کاهش رشد جمعیت چالش بزرگ قرن

مترجم: شادی آذری

جمعیت باکتری‌های موجود در یک ظرف غذای مانده در یک نمودار با منحنی اس شکل (S) افزایش می‌یابد. در ابتدا خط نمودار افقی است چون جمعیت آنها شاهد چندان افزایشی نیست. سپس خط منحنی با شیب بسیار زیاد به سمت بالا می‌رود چون جمعیت باکتری‌ها افزایش می‌یابد تا آنجا که به یک نقطه انحنا می‌رسد. پس از آن منحنی به خطی افقی تبدیل می‌شود چون رشد جمعیت باکتری‌ها متوقف می‌شود. جمعیت بیش از حد و کمبود منابع جمعیت باکتری‌ها را تحت‌فشار می‌گذارد.

اگرچه دلایل و عوامل رشد جمعیت انسان‌ها متفاوت است، اما الگوی این رشد به طرز عجیبی مشابه الگوی رشد جمعیت باکتری‌ها است. به مدت هزاران سال تعداد انسان‌ها در جهان به تدریج و به آرامی افزایش یافت.

سپس طی انقلاب صنعتی بین سال‌های ۱۹۰۰ تا ۲۰۰۰جمعیت جهان چنان جهشی یافت که به نزدیک به چهار برابر پیش از آن دوران رسید.

تعداد انسان‌های روی کره زمین همچنان در حال افزایش است. اما به تازگی، به نظر می‌رسد منحنی رشد جمعیتی به نقطه انحنای خود رسیده است. البته نمی‌توان به طور دقیق گفت که زمان شروع این اتفاق کی بوده است. نرخ رشد جمعیت انسان‌ها رو به کاهش گذاشته است. در کشورهای بیشتری با این روند مواجهیم که زنان کمتر از آن حد بچه‌دار می‌شوند که جمعیت آن کشور ثابت بماند. در حال حاضر از هر نه نفر چهار نفر در کشوری زندگی می‌کنند که در آن نرخ باروری کمتر از نرخ جایگزینی انسان‌ها است. پارسال سازمان ملل اعلام کرد که تصور می‌رود میانگین نرخ باروری در سطح جهان تا سال ۲۰۲۵ به کمتر از نرخ جایگزینی انسان‌ها می‌رسد.

جمعیت‌شناسان انتظار دارند جمعیت جهان تا اواسط قرن به حدود ۱۰میلیارد نفر افزایش یابد. (هم‌اکنون جمعیت جهان ۵/۶میلیارد نفر است.)

همان طور که پیش‌بینی‌های جمعیتی طی چند سال اخیر تغییر یافته است، رفتارها هم دستخوش تغییر شده است. نگرانی از کمبود منابع که در دهه ۷۰ و ۸۰میلادی یعنی هنگام اوج‌گیری منحنی‌اس شکل(S) بروز کرد، جای خود را به نگرانی تازه‌ای داده است: به نظر می‌رسد تعداد جمعیت روی زمین رو به کاهش است.

مشکلات کاهش جمعیت

برخی این موضوع را دلیلی برای جشن گرفتن در روی زمینی می‌دانند که به وضوح انسان‌های بیش از حد زیادی را روی خود جای داده است. اما سوال این است که بیش از حد زیاد برای چه؟ به نظر نمی‌رسد خطر یک فاجعه ازدحام جمعیت ما را تهدید کند.

انسان حدود یک چهارم آنچه که تولید اولیه در روی زمین شناخته شده است (یعنی گیاهانی که بر اثر فرآیند فتوسنتز به وجود می‌آیند) را به خود اختصاص می‌دهد.

اگرچه این مقدار بسیار زیاد است اما به نقطه بحرانی به هیچ وجه نزدیک نیست.

قیمت مواد خام منعکس‌کننده کمیابی آنها است و به‌رغم افزایش‌های اخیر، قیمت‌های کالاها، طی یک قرن گذشته شاهد کاهش شدیدی بوده است. با این معیار،‌ مواد خام فراوان‌تر شد و نه کمیاب‌تر. بی‌شک تاثیری که انسان‌ها بر جو کره زمین گذاشته‌اند یک مشکل محسوب می‌شود. اما راه‌حل در مصرف کمتر سوخت‌های فسیلی نهفته است و نه کنترل سطح جمعیت.

مشکل دیگر هم که سقوط سریع جمعیت یا کاهش شدید جمعیت است طوری که تمدن بشری مورد تهدید قرار گیرد، به نظر خطری جدی محسوب نمی‌شود. پیش‌بینی‌ها حاکی از افقی شدن خط منحنی جمعیتی و سپس کاهشی کم در جمعیت آینده است.

