چرا پژو در ایران سرمایه‌گذاری نکرد؟

قسمت پایانی گروه خودرو- در بخش نخست گفت‌و‌گو با داود میرخانی رشتی، مدیرعامل پیشین ایران خودرو، به بررسی اوضاع صنعت خودرو در دوران جنگ پرداختیم، دورانی که خودروسازان خمپاره می‌ساختند و نفربر تعمیر می‌کردند. روایت میرخانی از آن زمان نشان می‌دهد صنعت خودرو حتی در بحرانی‌ترین روزهایش نیز زنده بوده و قلبش می‌تپیده است. او اما در بخش دوم گفت‌و‌گو با دنیای اقتصاد، از عمر و فرصت هدر رفته به پای پیکان می‌گوید و از اینکه چه شد پژو محصول معروف آن روزهایش را روانه ایران کرد. به اعتقاد مدیرعامل پیشین ایران خودرو، ادامه تولید پیکان کار درستی نبود و اگر به جای آن، پروژه پژو با سرعت بیشتری پیش می‌رفت و همچنین به زیرساخت‌ها به خصوص در قطعه‌سازی توجه کلان تری می‌شد، حالا خودروسازی ایران اوضاع بهتری داشت. با عرض پوزش از خوانندگان تاریخ شفاهی صفحه خودرو، به دلیل همزمانی بخش دوم مصاحبه میرخانی رشتی با اعلام قیمت‌های جدید خودرو قسمت دوم این مصاحبه با تاخیر منتشر می‌شود. *** حدود نیم قرن از عمر خودروسازی ایران می‌گذرد و برخی صاحبنظران معتقدند این صنعت حاصلی برای مملکت نداشته است. شما این حرف را قبول دارید؟ نه موافق نیستم. ما اگر خودروسازی کشورمان را با جنرال موتورز و تویوتا و امثال اینها بسنجیم، بله این حرف درست است، اما من معتقدم صنعت خودرو را باید در داخل کشور سنجید و در مورد آن اظهارنظر کرد. به نظرم خودروسازی بهترین و پیشتازترین صنعت کشور به حساب می‌آید و حتی از صنعت نفت هم بهتر است. ما هزاران عیب داریم، اما در ایران و با اوضاعی که داریم، از همه صنایع بهتریم. صنعتگران ایرانی در حوض آب گوجه فرنگی شنا می‌کنند، اما در کشوری مثل آلمان آب حوض زلال است و اگر مدیران ایرانی را به آنجا ببرند، خوب کار خواهند کرد. حرفم این است که چه چیز ما شبیه خارجی‌هاست که می‌خواهیم خودروسازی مان شبیه باشد؟ حالا کاری به این حرف‌ها ندارم، بحثم این است که صنعت خودرو با شرایط گذشته و حال مملکت، خوب کار کرده است. می خواهم باز هم به عقب برگردیم، به دورانی که تاکید زیادی روی داخلی‌سازی در صنعت خودرو می‌شد. شما تفکرتان در آن زمان چه بود؟ موافق داخلی‌سازی بودید؟ آن زمان رگ گردنم برای داخلی‌سازی باد می‌کرد، اما الان نه. البته اگر داخلی‌سازی در قالب اقتصاد آزاد باشد، قبول دارم. قبلا روی داخلی‌سازی متعصب بودم اما الان آن تعصب را ندارم. آن زمان هم حرفم این بود که داخلی‌سازی بکنیم، اما نه برای پیکان بلکه برای پژو. مهم این است که کار پیش برود و شغل ایجاد شود و فن را از خارجی‌ها یاد بگیریم. مگر ما همین موتور ملی مان را آلمانی‌ها نساختند؟ خب چه اشکالی داشت، بغل دستشان کار یاد گرفتیم. البته مشکلی که آن زمان داشتیم این بود که بلد نبودیم متناسب با قیمت نهایی محصول، خودرو بسازیم. مثلا فرض کنیم قیمت فلان خودرو را پنج میلیون در نظر می‌گرفتیم و می‌گفتیم باید با همین قیمت تولید شود، اما بلد نبودیم قطعات و موتور آن را طوری بسازیم که در نهایت کل هزینه تولید از «پنج میلیون» بیشتر نشود. مثلا فلان مدیر می‌گفت این چراغ بی ام و خیلی قشنگ است، بعد می‌رفتند نصبش می‌کردند، حالا اینکه چقدر خرج داشت اصلا مطرح نبود. آن زمان بحث «خودرو ملی» مطرح بود؟ بله، همین پیکان را می‌گفتند خودرو ملی. شما موافق خودرو ملی نبودید؟ شخصا مخالف چیزی به عنوان خودرو ملی هستم، چون طرفدار اقتصاد آزادم. در اقتصاد آزاد اصلا خودرو ملی و این حرف‌ها را نداریم. اتفاقا یکی از ایراداتی که من به وزیر صنایع وقت (هادی نژادحسینیان) داشتم این بود که به جای پیگیری پروژه پژو، تولید پیکان را ادامه داد و نتیجه آن، این همه پیکان پرمصرفی است که می‌بینید. آن زمان ما در آن واحد با چهار خودروساز بزرگ (فولکس واگن، فیات، مزدا و پژو)، مذاکره کردیم و همه آنها می‌خواستند خودروهای قدیمی شان را بدهند. یادم هست یکی از خودروهای روز فیات را که در برزیل عرضه شده بود، پسندیدیم و تا پای عقد قرارداد هم پیش رفتیم، اما پژو وقتی فهمید، به فیات حق حساب داد تا آنها کنار بکشند و در نهایت یکی از محصولات جدید خود را به ما پیشنهاد داد. همین پژو ۴۰۵ خودمان؟ بله؛ ۴۰۵ آن دوره جزو خودروهای روز اروپا بود و ما باید آن را سفت می‌چسبیدیم، اما متاسفانه مسوولان وقت به جای ۴۰۵، تولید پیکان را ادامه دادند. ظاهرا در کتاب تان عنوان کرده اید ادامه تولید پیکان، خیانت بود، ؟ حالا خیانت نه، اما کار درستی نبود و نباید تولید پیکان را ادامه می‌دادیم، چون پژو ۴۰۵ را به ایران آورده بودیم. یادم هست آقای غروی مدیرعامل وقت ایران خودرو به وزیر صنایع وقت گفت به ما ارز بدهید، اما در جواب شنید که بروید خودرو صادر کنید و ارز آن را به کار ببندید. آخر مگر می‌شد با رنو ۵ و پیکان صادرات انجام داد و ارز به مملکت وارد کرد. در نهایت غروی مجبور شد از صادرات فرش و پسته رفسنجان، ارز تهیه کند! یعنی چه؟ با صادرکنندگان فرش و پسته قرارداد بست که آنها صادر کنند و ارزشان را به ایران خودرو بدهند. برگردیم به پژو. برخی از مسوولان وقت معتقدند از سر ناچاری با پژو قرارداد بستیم، شما تایید می‌کنید؟ به هیچ وجه؛ ما با کمال میل و رغبت با پژو قرارداد بستیم. البته پژو ابتدا تمام تلاشش را کرد که خودروهای قدیمی خود را به ما بدهد و وقتی ماجرای فیات را فهمید، پژو ۴۰۵ را به عنوان خودرو روز آن زمان اروپا، پیشنهاد کرد. پژو از کجا متوجه تفاهم ایران خودرو و فیات شد؟ بالاخره در خودروسازی‌ها برخی از اخبار منتقل می‌شود الان هم اینجا آب بخورند، خبرش به گوش آنها می‌رسد. پس همین حالا هم که ایران خودرو بدون اجازه پژو، ۲۰۶ را تولید کرده، پژویی‌ها باخبرند و... بله؛ خب ممکن است از ایران خودرو شکایت کنند؟ نه این طورها هم نیست، یک جوری با هم کنار می‌آیند که کار به محکمه نکشد. بگذریم از این حرف‌ها، حرفم این است که قرارداد پژو قرارداد خوبی بود منتها به وقتش آن را پیگیری نکردیم. از آن طرف، قطعه‌سازی مان هم پیشرفت چندانی نکرد و به نظر من الان به جز دولتی بودن صنعت خودرو، بزرگترین اشکال خودروسازی کشور، نابالغ بودن قطعه‌سازی آن است. آن زمان مسوولان وقت باید این صنعت را توسعه می‌دادند و زیرساخت‌هایش را قوی می‌کردند، که نکردند و حالا نتیجه اش شده این که می‌بینید. آن زمان قالب‌های ما تقریبا داغان شده بودند و ارز هم نمی‌دادند که آنها را نو کنیم، اما برای ادامه تولید پیکان پول خرج کردند. من سوالم از آقای نژادحسینیان وزیر وقت صنایع این است که برای ادامه تولید پیکان ارز اختصاص دادی، خب چرا این ارز را برای پژو هزینه نکردی؟ چرا برای نوسازی قالب‌ها و خطوط تولید ارز ندادی؟ در واقع می‌خواهم بگویم به زیرساخت‌ها توجه نکردیم، نه در خودروسازی و نه در قطعه‌سازی. الان در دنیا طراحی قطعه و ورودش به بازار نهایتا سه سال طول می‌کشد، آن وقت ما تنها کپی کاری مان هفت سال طول می‌کشد، چه برسد به طراحی. حالا اسمش را گذاشته اند مهندسی معکوس. مهندسی معکوس که این نیست. ژاپنی‌ها تکنولوژی آلمانی را مهندسی معکوس کردند، اما خودشان هم یک چیز جدید به آن اضافه کردند و ارزش افزوده به دست آوردند، اما ما همین شکل ساده مهندسی معکوس را هم نمی‌توانیم درست از آب دربیاوریم. به نظرم ما دوران طلایی را در صنعت خودرو از دست دادیم حال آنکه می‌توانستیم از بهترین فرصت موجود استفاده کرده و کارهای زیربنایی انجام بدهیم. اتفاقا در دوران ریاست جمهوری آقای‌هاشمی امکان جونت شدن با خودروسازان بزرگ دنیا بیش از حالا وجود داشت و ما می‌توانستیم قطعه‌سازان آنها را به ایران بیاوریم و کار یاد بگیریم. الان از پژو انتقاد می‌شود که چرا در ایران سرمایه‌گذاری نکرد، می‌دانید چرا، به دلیل عملکرد مدیرعامل وقت ایران خودرو. چطور؟ پژویی‌ها می‌گفتند که حاضرند در ایران سرمایه‌گذاری کنند، منتها به شرطی که مدیران ایران خودرو از جیب شان هزینه کرده و شرکتی را تاسیس کنند تا پژو با آنها طرف باشد نه دولت و پول دولت. اینها هم زیر بار نرفتند و پژو هم سرمایه‌گذاری نکرد. به عنوان سوال آخر،آینده صنعت خودرو را چطور می‌بینید؟ به نظرم با توجه به بحران مالی که داریم، در حال حرکت به دوران بحرانی اواسط دهه ۶۰ هستیم. احساس تان به صنعت خودرو؟ مثل بچه ام می‌ماند و شب و روز در فکرش هستم. ما در ایران خودرو مخصوصا زمان جنگ بدبختی‌های زیادی کشیدیم. با این حال دلم می‌سوزد چرا کسی نمی‌خواهد مشکلات اصلی‌شان را بفهمد. حتی قطعه‌سازان و سازمان گسترش هم اینها را متوجه نمی‌شوند. کدام وزیر صنایع، کارهای اساسی تری برای صنعت خودرو انجام داد؟ هر کدام شان یک گوشه ای از کار را گرفتند. سخت است بگویم کدام یک بهتر بودند. البته بگذریم از اینکه برخی نیز این وسط ضد تولید در صنعت خودرو بودند. بهترین مدیر صنعت خودرو؟ غروی و ویسه و ابراهیمی خوب کار کردند. به نظرم غروی سردار صنعت خودرو بود. نظرتان در مورد چند اسم؛ اسحاق جهانگیری؟ توسعه طلب بود. علیرضا طهماسبی؟ کار عملی نکرده بود. علی اکبر محرابیان؟ چه بگویم... منوچهر منطقی؟ کارشناس علمی بود. احمد قلعه‌بانی؟ مدیر خوبی بود، اما مطیع. ابراهیمی؟ بولدوزر بود. مهرداد بذرپاش؟ خراب نکرد و لطمه نزد. دوستتان آقای نژادحسینیان؟ خوشفکر بود. محسن صفایی فراهانی؟ او هم خیلی قاطعیت داشت. مصطفی‌هاشمی طبا؟ زیاد با او کار نکردم. داود میرخانی رشتی؟ چه بگویم، بنویس صریح هستم. پیکان؟ شمشیر دو دم بود. یک زمان پایه‌گذار صنعت خودرو بود و یک زمان مانع آن. سمند؟ از نظر اقتصادی بد مدیریت شد.