پلیس جنایی پایتخت در کمتر از ۲۴ساعت فاش کرد
راز قتل هولناک یک مادر و کودک
گروه حوادث- عامل جنایت هولناکی که در آن مادر و پسر ۶سالهاش قربانی اختلاف شوم یک آشنا شده بودند، در کمتر از ۲۴ساعت ردیابی و دستگیر شد.
این زن به خاطر اینکه شوهر اولش از برادران وی کلاهبرداری میلیونی کرده بود، طلاق گرفته بود
گروه حوادث- عامل جنایت هولناکی که در آن مادر و پسر ۶سالهاش قربانی اختلاف شوم یک آشنا شده بودند، در کمتر از ۲۴ساعت ردیابی و دستگیر شد. این زن ۴۰ساله که «فاطمه» نام داشت، وقتی همسرش به کلاهبرداری میلیونی از برادرزنهایش دست زد، طلاق گرفت و با پسر ۲۷سالهای زندگی پنهانیاش را آغاز کرد.
بنابراین گزارش، ساعت ۱۷ و ۳۰دقیقه پنجشنبه ۲۳شهریور ماه سالجاری مردی به خاطر غیبت طولانی خواهرش به خانه آنها در خیابان مرودشت رفت ولی هر چه زنگ زد، کسی جوابش را نداد.
این مرد وقتی در پرسوجو از همسایهها پی برد کسی خروج مادر و کودک را ندیده است و بوی تعفن شدیدی را از روزنههای در ورودی آپارتمان خواهرش حس کرد، با وارد آوردن ضرباتی در را شکست و پای در قتلگاه مادر و کودک گذاشت.
همه جای خانه را بوی تعفن پرکرده بود، مرد جوان به همه اتاقها سرک کشید، خانه به هم ریخته بود اما هیچ اثری از مادر و کودک در آنجا دیده نمیشد، وقتی از کنار کمد چوبی ایستاده در هال پذیرایی گذشت، بوی تعفن در اطراف کمد شدیدتر بود، درها را باز کرد و با اجساد خواهرش و مجتبی کوچولو مواجه شد.
دقایقی بعد، بازپرس اصغرزاده از شعبه دوم دادسرای امور جنایی تهران به همراه تیم ویژه قتل اداره ۱۰پلیس آگاهی تهران و ماموران تجسس کلانتری ۱۰۶ به بررسی صحنه جنایت پرداختند و پیکرهای بیجان مادر و کودک را دیدند که قاتل با گرهزدن چادری دور گردن فاطمه و پیچاندن روسری دور گردن مجتبی، آنان را خفه کرده بود و اجساد قربانیان را پیچیده در سفره پلاستیکی داخل کمد پنهان کرده است.
تیم تحقیق از صحنه جنایت دریافت که انگیزه علت جنایت سرقت نبوده است و قاتل به راحتی داخل خانه رفته است، از این رو به تجسس برای شناسایی کسانی که به قتلگاه مادر و کودک رفت و آمد داشتند، پرداخت و پی برد فاطمه، از چهار سال پیش وقتی همسرش با فریب برادران وی به کلاهبرداری میلیونی دست زده است به خاطر شدت گرفتن اختلاف با همسرش با او متارکه کرده تا اینکه در سال ۸۴ با حکم دادگاه از شوهرش طلاق گرفته است. این تحقیقات نشان داد فاطمه، با اصرار نگهداری از پسربچهاش را بر عهده گرفته است تا اینکه با یکی از همکارانش در آزمایشگاهی که در آن کار میکرد و پسرجوانی به نام مسیح بوده دوست شده و به عقد موقت وی درآمده است.
کارآگاهان در شاخه ردیابی قاتل، پی بردند که مسیح با اسم مستعار حسینی، این خانه را برای مادر و کودک اجاره کرده بود و به آنجا رفت و آمد داشته است اما با فاششدن زندگی پنهانیاش با فاطمه، از سوی این زن طرد شده است.
تیم تحقیق با به دست آمدن انگیزهای قوی نزد «مسیح» که کینهجویی بوده است، بازداشت وی را در دستور کار خود قرار داد و با ترفندهای پلیسی پسر جوان را که به شمال فرار کرده بود، به تهران کشاند و شامگاه جمعه ۲۴ شهریور ماه «مسیح» را در افسریه تهران بازداشت کرد. این پسر جوان که ابتدا هر گونه اطلاع و دخالت در قتل مادر و کودک را منکر میشد، وقتی دید شاخههای تحقیقی پلیس او را قاتل آشنای این جنایت هولناک شناخته است، سکوت را شکست و قتل را به گردن گرفت.
«مسیح» در بازجویی گفت: زندگی ما کاملا پنهانی بود. همکارانمان و بستگانمان اطلاع نداشتند تا این که همه چیز فاش شد، خانوادهام مخالف بودند و خانواده «فاطمه» را در جریان گذاشتند، این زن هم وقتی تحت فشار دو خانواده قرار گرفت، من را از خودش طرد کرد، هیچ کس نمیدانست که من نه تنها با «فاطمه» بلکه با «مجتبی» که در این اواخر من را پدر صدا میزد رابطه عاطفی عمیق برقرار کردهام، اصلا حاضر نبودم بپذیرم بدون این مادر و کودک میتوانم زندگی کنم.
وی افزود: وقتی دیدم «فاطمه» روی تصمیم خود برای جدایی از من جدی است و احساس کردم بدون آنها من دیوانه میشوم، ساعت ۲ بامداد روز ۲۱ شهریور ماه بود که از خواب بیدار شدم.ابتدا با فشار دادن گلوی «فاطمه» او را خفه کردم بعد برای مطمئن شدن از مرگش چادر دور گلویش گره زدم و کشیدم.بعد سراغ «مجتبی» رفتم، او را خیلی دوست داشتم.
«مجتبی» به محض این که گلویش را چسبیدم بیدار شد و به من نگاه کرد با گریه از او عذرخواهی کردم و گلویش را فشردم. بعد روسری دور گلویش پیچاندم. میخواستم به طبقه چهارم ساختمان بروم و خودم را پایین پرتاب کنم اما ترسیدم. دل و جرات رفتن به استقبال مرگ را نداشتم سپس پا به فرار گذاشتم.
سرهنگ رجبی، رییس پلیس آگاهی تهران با بیان جزییات تلخ این جنایت تکاندهنده در توصیههایی از خانوادهها و زنان تنها خواست با یکدیگر صمیمیتر باشند و هر گونه روابط را تحت نظر بگیرند تامقدمات وقوع چنین جنایاتی به وجود نیاید.
ارسال نظر