در گفتوگو با مدیر پروژه تندر-۹۰ مطرح شد
آنها که مانع تندر شدند
عکس: آکو سالمی
بخش اول- چندی پیش نامهای بلند بالا به دفتر روزنامه ارسال شد که در آن کلی از پروژه تندر-۹۰ و خاصیتهای منحصر به فرد آن تعریف و صحبت به میان آمده بود.
عکس: آکو سالمی
بخش اول- چندی پیش نامهای بلند بالا به دفتر روزنامه ارسال شد که در آن کلی از پروژه تندر-90 و خاصیتهای منحصر به فرد آن تعریف و صحبت به میان آمده بود.
نگارنده کسی نبود جز، رضا دانشفهیم، مدیر وقت پروژه.نامه البته از لحنی بسیار تند برخوردار و با توجه به برخی نکات، قابل چاپ نبود و همین شد که تصمیم گرفتیم با دانشفهیم گفتوگویی را ترتیب داده و ماجرای تندر-۹۰ را کارشناسیتر و وسیعتر مرور کنیم.وی که با وجود بازنشستگی، هنوز آرم سازمان گسترش را از گوشه کتش، دور نکرده، در طول دو ساعت مصاحبه، از سختیها و کش و قوسها و سنگاندازیها در مسیر پروژه تندر گفت و گفت که حتی بابت این پروژه، به خیانت هم متهم شده است.
بخش اول گفتوگوی دنیایاقتصاد با این مدیر پیشین سازمان گسترش و پروژه تندر-90 را میخوانید.
در تاریخ خودروسازی ایران، هیچ پروژهای مانند تندر-90، با این همه حاشیه و کش وقوس، چه در زمان عقد قرارداد و چه در زمان تولید، روبهرو نبوده است.
به نظر شما که مدیریت پروژه را در اختیار داشتید، چرا تندر یا به عبارت بهتر، «پروژه X۹۰»، گرفتار این همه حاشیه شد؟
من خلاصهای از ماجراهایی را که از ابتدا تا زمان شروع پروژه اتفاق افتاد، تعریف میکنم و مطمئنم پاسختان را خواهید گرفت.
آن زمان که بحث پلتفرم مشترک مطرح شد، ما قصد تولید تنها یک خودرو را نداشتیم.
در واقع به دنبال این بودیم که به واسطه پلتفرم مشترک، دانش فنی را به خودروسازی کشور تزریق و در کنار تکنولوژی، قیمت تمام شده را پایین بیاوریم تا اگر قرار شد به سازمان تجارت جهانی بپیوندیم، با توجه به آنکه کاهش تعرفهها یکی از شروط پیوستن به این سازمان است، خودروسازی ما توان مقابله با خودروهای خارجی را داشته باشد.
آن زمان هم که سیاست کلی دولت در راستای کاهش تعرفهها به زیر ۵۰ درصد بود و این موضوع با توجه به حال و روز خودروسازی ما، خطرناک به نظر میرسید.
برای این کار، یک کار کارشناسی بزرگ را با مشارکت ایران خودرو و سایپا انجام دادیم و یادم هست که فقط هشت جلسه چهار ساعته بابت اینکه «چه باید بکنیم» برگزار کردیم و به یک ساختار کلی از نوع محصولی که میخواستیم، رسیدیم.
سپس نیز مشخصات کلی را با هفت هشت شرط، برای خودروسازان بزرگ دنیا، به جز آمریکاییها و شرکت بنز فرستادیم.
از جمله شروط مهم ما به روز بودن خودرو و قیمت پایین بود؛ چراکه میخواستیم آن را جایگزین پیکان و پراید کنیم.
صادرات ۲۰ درصدی و سرمایهگذاری در ایران نیز دو شرط مهم دیگر ما بود.
فکر نمیکنید شرایط سختی گذاشته بودید؟
چرا اما ما به دنبال یک کار جدید بودیم.
اتفاقا بیشتر خودروسازهایی که برایشان نامه فرستادیم، یا پاسخی ندادند یا به بهانههای مختلف درخواست همکاری ما را نپذیرفتند.
به عنوان مثال در یک مورد با فیات ایتالیا مذاکره کردیم و آنها یک پلتفرم قدیمی به روز شده را آن هم بدون سرمایهگذاری مشترک، پیشنهاد دادند که چون آن زمان ۲۵ درصد سهام فیات در اختیار جنرالموتورز آمریکا قرار داشت و فیات نیز تضمینی بابت تداوم همکاری با ما، در صورت تحریمهای آمریکا نمیداد، این مذاکرات به نتیجهای نرسید.
