اصولا رقابت برای فروش بیشتر ریشه در نوآوری در این شرکت‌ها دارد.فروش بیشتر و دستیابی به بازارهای مصرف گسترده‌تر مهم‌ترین هدف شرکت‌های بزرگ خودروسازی است لذا نوآوری در این شرکت‌ها به خدمت گرفته شده تا خودرویی متناسب با نیاز مشتری در مناطق مختلف جغرافیایی دنیا طراحی شود.نیاز مشتری، محدودیت‌های قانونی مثل قوانین زیست محیطی و نهایتا بهای تمام شده کمتر ۳ مشخصه‌ای است که جهت‌گیری نوآوری را در طراحی خودروهای امروز تعیین می‌کند. جایگزینی مگاپلت فرم‌ها به‌جای پلت فرم خودرو، برای حصول بهای تمام شده کمتر بوده است.مهم‌ترین عامل تولید پلت فرم‌های برقی پاسخ به الزامات قانونی درباره رعایت مقررات زیست محیطی و کمبود سوخت‌های فسیلی بوده است.یکی از ویژگی‌های نوآوری سرعت نوآوری است.امروزه ذائقه مشتری در کشورهای مختلف در حال دگرگونی و تغییر شکل است، بنابراین شرکت‌های خودروساز موفق دنیا آنهایی هستند که زودتر این ذائقه را تشخیص می‌دهند و به سرعت محصول متناسبی را طراحی و تولید می‌کنند. در واقع راز سودآوری این شرکت‌ها در سازماندهی درست ویژگی‌های نوآوری است.سه ویژگی مهم نوآوری عبارتند از: تشخیص نوآوری، تکنیک ایجاد و سرعت اجرا.تشخیص نوآوری بر عهده فیوچرمن‌هاست.افراد با تجربه‌ای که علاوه بر تسلط مهندسی، جامعه‌شناسی را نیز خوب بلدند و می‌توانند جهت‌گیری ذائقه مشتری‌های نسل بعد را هم تخمین بزنند.تکنیک ایجاد نوآوری ویژگی مهندسان طراح است که باید با دقت و البته سرعت لازم فاکتورهای مورد نظر فیوچرمن‌ها را درقالب یک مدل طراحی کنند.

امروزه ایجاد بنگاه‌های اقتصادی سودآور مهم‌ترین بستر برای نهادینه‌سازی نوآوری است.این نکته بیانگر آن است که نوآوری نتیجه هدف سودآوری است.تا سودآوری عالی‌ترین هدف یک سازمان نباشد زمینه حصول نوآوری ممکن نخواهد بود.آیا برای شرکت‌های خودروساز دولتی در ایران سودآوری اهمیتی دارد؟ این شرکت‌ها در کمتر از یک سال گذشته بالغ بر ده‌ها هزار میلیارد تومان زیان تولید کرده‌اند با این وجود هنوز سرپاهستند و تازه برای آینده هم وعده می‌دهند.پس چطور می‌توان انتظار داشت که سودآوری برای این شرکت‌ها اهمیت داشته باشد.تا زمانی که سودآوری مهم نباشد نوآوری در این شرکت‌ها رخ نمی‌دهد.اصولا در خودروسازی‌های دولتی نوآوری واژه بی‌معنایی است.به همین دلیل به محض آنکه ارتباط با دنیا قطع می‌شود از آنجا که توان نوآوری و طراحی خودروهای جدید در ساختار خودروسازی کشور ایجاد نشده، بلافاصله دچار کلپس می‌شوند.این اتفاق نتیجه تولید خودروهایی است که از عمر واقعی آنها سال‌ها گذشته و در حالی که باید از رده خارج شوند کماکان به دلیل عدم اعتقاد به نوآوری به تولید می‌رسند.در چنین شرایطی تغییرات چراغ و درب صندوق، نوآوری محسوب می‌شود، زیرا در خودروسازی ایران اصولا انگیزه‌ای برای نوآوری وجود ندارد.