آمریکا چهره خود را به ایران نسبت میدهد
فریب افکار عمومی توسط واشنگتن
ایسنا- پایگاه اینترنتی آنلاین ژورنال در مقالهای با بیان این که آمریکا جنگ تبلیغاتیاش را علیه عراق آغاز و اکنون ایران را هدف قرار داده است، نوشت: اینکه سخنان دولت و رسانههای آمریکا میتواند تحت چارچوب فرضیات و اتهامها همچنان ادامه یابد، نشان دهنده تمایل مردم آمریکا به گول زدن خودشان در زمینه نقش دولتشان در جهان است. اما این قابل قبول نیست که مردم یک کشور به جای اینکه با حقیقت روبهرو شوند تنها آنچه را که میخواهند ببینند، به خصوص وقتی عواقب چنین خودفریبی این چنین ملموس، عمیق و برای سایر مردم جهان این چنین مهلک و کشنده است. جرمی هاموند، نویسنده این مطلب نوشت: قبل از حمله نظامی به عراق در سال ۲۰۰۳ دولت و رسانههای آمریکا به دلایل مختلف یک عملیات تبلیغاتی را آغاز کردند که به خوبی مردم آمریکا را فریب داد؛ این تبلیغات تاکنون ادامه داشته است، نمونه آن انکاری غیرمعقول است مبنی بر اینکه چنین عملیات تبلیغاتی هرگز وجود خارجی نداشته و یک سری «اشتباهات اطلاعاتی» به جنگ عراق منجر شده است. اما این تبلیغات منحصر به عراق نیست. ایران نیز در مرکزیت تلاشهای تبلیغاتی آمریکا قرار گرفته است.
تداوم این وضعیت نشان میدهد که مردم آمریکا نتوانستهاند درسی را یاد بگیرند که باید از جریان کلی امور که در درجه اول به جنگ عراق منجر شد میآموختند.
در ادامه این مطلب آمده است: یکی از جبهههای این جنگ تبلیغاتی مقصر دانستن ایران برای وضعیتی است که به واسطه اعمال آمریکا در عراق به وجود آمده است. به ما گفتهاند که ایران از گروههایی که با اشغال عراق توسط آمریکا مخالفند حمایت کرده و قصد دارد این کشور را دچار بیثباتی کند، در عین حال از طرفی دیگر اذعان دارند که بهترین منافع ایران در حفظ روابط دوستانه با دولت عراق نهفته است و هیچ تلاشی نیز برای رفع این تضاد آشکار انجام نمیگیرد.
هاموند در ادامه با لحنی طنزگونه نوشت: چارچوب بنیادی مناقشات کنونی درباره ایران بر اساس این فرضیات استوار شده است که «هرگونه دخالت ایران در امور عراق غیر قانونی و اشتباه است، اما مشروعیت اعمال و کردار خودمان تردیدناپذیر بوده و این به عنوان یک اصل بدیهی پذیرفته شده است. ما اگرچه هر از چند گاهی اشتباه میکنیم حضور ما در عراق از سر خیرخواهی و نیکاندیشی است». آمریکا جنگی خشونت بار را در عراق به راه انداخت، جنگ و نابودی را برای این کشور به ارمغان آورد و موجب بیثباتی کامل آن شد، اما هنوز هم آمریکا «اساسا خوب بوده و قصد بدی ندارد» و هیچ کس هم نباید این تصور را زیر سوال ببرد.
در ادامه این مطلب آمده است: لازم به یادآوری نیست که آمریکا آن سر دنیا قرار دارد، اما عراق با ایران مرز مشترک دارد. بیایید واکنش آمریکا را به حمله و اشغال کانادا یا روسیه یا چین تصور کنیم، فرض کنیم که جای ایران و آمریکا با یکدیگر عوض شده است. اگر این اتفاق میافتاد مطمئنا فرض را بر این میگذاشتیم که آمریکا «حق» دارد در مسایل کشور همسایهاش دخالت کند. بهتر است فرضیات را کنار بگذاریم و با دقت مثالهای بسیاری را بررسی کنیم که نشان میدهند آمریکا عملا این حق را برای خود قائل شده است تا در امور دیگران دخالت کند. مثلا دخالت آمریکا در ایران را در نظر بگیرید. گزارشگران و مفسران ما قدرت این را ندارند که ریاکاری محکوم کردن ایران را برای کاری درک کنند که حتی به پای آنچه آمریکا مسوول آن است نمیرسد. این چارچوب بر این فرض برقرار است که وقتی ما کاری را انجام دهیم «خوب» است، اما وقتی آنها آن را انجام میدهند «بد» است. اگر از این چارچوب گامی به بیرون بگذارید افراطی محسوب میشوید و باید از شرتان خلاص شد.
هاموند در ادامه نوشت: این سوال نیز وجود دارد که آیا اتهاماتی که به ایران میزنند درست است یا خیر. دولت و رسانه های آمریکا از جهت اتهام زدن به ایران هیچ کم و کسری نگذاشتهاند، یکی از نمونههای قابل توجه آن این ادعا بود که نیروهای ایرانی «در مرز عراق» سربازان آمریکایی را «محاصره» و به آنها حمله کردند. منبع این خبر نیز گزارش ارتش آمریکا بود. نکته جالب این است که این گزارش اصلا حاوی چنین اطلاعاتی نبود. هر کسی این گزارش را بررسی میکرد متوجه میشد که در گزارش به جای کلمه «محاصره شدن» از کلمه نزدیک شدن استفاده شده بود: یعنی نیروهای ایرانی به سربازان آمریکایی که در حال عقبنشینی بودند نزدیک شده بودند (اگر آنها محاصره شده بودند که نمیتوانستند عقبنشینی کنند). علاوه بر آن در این گزارش صراحتا ذکر شده بود که مشخص نیست این اتفاق در عراق اتفاق افتاده یا خیر. یعنی در واقع نویسنده این خبر دروغ گفته بود.