در مرحله بعدی با پژو سیتروئن وارد مذاکره شدیم و آنها خودرو پژو307 را پیشنهاد دادند؛ اما این خودرو با قیمت بالایی از آب در میآمد و از طرفی پژو نیز تنها به دنبال CKD فروشی بود، نه سرمایهگذاری مشترک.
همین هم شد که من در وسط یکی از جلسات مذاکره، گفتم که بهتر است ادامه ندهیم؛ چون مذاکره با پژو فایدهای ندارد و وقتمان تلف میشود.
در واقع پژو میخواست با وقت تلف کردن، ما را از ماجرای پلتفرم مشترک منصرف کرده و همین پژو 206 و 405 را CKD فروشی کند.
بعد از پژو چه شد؟
سراغ کرهایها رفتیم، منتها مدیرعامل هیوندایی گفت که ما در این پروژه سرمایهگذاری انجام نمیدهیم، اما میتوانیم یک خودرو (همین ریوی فعلی) را برای تولید به شما بدهیم.
آن زمان هیوندایی به خاطر کلاهی که سر سایپاپرس گذاشته بود، جزو لیست سیاه کشور به شمار میآمد و حتی دفتر ریاستجمهوری، همکاری با این شرکت را ممنوع کرده بود.
از همین رو، هیوندایی برای رفع این مشکل از ما کمک خواست و ما هم گفتیم اگر شما در این پروژه مشارکت کنید، کمک میکنیم تا نامتان از لیست سیاه بیرون بیاید.
با این حال، هیوندایی در نهایت اعلام کرد که سرمایهگذاری مشترک در ایران نمیکند و مذاکرات با آنها نیز به نتیجهای نرسید.
بعد از هیوندایی نیز با فولکس واگن آلمان مذاکره کردیم که آنها هم کتبا اعلام کردند سرمایهگذاری در ایران اصلا جزو سیاستهای این شرکت نیست.
چه شد که به رنو رسیدید؟
اتفاقا جالب اینجا است که ما اصلا به رنو پیغام نداده بودیم؛ اما آنها خود متوجه این موضوع شده و برای همکاری، چراغ سبز نشان دادند.
ما در جلسهای مشغول مذاکره با نیسان ژاپن بودیم که در آن جلسه نماینده رنو نیز حضور داشت و پروژه X۹۰ را برای ما معرفی کرد.
در نهایت نیز یک تفاهمنامه کلی امضا شد؛ اما ابتدا بر سر قیمت به توافق نرسیدیم، که البته با وساطت آقای خرازی، وزیر امور خارجه، یک جلسه با مدیرعامل وقت رنو برگزار و در نهایت قیمت ورژن E0 این خودرو را سه هزار و 750 یورو را برای فول سیکیدی ثبت کردیم.پس از اینها نیز رنوپارس را به عنوان شرکتی مشترک در سال 83 با قرار سرمایهگذاری 750 میلیون یورویی به تاسیس رساندیم.
قرار هم شد که تولید تندر-۹۰ به عنوان اولین محصول این همکاری مشترک، به زودی آغاز شود.
خب چه شد که تندر طبق قرارداد به تولید نرسید؟
یک سری مسائل سیاسی دامنگیر تندر-۹۰ شد.
آن زمان آقای کاتوزیان، نماینده فعلی مجلس شورای اسلامی، معاون ساپکو و مدیر پروژه نیوپیکان بود.
نیو پیکان پروژه پژو ۲۰۶ بود که آنها بدون اجازه پژو قراردادی برای تغییرات در جلو و عقب و همچنین طراحی آن بسته بودند و پژو هم به شدت مخالف و کار بیخ هم پیدا کرده بود.
وقتی پای تندر به میان آمد، آقای کاتوزیان گفت که چرا به جای پروژه ملی (نیوپیکان)، به دنبال تندر-90 که مال اجنبیها است، رفتهاید؟!
بالاخره هم بعد از کلی کش و قوس، آقای پورمجیب، مدیرعامل وقت ساپکو، حکم کاتوزیان را لغو و وی از ایرانخودرو رفت.
کاتوزیان بعدا نماینده مجلس شد و از همان موقع هم شروع به مصاحبه علیه پروژه X90 کرد و هر چه دلش خواست به تیم مذاکرهکننده، به خصوص شخص من، گفت.