در واقع مهم‌ترین انگیزه دولت از استمرار تولید در خودروسازی‌های کشور صرفا تحویل خودرویی هرچند بی‌کیفیت به مشتری است والبته به مدد تورم‌های افسارگسیخته از یکسو و زیانی که تولیدکننده متحمل می‌شود از سوی دیگر، خرید همین خودروی بی‌کیفیت برای مشتری داخلی جذاب می‌شود.دولت حتی حاضر نیست به ظاهر تکلیفی در حوزه سودآوری برای مدیر دولتی که در این شرکت‌ها منصوب کرده، قائل شود.به همین دلیل حتی حاضر است بخشی از زیان این شرکت‌ها را از طریق منابع مالی تزریق شده به آنها برعهده بگیرد و از این طریق به تولید زیان به نوعی رسمیت می‌بخشد.مدتی مدیرعامل یک شرکت تولیدکننده گیربکس‌های سنگین در کشور بودم.تولید در این شرکت فوق‌العاده دارای مزیت است.شرکتی که هم به لحاظ نیروی توانمند انسانی در سطح بالایی قرار دارد و هم شرکتی است که مجموعه‌های استراتژیک خودروهای تجاری را با تکیه بر تجهیزات و توانمندی خود تولید می‌کند.وقتی به این شرکت وارد شدم که در طول ۳ سال عملکرد واقعی زیان ده بود (منظورم عملکرد ثبت شده در کدال نیست) .تدوین پروژه‌ای برای ساخت داخل کردن نوعی گیربکس ۱۶ سرعته با پوسته آلومینیومی که تنها در برخی شرکت‌های صاحب تکنولوژی تولید می‌شود، یکی از نخستین اقداماتی بود که در دستور کار امور طراحی و مهندسی این شرکت قرار دادم.این گیربکس در داخل کشور مصرف بسیاری دارد.اغلب کامیون‌ها و کشنده‌های سنگین از این نوع گیربکس بهره‌مند هستند. رقمی در حدود ۲۵ میلیون یورو در سال هزینه واردات این گیربکس است که یا به صورت منفصل یا روی خودروهای وارداتی به کشور وارد می‌شود.طبیعتا ساخت داخل کردن چنین مجموعه عظیمی انگیزه بالایی در سودآوری برای یک شرکت می‌طلبد.این پروژه مورد مخالفت قرار گرفت.دلیل مخالفت هم کاملا روشن است؛ در اغلب شرکت‌های زیرمجموعه خودروساز نه تنها سودآوری الزامی نیست که گاهی در این شرکت‌ها زیان ده بودن برای فرار از تقسیم سود و مالیات اجباری هم هست.وقتی سودآوری مهم نباشد دلایل دیگری می‌تواند جایگزین هدف سودآوری شود.خوش‌بینانه‌ترین نگاه می‌گوید انگیزه جایگزین وقتی که سودآوری برای یک شرکت مهم نباشد بی‌تفاوتی و پرهیز از ریسک‌های طراحی است و بدبینانه‌ترین نگاه نیز انگیزه رانت‌خواری در واردات را متصور می‌سازد.سودآورسازی سازمان‌ها و بنگاه‌های تولیدی امر پیچیده و مشکلی است به همین دلیل عیار یک مدیر توانمند از یک مدیر ناکارآمد در نوآوری نهفته است.در هر حال دولت سیزدهم به زودی اداره امور مملکت را در دست می‌گیرد.بهترین فرصت اتفاقا در نقطه شروع نهفته است.لذا دولت باید فلسفه سودآوری را به عنوان مهم‌ترین انگیزه نوآوری در تمامی سازمان‌ها و بنگاه‌های اقتصادی ترویج دهد.پیشنهاد می‌کنم موضوع سودآورسازی به عنوان مهم‌ترین پارامتر در شناسایی مدیران قوی از مدیران ناکارآمد مورد نظر قرار گیرد.