دیپلماسی ایرانی: سیاست‌گذارانی که به دنبال توافق هسته‎ای با ایران تا مهلت نوامبر هستند، می‎توانند سلاح‌های هسته‎ای فرانسه را به عنوان الگویی برای خود در نظر بگیرند. اسکات ساگان به این موضوع اشاره می‏کند که زمانی که فرانسه در جنگ جهانی دوم شکست خورده بود، برای بازگرداندن عظمت خود به دنبال بمب هسته‏ای رفت. برای دوگل و مقامات پیشین، بمب نماد مهمی از استقلال فرانسه‏ای بود که الجزایر را از دست داده بود و این مساله نشان می‎‏داد که هنوز هم یک قدرت بزرگ است. چنین فضایی ممکن است در رابطه با درخواست ایران برای داشتن حق غنی‌سازی هم وجود داشته باشد.وقتی صحبت از گسترش سلاح هسته‎ای می‎شود، بسیاری از محققان و سیاست‌گذاران این وضعیت و جایگاه را نه به خاطر ناامنی، بلکه به خاطر ایجاد انگیزه اولیه برای کشورها به منظور عبور از خط مرز هسته‏ای، رد می‏کنند. این اعتبار، بیانگر یک ویژگی از نقش‎های فردی و اجتماعی مربوط به جایگاه است. کشورهایی که ظرفیت چنین جایگاهی را دارند بعید است که مشکلی برای نظم بین‌المللی حاکم به وجود آورند. این در شرایطی است که امکان دارد این کشورها در یک یا چند بعد برتری داشته باشند، مثلا از برتری نظامی به قدرت اقتصادی و نفوذ در منطقه‎ای جغرافیایی برسند. زمانی که قدرت‎های بین‏‎المللی از به رسمیت شناختن کشورهایی که از اعتبارشان ناراضی هستند، خودداری کنند، نتیجه‎اش به وجود آمدن درگیری خواهد بود. درگیری می‎تواند در قالب بحران‎های مختلفی از جمله جنگ، خودش را نشان دهد. چنین درگیری‎هایی می‎تواند اختلاف و رقابت بر سر جایگاه را حل کند. معضل جایگاه زمانی حل می‎شود که قدرت‎های پیشرو جایگاه آن کشور را تایید کنند یا اینکه کشور [خواهان حق] عقب‌نشینی کند. بسیاری از درخواست‎های ایران برای غنی‌سازی به نظر می‎رسد مربوط به نگرانی درباره این جایگاه باشد. در سال ۲۰۰۳، ایران با سه کشور اروپایی بر سر تعلیق برنامه غنی‌سازی‎اش توافق کرد و پروتکل الحاقی را به منظور بازرسی‎های سرزده، امضا کرد. محمود احمدی‌نژاد در جریان انتخابات ریاست‌جمهوری سال ۲۰۰۵ این کشور، با اشاره به این توافق، آن را یک تحقیر برای ایران دانست. این مساله به شهردار تهران کمک کرد تا رئیس‌جمهور شود. احمدی‌نژاد در دوران تصدی ریاست‌جمهوری‎اش مکررا اشاره می‏‎کرد که کشورش براساس ان پی تی، حق غنی‌سازی دارد.

با وجود اینکه حسن روحانی مسوول مذاکره برای توافق با سه کشور اروپایی بوده است، ولی او هم درباره غنی‌سازی برخی از ادعاهای سلف خودش را تکرار می‎کند. این نشان می‏‎دهد که [دفاع از] جایگاه، ادامه و در بدنه سیاسی ایران وجود دارد. به نظر می‎رسد مذاکره‌کنندگان غربی هم درباره قصد ایران برای حفظ ظاهرش، حساس هستند. ایالات متحده هم به تازگی طرحی را پیشنهاد داده است که براساس آن به شرطی که ایران ظرفیت‎های فنی خودش را محدود کند، حق غنی‌سازی‎اش را به رسمیت می‎شناسد. به‌طور همزمان دولت اوباما نشان داده است که امکان دارد با ۴۵۰۰ سانتریفیوژ در ازای کاهش ذخایر اورانیوم غنی شده، موافقت کند. این در شرایطی است که مذاکره‌کنندگان ایران گفته‏اند تهران ممکن است تعداد سانتریفیوژهایش از ۹۵۰۰ دستگاه کنونی را به ۷۰۰۰ دستگاه کاهش دهد. ایران همچنین گفته است که به جای لغو تدریجی تحریم‏ها در ازای همکاری با ۱+۵ و اجرای توافق، خواهان لغو تمام تحریم‎های چند جانبه سازمان ملل در پایان توافق هسته‏ای است. در شرایطی که احتمال کمی برای رسیدن به توافق جامع تا مهلت ۲۴ نوامبر وجود دارد، گزینه‎های کمی برای جلب رضایت تهران و فراهم آوردن جایگاه و اعتباری که به دنبال آن است، برای جلوگیری از شکست مذاکرات وجود دارد. یک راه حل که برای ایران مهم است نام خلیج فارس است. چند کشور عربی که پایگاه‎های نظامی آمریکا در کشورهایشان وجود دارد، خواهان اسم دیگری برای این دریا هستند. ولی سازمان‎های بین‌المللی و سازمان ملل از نام خلیج فارس استفاده می‏کنند. ایالات متحده و ۱+۵ می‎توانند در صورتی که ایران هسته‎ای نشود، این نام را به رسمیت بشناسند. اما راه دوم برای به دست آوردن اعتبار، بدون داشتن سلاح هسته‎ای این است که اعضای شورای امنیت به صورت محدودی گسترش بیابند ولی شرط عضو دائم شدن خلع سلاح هسته‎ای باشد.