یادداشت
من نیز گریه کردم
شنیدن صدایی که از سنگینی اندوه و بغض به سختی راه به بیرون باز میکند تا به گوش برسد و دیدن اشکهای زلال مردی که سعی میکند آنها را پنهان کند، تاسفآور و غمانگیز است.
محمدصادق جنان صفت
شنیدن صدایی که از سنگینی اندوه و بغض به سختی راه به بیرون باز میکند تا به گوش برسد و دیدن اشکهای زلال مردی که سعی میکند آنها را پنهان کند، تاسفآور و غمانگیز است. این صحنهای بود که روز جمعه از شبکه ۴ تلویزیون ایران پخش شد. مردی که آرام آرام اشک میریخت یک تولید کننده طلا و جواهر بود و از روزگار تیره کسب و کار خویش و همراهانش شکایت میکرد.
صحنههای بعدی نیز غمانگیز بود. یک فروشنده ترکیهای با گردنی افراشته نشان داده شد که میگفت سالانه یک میلیارد دلار طلا و جواهر صادر میکند و صحنه بعدی یک مدیر موزه ملی ایران بود که میگفت شدت اشتیاق از نمایشگاه هنرهای طلا و جواهر ایران باستان در کلن به اندازهای بود که ماهها تمدید میشد و صحنه بعدی یک فروشنده طلا و جواهر در بازار تهران که میگفت همه جنسهای طلافروشیها یا از ترکیه یا از ایتالیا به بازار تهران راه یافته است. صحنه بعدی، دستبندی بسیار قشنگ ساخته شده از طلا را نشان داد که به گفته یک کارشناس برنامه در ۵۰۰ سال قبل از میلاد در ایران ساخته شده بود ...
بهت و تعجب و اشکی ناخواسته که برروی گونهام جاری شد و دردی که جسم و جانم را در برگرفت دستاوردهای دیدن این فیلم موثر و غمانگیز بود. میهندوستی افراطی، صنعت چندان دلچسبی نیست و رفتار بر پایه ناسیونالیسم رادیکال نیز توصیه نمیشود و حمایت بدون منطق اقتصادی نیز فایدهای ندارد، اما دیدن چنین صحنههایی انسان دلسوز به سرزمین را ناراحت میکند. من نمیدانم چرا صنعت طلا و جواهر ایران روزگاری تیره و تار پیدا کرده است که تولیدکنندگان قدیمی آن بر پرده تلویزیون حاضر شده و اشک میریزند و این چیزی است که باید کالبدشکافی کرد. اما من نیک میدانم اما ایرانیان به لحاظ سابقه تاریخ، میزان هوشمندی، پشتکار و میل به موفقیت از همتایان خود در هیچ کشوری کم ندارند و امیدوارم مدیران و مسوولان و صاحبان قدرت و از طرف دیگر مسوولان ومدیران صنف طلا و جواهر آنچه من دیدم را به یاد آورده و پیش خود مجسم کنند و گامی در جهت برطرف کردن مشکل بردارند. اگر صنعت طلا و جواهر میتواند زنده بماند که باید فکری برایش کرد تا سرافراز و سربلند باشد و اگر ...
ارسال نظر