خاتمی به روایت فرزند: دیگر پدرم آدم قبلی نبود
سید محمد خاتمی، روز ۲۱ مهر، ۷۰ ساله شد. فرزند خاتمی، سیدعمادالدین - متولد فروردین ۱۳۶۷- به کسوت روحانیت درنیامد، رفت سراغ کارشناسی کامپیوتر و این روزها کارشناسی ارشد مطالعات منطقهای. عماد خاتمی همچون خواهرانش، نه چهره سیاسی است و نه حضوری در رسانهها و مناصب دولتی دارد؛ گفتوگوی او با «تاریخ ایرانی» روایتش از پدری است که وقتی او ۹ ساله بود، با ۲۰ میلیون رای رییسجمهور شد و زندگی را از روز سوم خرداد ۷۶ برای او و خانوادهاش دگرگون کرد. عماد خاتمی در پاسخ به این سوال که در فیسبوک نوشتید که صبح سوم خرداد ۷۶ اولین کسی که به خانه شما زنگ زد و تبریک گفت، حسن روحانی بود.
سید محمد خاتمی، روز ۲۱ مهر، ۷۰ ساله شد. فرزند خاتمی، سیدعمادالدین - متولد فروردین ۱۳۶۷- به کسوت روحانیت درنیامد، رفت سراغ کارشناسی کامپیوتر و این روزها کارشناسی ارشد مطالعات منطقهای. عماد خاتمی همچون خواهرانش، نه چهره سیاسی است و نه حضوری در رسانهها و مناصب دولتی دارد؛ گفتوگوی او با «تاریخ ایرانی» روایتش از پدری است که وقتی او ۹ ساله بود، با ۲۰ میلیون رای رییسجمهور شد و زندگی را از روز سوم خرداد ۷۶ برای او و خانوادهاش دگرگون کرد. عماد خاتمی در پاسخ به این سوال که در فیسبوک نوشتید که صبح سوم خرداد ۷۶ اولین کسی که به خانه شما زنگ زد و تبریک گفت، حسن روحانی بود. این خبر قابل باور بود؟ گفت: آقای روحانی که تماس گرفت و به مادرم گفت، مادرم به حالت تعجب خندید که چطور میشود؟ خوشبین نبودیم به اعلام پیروزی، البته با توجه به شور اجتماعی در بین مردم احتمالش میرفت که این نتیجه حاصل شود بهویژه با اقبالی که به ایده پدر برای سفر با اتوبوس به کل کشور شد؛ اما فکر نمیکردیم که این نتیجه اعلام شود.
وی در پاسخ به این سوال که از کی فشارهای سیاسی و هر ۹ روز یک بحران را در محیط خانوادگی حس کردید، گفت: در همان دورهای که کابینه انتخاب میشد، میدیدیم که پدرم دیگر آن آدم قبلی نیست، ذهنش مشغولتر است، رفتوآمدها به خانه زیاد شده بود و کاملا مشخص بود که زندگی تغییر کرده است. تعیین لیست کابینه جزو اولین چالشها بود.
وی در پاسخ به این سوال که تلفنهای دیر وقت شب التهابآور نبود، تصریح کرد: شاید آن موقع چون زودتر میخوابیدم این التهاب تماسهای دیر وقت شب را حس نمیکردم؛ اما به خاطر دارم که یک شب دیر وقت خانم اعظم طالقانی تماس گرفت و خبر بازداشت ملی- مذهبیها را داد. تلفنی در خانه ما بود که به آن تلفن سیاسی میگفتند، شماره ۴ رقمی داشت، به خط داخلی ریاستجمهوری وصل بود، این تلفن هم هر وقت زنگ میخورد ما میدانستیم اتفاقی افتاده که از طریق خط عادی نباید خبر آن منتقل شود. روز عقد خواهرم در خانه ما، تلفن سیاسی چند بار زنگ خورد، پدرم مدام میرفت در اتاق صحبت میکرد و برمیگشت، وقتی پرسیدیم که چه اتفاقی افتاده که آنقدر زنگ میزدند، گفت که احمد شاه مسعود را در افغانستان ترور کردند.
ارسال نظر