیوار است. اما او هر بسته را ۴۰۰ بولیوار می‌خرد و به قیمت ۶۰۰ بولیوار می‌فروشد. کسب‌وکار او غیرقانونی است، اما او این کار را آشکارا و در میادین شلوغ انجام می‌دهد. دستفروشانی که از اطراف کاراکاس به این شهر می‌آیند برای خرید کالاهای قاچاق چانه می‌زنند. سفر آنها با اتوبوس ۱۳ ساعت طول می‌کشد و آنها می‌گویند هر دو هفته یک‌بار به کاراکاس می‌آیند. این در شرایطی است که بیرون از سوپرمارکت‌های دولتی نیروهای گارد ملی مجهز به سلاح‌های کمری ایستاده‌اند و ورود و خروج افراد را کنترل می‌کنند و افراد قبل از خرید سهمیه کالاهای خود باید اثر انگشتشان را ثبت کنند.

موگابه برای مدت‌های مدید مشکلات اقتصادی کشورش را به گردن محتکران، خائنان و امپریالیسم انداخته است. مادورو نیز به نوبه خود اصرار دارد که سرمایه‌داران داخلی و متحدان آمریکایی‌ آنها به دنبال برپا کردن «جنگ اقتصادی» در ونزوئلا هستند. اما این ادعا نامعقول است: در هر دو اقتصاد، تهدیدها از طرف دولت‌های ونزوئلا و زیمبابوه است. با درنظر گرفتن نرخ رسمی، هر ۱۰ بولیوار یک دلار آمریکا ارزش دارد. اما در بازار سیاه، هر دلار ۱۱۵۰ بولیوار می‌ارزد. زیمبابوه اندکی پس از آنکه تورم ماهانه در نوامبر ۲۰۰۸ به ۸۰ میلیارد درصد رسید از استفاده از این پول بی‌ارزش دست کشید. اکنون زیمبابوه از دلار آمریکا و دیگر پول‌های خارجی استفاده می‌کند. از سال ۱۹۸۰ تا سال ۲۰۰۸ درآمد واقعی در زیمبابوه تا دو سوم کاهش یافت. به لطف پذیرش دلار آمریکا و کنارگذاشتن برخی از سیاست‌های نادرست، این مساله تاحدودی بهبود یافته است. برای ونزوئلا، این درس واضح است. اگر این کشور نتواند مدلی اقتصادی بهتر از مدل اقتصاد موگابه‌ای درپیش گیرد، شرایط وخیم‌تر خواهد شد. مخالفان ونزوئلا مشتاق تغییر مسیر هستند. نادانی مادورو این شانس را به آنها می‌دهد. مادورو می‌گوید با کمبودها مبارزه می‌کند و همه مردم هم باید چنین کنند.