وی اعتقاد داشت که ساخت داخل و صادرات تندر هیچ تضمینی ندارد و به ما گفت که شما جیره خوار و نوکرید.
آیا واقعا دلیل مخالفت ایشان همین بود؟
نه کاملا.
به هر حال، وی همزمان با پروژه تندر، با همکاری آقای غروی، مدیرعامل قبلی ایران خودرو، قصد واردات فیات و تولید داخل آن را داشت و تندر مانع بزرگی برای این هدف بود.
یادم هست آقای کاتوزیان به هر دری هم زد که پروژه را متوقف کند؛ اما نتواست.
ما حتی چند بار به کمیسیون اصل 90 و صنایع هم رفتیم و توضیحاتی دادیم.
اتفاقا این موضوع با ماجرای ترکسل همزمان بود و اینها میگفتند که این هم مثل آن است و باید منتفی شود که البته با مخالفت اعضای کمیسیون صنایع، موضوع به صحن علنی نرفت.
رییس کمیسیون اصل 90 هم سه بار موضوع را بررسی کرد و دید مسالهای ندارد.
حتی آقای جهانگیری(وزیر صنایع) در کمیسیون اصل ۹۰ به آقای فاکر رییس وقت کمیسیون، گفت که اصلا پرونده را بفرستید دادگاه تا قضیه زودتر جمع شود.
کار ما حتی به مرکز پژوهشهای مجلس نیز کشید و آقای توکلی وقتی حرفهای ما را شنید، گزارشی را برای اصل 90 فرستاد و اصل 90 نیز پرونده را به وزارت اطلاعات ارجاع کرد.
یک جلسه هم با وزارت اطلاعات برگزار کردیم و اتفاقا آنها خیلی بد با ما برخورد کردند.
چرا؟
به هر حال اطلاعات غلطی به آنها داده بودند.
ما بچههای وزارت اطلاعات را به سازمان گسترش دعوت کردیم و در طی سه جلسه مدارک لازم را به آنها نشان دادیم.
آنها نیز آدمهای منصفی بودند و گزارش مثبتی ارائه و گفتند که این پروژه مشکلی نداشته و مسائل دیگری در میان است.
بعد چه شد؟
جالب اینجا بود که آقای کاتوزیان باز هم کوتاه نیامد و این بار موضوع را به ریاست مجلس کشاند و در نهایت آقای حداد عادل، پیشنهاد کرد که نماینده وزارت صنایع با آقای توکلی جلسه گذاشته و موضوع با توافق طرفین حل شود.
آقای دوست حسینی از طرف وزیر صنایع پیش آقای توکلی رفت و در نهایت توافقی میان طرفین درگرفت و فقط بحث صادرات باقی ماند.
در واقع آقای توکلی میخواست که بند صادرات محکم تر بسته شود.
محکم شد؟
نه اتفاقا شل شد.
چطور؟
داستان دارد.
رنو میخواست به لبنان تندر صادر کند؛ اما قراردادی که با ما داشت اجازه این کار را نمیداد.
این موضوع را در هیاتمدیره رنوپارس مطرح کرد و ما قبول نکردیم و گفتیم اگر شما اول تندر صادر کنید، دیگر آن بازار مال شما میشود.
رنو حتی حاضر شد پورسانت هم بدهد، ما گفتیم صورت جلسه کنیم که آنها گفتند نه و ما هم قبول نکردیم.در همین کش و قوس نیز من از رنوپارس رفتم؛ چون احساس کردم با رفتن من راه برای تندر باز میشود.بعد از رفتن من در توافق نامه ای «بخش انحصار صادرات تندر به 26 کشور برای ما، منتفی و رنو با خیال راحت به همه آن کشورها خودرو صادر کرد.
نقش آقای طهماسبی در ماجرای تندر چه بود؟
آقای طهماسبی، مسوول فنی مرکز پژوهشها بود و یکی به نعل میزد و یکی به میخ.اما بعدها که وزیر شد، با پروژه مخالفت کرد، آن هم در شرایطی که دعواهای ما تقریبا رو به اتمام بود.آقای جهانگیری هم که دیگر نبود از پروژه حمایت کند و همین شد که طهماسبی دستور توقف پروژه را به بهانه تعیین تکلیف صادرات آن داد.
ارسال نظر