اما اگر به نظر نیاید که جمعیت جهان به سطح غیرقابل مدیریتی افزایش می‌یابد، آیا می‌توان به یقین گفت که دولت‌ها پیشرفت آن را با متانت به نظاره می‌نشینند؟

نه کاملا. مطابقت با کاهش جمعیت هم خود مشکلاتی را در پی دارد. سه ناحیه از جهان یعنی اروپای مرکزی و شرقی، از آلمان تا روسیه، مدیترانه شمالی و بخش‌هایی از آسیای شرقی شامل ژاپن و کره جنوبی هم‌اکنون با این مشکلات مواجهند.

در مورد بیست و چند ساله‌هایی فکر کنید که هر یک به تنهایی یک نیروی کار محسوب می‌شوند و احتمالا از تحصیلات بالایی هم برخوردارند. در ژاپن که طی یک دهه آینده تعداد نیروی کار آن تا یک پنجم کاهش می‌یابد. انتظار می‌رود که شاهد از بین رفتن بخش اعظم دانش و مهارت باشیم. در سر دیگر طیف سنی، یعنی مسن‌ترها با سیستم‌های حقوق بازنشستگی که دولت پرداخت می‌کند، هم‌اکنون با مشکلاتی مواجهند چون در ازای هر بازنشسته چهار نفر کار می‌کند. تا سال ۲۰۳۰ ژاپن و ایتالیا تنها دو نفر در ازای هر بازنشسته خواهند داشت. تا سال ۲۰۵۰ این نسبت سه به دو خواهد شد. یک جمعیت رو به کاهش و مسن هم مشکلاتی دیگر و به روش‌هایی عجیب به وجود خواهد آورد. نیروی نظامی روسیه با این مشکل مواجه است که افراد جوان کافی برای استخدام در اختیار ندارد. در ژاپن، نواحی روستایی با چنان کاهش زاد و ولدی مواجه هستند که اهالی یک روستا تصمیم گرفته‌اند در برابر تبدیل روستایشان به زباله‌دان صنعتی تسلیم شوند و آنجا را با تعداد کمی که دارند ترک کنند.

عوارض جانبی

دولت‌ها نباید مردم را برای بچه‌دار شدن تحت فشار قرار دهند. اگر زنان تصمیم بگیرند که دهه سوم زندگی خود را به جای آنکه صرف بچه‌داری کنند، به پیشرفت‌های شغلی و تحصیلی خود اختصاص دهند و به جای آنکه با پوشک بچه سر و کار داشته باشند با پول نقد کیف‌هایشان سرگرم باشند، این به خودشان مربوط است. اما واقعیت این است که گذر از دوران کمی جمعیت دشوار خواهد بود و این وظیفه دولت‌ها است که آن را تسهیل کند. خوشبختانه راه‌هایی برای این مساله وجود دارد که اغلب آنها شامل تغییرات اجتماعی است که فی‌نفسه بسیار مطلوبند.

بهترین راه برای تسهیل روند کاهش جمعیت می‌تواند تشویق مردم به افزایش دوران کارشان و از میان برداشتن موانع بر سر راه این کار باشد. سن دریافت مستمری‌های دولتی باید افزایش یابد. محدودیت‌های سن بازنشستگی باید از میان برداشته شود. نه تنها برای جامعه بد است، که شخصی که هنوز توانایی کار کردن دارد کنار گذاشته شود تا حقوق بازنشستگی دریافت کند، بلکه برای شرکت‌ها هم بد است. امکان مهاجرت بیشتر می‌تواند کمبود نیروی کار را جبران کند. اگرچه که این کار نمی‌تواند جلوی کهولت سن جوامع را بگیرد چون تعدادی که برای این کار نیاز است بسیار وسیع و زیاد است. سیاست‌هایی که اشتغال زنان را تشویق کند از جمله نگهداری از کودکان می‌تواند توازن بین تعداد شاغلان و بازنشستگان کشورها را بازیابد.

البته برخی از این راهکارها می‌تواند عوارض جانبی خود را داشته باشد. آمریکا و اروپای شمال‌غربی زمانی با مشکل کاهش جمعیت مواجه بودند اما اکنون با رشد فزاینده سن مواجهند و البته دلیل آن تنها مهاجرت نیست.

همه نوع از عوامل می‌تواند در این موضوع دخیل باشد. اما یکی از عوامل واضح می‌تواند این باشد که این کشورها اشتغال والدین را تسهیل کردند.

اغلب تغییرات هیچ ربطی به سیاست‌های جمعیتی نداشته است چون آنها انجام می‌شد تا بازارهای کار بهینه شوند یا برابری جنسیتی به وجود آید. اما تاثیر جانبی آنها افزایش باروری بود.

با مدرنیزه شدن جوامع سنتی، باروری کاهش می‌یابد. در جوامع سنتی که از اقتصادهای مدرنی برخوردارند، مانند ژاپن و ایتالیا، شاهد بیشترین کاهش باروری هستیم و در کشورهایی که تسهیل اشتغال در شرایط بارداری و زایمان را برای مادران فراهم می‌کنند، زنان تمایل بیشتری دارند که هر دو کار را با هم انجام دهند.