در ادامه این مطلب آمده است: در ماه فوریه پنتاگون پس از ماهها اتهام زدن به ایران یک کنفرانس خبری برگزار کرد تا مدارکی را حاکی از حمایت ایران از حمله به سربازان آمریکایی در عراق به نمایش بگذارد. جورج بوش ادعا کرده بود که ایران از این حملات حمایت میکند. مقامهای دولتی نیز گفته بودند که سپاه پاسداران جمهوری اسلامی ایران در قاچاق تسلیحات به داخل عراق دخالت دارد، اما تحلیلگر دفاعی حاضر در این کنفرانس خبری اذعان کرد که این مدارک جامع نیست و تاکید کرد که چنین نتیجهگیریهایی اصولا بر مبنای «استنباط» قرار دارند. بمبهای نفوذگر نیز در مرکزیت این مناقشات قرار داشتند. دولت و رسانههای آمریکا میگفتند که این سلاحها توسط ایران در اختیار عراق قرار میگیرد. این نتیجهگیری بر اساس این فرضیات قرار داشت که اجزای تشکیل دهنده این سلاحها نمیتوانند در عراق تولید شوند و بنابراین با آگاهی دولت ایران در اختیار عراق قرار گرفتهاند. این نتیجهگیری بر دو فرض استوار است: اول اینکه عراقیها (که قبلا به ما گفته شده بود در آستانه ساخت بمب هستهای قرار دارند) قادر به ساخت اجزای تشکیل دهنده این سلاح ها نیستند، و دوم اینکه اجزای تشکیلدهنده خارجی نمیتوانستند بدون اطلاع دولت کشوری که این اجزا در آن ساخت شدهاند از بازار سیاه خریداری شده باشند. لازم به ذکر نیست که هر دو فرضیه سوالبرانگیز است.
هاموند در ادامه با اشاره به اتهامهای ژنرال برگنر درباره دخالت ایران در عراق که اخیرا در روزنامه نیویورک تایمز به چاپ رسید نوشت: برگنر ادعا کرد که سپاه قدس ایران حزبا... لبنان را واسطه قرار داده است تا بیثباتی را در عراق برقرار کرده و به نیروهای آمریکایی حمله کند. طبق گفتههای پنتاگون اطلاعاتی که این ادعا بر مبنای آن قرار گرفته است حاصل بازجویی از سه مرد است. به ادعای برگنر یکی از آنها از عوامل حزبا... و دو نفر دیگر دو عراقی و از عاملین سپاه قدس ایران هستند. برگنر به دلایل نامشخص لازم دید که تاکید کند که این اطلاعات از طریق شکنجه به دست نیامده است. وی گفت: ما شکنجه نمیکنیم. ما از تکنیکهای بازجویی که در دستور راهنمای جدید ارتش آمده است و شکنجه را منع میکند پیروی میکنیم. درستی این حرف به تعریفی که از «شکنجه داریم» بستگی دارد، تعریفی که از دیدگاه قوانین بینالمللی از «رفتار غیرانسانی یا تحقیرکننده» جدا است. (کاری که آمریکا انجام میدهد). برگنر ادعا کرد که این عامل حزبا... به سپاه قدس کمک کرده است تا عراقیها را در داخل ایران آموزش دهد و این گروهها مسوول خشونتهای موجود در عراق بودهاند. وی گفت: «به نظر من حقیقت ماجرا این است که آنها نیروهای آمریکایی را میکشند، عراقیها را میکشند، نیروهای امنیتی را میکشند، و ثبات عراق را دچار اختلال کردهاند.» باز هم همان حرف قدیمی: وقتی «ما» این کار را میکنیم «ایرادی ندارد».
در ادامه این مطلب آمده است: صحت ادعاهای آمریکا مشخص نیست، اما آنچه جالب توجه است حقیقی دانستن این فرضیه است که آنچه برای ما مشروعیت دارد برای ایران قابل قبول نیست. ما از آن سر دنیا میآییم و به کشوری حمله میکنیم و آنرا اشغال میکنیم، اما وقتی ایران در امور همسایهاش دخالت میکند این کار را اشتباه میخوانیم. ما خشونت به کار می بریم، رنج و درد بسیاری را برای مردم عراق به ارمغان میآوریم، کل کشور را دچار آشوب و بحران میکنیم و در عین حال هنوز به خودمان این حق را میدهیم که انگشت اتهام را به طرف ایران گرفته و تصویر خودمان را به ایران نسبت دهیم: تصویر یک هیولا.
در پایان این مطلب آمده است: اینکه سخنان دولت و رسانههای آمریکا میتواند تحت این چهارچوب اساسی همچنان ادامه یابد، نشان دهنده تمایل مردم آمریکا به گول زدن خودشان در زمینه نقش دولتشان در جهان است. درست است که هیچ کس دوست ندارد وقتی به آینه می نگرد تصویری از یک هیولا را ببیند، اما این قابل قبول نیست که مردم یک کشور به جای اینکه با حقیقت روبهرو شوند تنها آنچه را که میخواهند ببینند، به خصوص وقتی که عواقب چنین خودفریبی این چنین ملموس، عمیق و برای سایر مردم جهان این چنین مهلک و کشنده است.
ارسال نظر