روایتی از پیروزی آلمان بر بریتانیا در عرصه خودرو
گروه خودرو - ۴۰ سال پیش، آلمانیها خودرویی را طراحی کردند و ساختند که وجهه آنها را برای همیشه تغییر داد: گلف فولکس واگن که به یکی از پرفروشترین خودروهای تمام دوران تبدیل شد. گلف در سال ۱۹۷۵ و یک سال پس از آنکه آلمان غربی در مونیخ فاتح جام جهانی شد ظهور پیدا کرد. از آن روز فولکس واگن تجسم موفقیتی عظیم در بازار بوده است. فولکس واگن در سال گذشته میلادی ۴۳۰ هزار دستگاه گلف در سراسر دنیا فروخت؛ ۱۲۵ هزار دستگاه بیش از نزدیکترین رقیبش. داستان فولکس واگن داستانی آشنا است. صنعت آلمان در دوران پس از جنگ موفقیتی بزرگ داشته است.
گروه خودرو - ۴۰ سال پیش، آلمانیها خودرویی را طراحی کردند و ساختند که وجهه آنها را برای همیشه تغییر داد: گلف فولکس واگن که به یکی از پرفروشترین خودروهای تمام دوران تبدیل شد. گلف در سال ۱۹۷۵ و یک سال پس از آنکه آلمان غربی در مونیخ فاتح جام جهانی شد ظهور پیدا کرد. از آن روز فولکس واگن تجسم موفقیتی عظیم در بازار بوده است. فولکس واگن در سال گذشته میلادی ۴۳۰ هزار دستگاه گلف در سراسر دنیا فروخت؛ ۱۲۵ هزار دستگاه بیش از نزدیکترین رقیبش. داستان فولکس واگن داستانی آشنا است. صنعت آلمان در دوران پس از جنگ موفقیتی بزرگ داشته است. آلمان در تاریخ زیست صلحآمیزش هرگز چنین از نظر سیاسی و اقتصادی در اوج نبوده است. برای دریافتن اینکه چرا آنگلا مرکل، صدراعظم این کشور، حکمران امروز اروپا است کارخانههای خودروسازی این کشور بهترین نقطه برای شروع است.
در مقابل، صنعت خودروی بریتانیا سایهای از گذشته خود است. بریتانیا همچنان صدها هزار دستگاه خودرو در سال تولید میکند، اما برای دیگران. برای مثال کارخانه معروف مینی فعالیتش را در سال ۱۹۱۳ آغاز کرد و این روزها صدسالگیاش را جشن گرفته است. آنها سالانه هزاران خودرو میسازند، اما برای بیامو. این در مورد بنتلی هم صدق میکند که امروز تحت تملک فولکس واگن است. مقصر اصلی این وضع فقط خودروسازان بریتانیاییاند.
هفتاد سال پیش، پس از پایان جنگ جهانی دوم، آلمان به زانو درآمده بود. پس از سقوط امپراتوری هیتلر صنعت خودرو آلمان روی خرابههای جنگ درهم شکسته بود. ارتش بریتانیا در سال ۱۹۴۵ یکی از فرماندهان ارشدش به نام ایوان هرست را به آلمان فرستاد تا عنان غول فولکس واگن را در وولفسبورگ به دست بگیرد. هرست با وجود بدبینی بالاسریهایش، پتانسیلی عظیم در ویرانههای کارخانه وولفسبورگ یافت. بهزعم او احیای فولکس واگن قدمی به سوی زندهکردن متحدی کامیاب و آرام بود و بیتردید درست فکر میکرد. ظرف چند سال بعد او تولید خودرویی را آغاز کرد که امروز به نام بیتل (فولکس قورباغهای) شناخته میشود. پس از آن بود که پرواز فولکس واگن آغاز شد. در اواخر دهه ۵۰ میلادی تولید در آلمان رونق گرفت و معجزهای اقتصادی در آستانه شکلگیری بود. دوران نازیسم رفتهرفته فراموش میشد و آلمانیها وجهه ازدسترفته را در قالب مردمی پیشرو و سختکوش و صاحب فناوری مدرن بازمییافتند. همزمان، بریتانیا به جامعهای مصرفی تبدیل میشد و چرخش چرخهای صنعت خودرویش که روزگاری بزرگترین در دنیا بود، کند و کندتر میشد. خودروسازان بریتانیا به جای در اختیار گرفتن فناوریهای تازه و دریافتن بازارهای رو به گسترش اروپا، از رقابت در این قاره عقب نشستند و ترجیح دادند خودروهایی ارزانقیمت به مستعمرات سابقشان بفروشند.
