زاویه
دشواریهای کمک به کشورهای فقیر
مترجم: مانی گلستانی
مساله اخلاقی کمک کردن به کسانی که خیلی فقیرند، تقریبا جوابی ندارد، اما مساله عملی کمی دشوارتر است؛ آنقدر کمکهای خارجی به کشورهای فقیر طی سالیان اخیر به نادرستی صرف شده که نشان میدهد ما هنوز درسهای زیادی برای آموختن داریم.
تیمهارفورد
مترجم: مانی گلستانی
مساله اخلاقی کمک کردن به کسانی که خیلی فقیرند، تقریبا جوابی ندارد، اما مساله عملی کمی دشوارتر است؛ آنقدر کمکهای خارجی به کشورهای فقیر طی سالیان اخیر به نادرستی صرف شده که نشان میدهد ما هنوز درسهای زیادی برای آموختن داریم. برای جلب توجه مردم به جنبه اخلاقی مساله هیچ کس به اندازه جفری ساکس از دانشگاه کلمبیا زحمت نکشیده است، اما برخی دیگر از اقتصاددانان توسعه معتقدند که کارهای شاخص پروفسور ساکس باعث شده است که افزایش دانش ما درباره اقدامات واقعا موثر با خلل روبهرو شود. گزارش تازهای که مایکل کلمنس - از مرکز توسعه جهانی و مدافع اعطای کمکهای بشردوستانه - به همراه گابریل دمومبینس از دفتر کنیای بانک جهانی نوشته است، برنامه «روستای هزاره» آقای ساکس را به خاطر نداشتن هیچگونه ارزیابی جدی درباره میزان ثمربخشی اقداماتش نقد میکند.
روستاهای هزاره بیشتر از یک جین اجتماعات خوشهای هستند که در نقاط مختلف آفریقا پراکنده شدهاند که جمعیتی در حدود ۴۰ هزار نفر را پوشش میدهند. فکر اصلی این است که یک بسته متمرکز کمکی - شامل کود، توصیههای کشاورزی، تورهای دفع آفات، کلینیکهای بهداشتی، آبیاری و غیره - به زندگی این مردمان فقیر انتقال داده شود. هدف پروژه این است که به مرور زمان خودکفا شود، تا آنکه روستاها بتوانند «از نردبان توسعه بالا رفته و شروع به راه رفتن روی پاهای خودشان کنند.» یک عنصر مهم دیگر دخالت چندوجهی است، ساکس میگوید این کار اهمیت زیادی دارد، چون باخود سینرژی (همافزایی) فراوانی به همراه میآورد.
باتوجه به پیچیدگی بستههای کمکی و شمار اندک پروژههای آزمایشی اجرا شده، نمیتوان با مشاهدات تصادفی درباره تمامی ابعاد این روستاها ارزیابی قابلقبولی ارائه کرد، اما چند تن از کارشناسان ارزیابی به من گفتهاند که میشد، اثر تمامی این پروژه را به طور تصادفی به آزمون گذاشت اگر که روستاهای مشخصی را به عنوان نمونه آزمایشی و کنترلی تحتنظر میگرفتیم و ارزیابی میکردیم که هر کدام تا چه حد به اهداف تعیین شده خود نزدیک شدهاند.
حالا چرا چنین کاری اهمیت دارد؟ پروژه جنوب غربی چین که با حمایت بانک جهانی در اواخر دهه ۹۰ اجرا میشد، بازهم رویکردی چندوجهی داشت. در زمان اجرا به نظر همه چیز فوقالعاده میرسید، اما پس از مدتی ارزیابی بانک جهانی نشان داد که روستاهایی که مشمول این طرح نبودهاند طی چند سال تا حدود زیادی خود را به روستایی که طرح در آنها اجرا شده است، رساندهاند. روستاهای هزاره امیدوارند که آثار بلندمدت تری داشته باشند، اما کلمنس و دمومبینس ادعا میکنند که روشهای ارزیابی فعلی نمیتوانند میزان موفقیت این پروژه را به درستی آزمون کنند.
نکتهای که ارزیابیهایی که تاکنون روی وبسایت پروژه روستاهای هزاره منتشر شدهاند بر آن انگشت میگذارند؛ به طور عمده مقایسههای «قبل و بعد» از اجرای طرح است. این مقایسه تنها معیار قابلاعتنای سنجش موفقیت نیستند. دمومبینس میگوید: «خیلی روشن است که نمیتوان خیلی ساده از مقایسه قبل و بعد از طرح استفاده کرد، به خصوص در کشوری مثل کنیا.» به عنوان مثال بررسیها نشان میدهد که استفاده از تلفن همراه در اولین روستا، سائوری، تاکنون چهار برابر شده است، اما دمومبینس میگوید: «استفاده از تلفن همراه نه فقط در سائوری، بلکه در کل کنیا چهار برابر شده است.»
کلمنس و دمومبینس با تعدیل دادهها با توجه به تحولات منطقهای نتیجه میگیرند که اثر اجرای طرح روستاهای هزاره واقعی است، اما تقریبا نصف آن چیزی که حامیان پروژه ادعایش را دارند. ضمن آنکه آنها نگران پایدار بودن آثار طرح نیز هستند. باید تاکید کرد که حتی مطالعه این دو نیز در قیاس با یک آزمایش تصادفی واقعی که پشتوانه علم آمار داشته باشد نادقیق و ناکافی است.
جفری ساکس وقتی نظرش را در این باره خواستم خیلی محکم از پروژه روستاها دفاع کرد: او میگفت تلاش برای تعدیل کردن نتایج با توجه به تحولات منطقهای و ملی مناسب نیست. او در ایمیل اش به من نوشت: «کلمنس و دمومبینس به نظر متوجه هستند که مداخلاتی که ما در این روستاها انجام میدهیم، هرچند پراکنده، در سایر نقاط کشور نیز انجام میگیرند.»
ساکس و همکارانش معتقدند که از فرآیند فعلی مدیریت، سنجش و مشاهده کارها در روستاهای طرح هزاره ما نکات بسیاری خواهیم آموخت. من موافقم، اما فکر میکنم که هنوز خیلی بیشتر و عمیقتر از اینها باید یاد گرفت.
ارسال نظر