در اواخر دهه شصت اوضاع بدتر شد. بعد از اقدام فاجعهبار بریتانیا برای بازپسگیری کانال سوئزاز مصر، قیمت سوخت بسیار بالا رفت و بریتانیاییها به فکر ساخت خودروهایی کوچکتر با مصرف سوخت کمتر افتادند، اما نقشهشان درست از آب درنیامد و فروش مینی در این دوره زنگ خطری برای صنعت خودرو بریتانیا شد، چرا که سازندگانش به ازای هر خودرو ۳۰ پوند ضرر کردند.
در تمام این مدت آلمانیها قوی و قویتر میشدند. خودروسازها و کارگرانشان از رابطهای عالی لذت میبردند و برای رسیدن به نتیجهای مشترک و بینقص همکاری نزدیکی داشتند و برعکس کارخانههای بریتانیا در دهههای ۶۰ و ۷۰ میلادی صحنه نبردی تمامعیار بین دو طرف بودند.
با شروع دوران زمامداری مارگارت تاچر در اواخر دهه ۷۰ میلادی، کار برای صنعت خودروی بریتانیا تقریبا یکسره شد. خریداران در این کشور به طور روزافزون به خودروهای خارجی و از جمله ساخت آلمان، مانند مرسدس بنز، پورشه، آئودی و بیامو علاقهمند میشدند. در سال ۱۹۹۴ بیامو آخرین بازمانده تولید انبوه در بریتانیا؛ یعنی گروه روور (Rover) را خرید و یک سال بعد جیمز باند در فیلم چشمطلایی بیامو Z۳ میراند.
امروز صنعت خودرو نشان از صعود افسانهای صنعت آلمان و فروپاشی تولید در بریتانیا است. آلمان حالا بزرگترین اقتصاد اروپا و چهارمین در جهان و دومین صادرکننده بزرگ دنیا است. بریتانیا ۱۲۰ میلیارد پوند کسری بودجه دارد و آلمان، با وجود بحران اقتصادی ۵ سال اخیر، مازاد هم دارد و تقریبا ۴ برابر بریتانیا خودرو تولید میکند و میفروشد. بریتانیا روزگاری رقیب سرپنجه و دوشادوش آلمان در عرصه صنعت خودرو بود و امروز از زیردستان آن است. تراژدی بریتانیایی آنجا است که آنها از نظر خودشان مهارت لازم را دارند، اما در مدیریت صحیح، حقوق اتحادیهها، اولویتبندیها و بالاخره اخلاق کاری مشکلات بسیاری دارند. بریتانیا حالا از نظر تولید خودرو به رده چهارم نزول کرده و پشت سر آلمان، فرانسه و اسپانیا ایستاده و در میان ۵ خودروسازی که بیشترین سهم را از بازار اروپا در اختیار دارند اثری از بریتانیاییها دیده نمیشود.
البته همه خبرها هم بد نیست. فروش خودرو در اغلب بازارهای مهم اروپا، از جمله آلمان، مدام رو به افت است و بریتانیا در این میان تنها کشوری است که تولید و فروش در آن به طرزی غیرمنتظره رو به افزایش دارد و در نتیجه صنعت خودرو بریتانیا دهها هزار شغل ایجاد کرده است. با این حال سود تولید خودروهایی چون مینی و روور در نهایت به حساب مدیران در وولفسبورگ و مونیخ واریز میشود.
ارسال نظر