سوسیالیسم برای ثروتمندان
مترجم: جهانگیر بیباک
با وجود ادعاهای همیشگی سوسیالیسم در دفاع از فقرا، به نظر میرسد که این شیوه تفکر در کل بیش از تمام ثروتمندان به اقشار محروم آسیب زده است. در هر صورت ثروتمندان هرکشور به قدری پول دارند که وقتی از اقدامات سوسیالیستی راضی نباشند بتوانند مهاجرت کنند .
توماس سوول
مترجم: جهانگیر بیباک
با وجود ادعاهای همیشگی سوسیالیسم در دفاع از فقرا، به نظر میرسد که این شیوه تفکر در کل بیش از تمام ثروتمندان به اقشار محروم آسیب زده است. در هر صورت ثروتمندان هرکشور به قدری پول دارند که وقتی از اقدامات سوسیالیستی راضی نباشند بتوانند مهاجرت کنند . حتی در آمریکا هم به نظر میرسد که خیلی از ثروتمندان هرگاه که مالیاتها بالا رفتهاند ترجیح دادهاند بیشتر داراییهایشان را از کشور خارج کنند. در زمانی که لیبرال دموکراتها مدام با سر و صدای فراوان از افزایش مالیات بر درآمد دفاع میکنند، گویا متوجه نیستند که مالیات بر درآمد با مالیات بر ثروت تفاوت دارد.
بیشتر کسانی که در ردههای بالای درآمدی هستند الزاما ثروتمند نبوده و داراییهای ذخیره شده در خارج از کشور ندارند. اغلبشان معمولا کارمندان معمولی هستند که حالا در سالهای آخر حرفهشان به سقفهای دستمزد رسیدهاند، با وجودی که سالهای سال درآمدهای بسیار پایینتری داشتهاند. اکنون درآمدی که یک عمر منتظر کسبش بودهاند توسط سیاستمدارها و چپگرایان از دستشان گرفته میشود.
ثروتمندان برعکس یاد گرفتهاند که چطور سیاستهای سوسیالیستی را با منافع خود تطبیق بدهند. مثلا ریویرا بیچ در ایالت فلوریدا تصمیم گرفته است طبقه کارگری در حوزه خودش را محو کند تا فضا برای تفرجگاههای ساحلی، قایقهای تفریحی و سایر کالاهای لوکس و خودنماییهای طبقه بالا بیشتر شود.
فکر میکنید نتیجه تمام این اقدامات چه میشود؟ مالیات بر درآمد افرادی که عایدی بیشتری دارند بالا میرود، تا مقامات محلی بتوانند هزینههای بیشتری برای جلب رای دهنده صرف کنند.
در عین حال هم ثروتمندان خودشان را از شر فقرا خلاص میکنند، بیآنکه مجبور باشند بهای خانههای آنها، یا کسب و کارهایی که از بین رفتهاند را بپردازند. درست مثل بسیاری موارد دیگر، اینجا هم سوسیالیسم برای ثروتمندان است.
به لحاظ تئوریک، آنها که خانهها و کسب و کارهایشان نابود شده باید بتوانند غرامت مناسبی بابت آنها دریافت کنند. قانون اساسی ایالات متحده هم همین را میگوید.اما در واقعیت، همین که اعلام شود برنامه فرمانداری این است که خانههای منطقه خاصی تخریب شوند، ارزش بازار این خانهها کاهش مییابد. حال اگر هم در زمان تخریب این خانهها به مالکانشان خسارات پرداخت شود، که فرآیند این کار هم معمولا چندین سال طول میکشد، این خسارات به هیچوجه بهاندازه بهای واقعی خانه نبوده است.
در مورد کسب و کارها وضع از این هم بدتر است. در این مورد پرداخت بهای داراییهای فیزیکی - که میتواند شامل بهای محل استقرار کارگاه نیز باشد - به هیچ وجه معادل جبران خسارت آسیبدیدگان نیست. بخش اعظم این ارزش مربوط به مشتریها و روابطی است که اینها در یک منطقه خاص کسب و ایجاد کردهاند، اما با این جابجایی تقریبا تمامی آن از بین میرود.
این داستان در مورد محلههای ثروتمند به شکل کاملا متفاوتی است. ثروتمندان نه تنها میتوانند وکلای گردن کلفت برای جنگیدن بر سر پرونده استخدام کنند، خود شهرداری و مسوولان شهر هم چرا باید بخواهند ساکنین ثروتمند و بهترین مالیات دهندگانشان را از خود برنجانند؟ ضمن اینکه اینها اغلب در نبردهای تبلیغاتی هم کمکهای مهمی به احزاب سیاسی میکنند.
یک گونه دیگر از سوسیالیسم هست که از ثروتمندان و جوامع خاص آنها حتی در برابر خطرات بازار آزاد نیز حمایت میکند. قوانین زیادی وجود دارد که دیگران را از خرید دارایی نزدیک به اموال ثروتمندان منع کند، حتی اگر که خریداران حاضر باشند بهای تعیین شده توسط عرضه و تقاضا را نیز بپردازند مقامات اجازه نخواهند داد. برای مثال قوانین «فضای باز» را در نظر بگیرید که در تمام کشور شایع شده، تا از اراضی بزرگ اجتماع ثروتمندان محافظت کند. این قانون یکی از بهترین نمونههای مشترکسازی زمین از زمان جوزف استالین است.
ساکنان ثروتمند میگویند که آنها حق دارند از «اجتماع خود» محافظت کنند. اما حتی ثروتمندان نیز مالک همه منطقه نیستند. آنها فقط مالک آنچه هستند که بهایش را پرداختهاند - املاک و اموال شخصی خودشان. اما آنها اغلب دولت را مجبور میکنند که زمینهای اطراف املاک آنها را نیز اشتراکی کند، تا مبادا تودهها بتوانند به آنها نزدیک شوند و آرامششان را بر هم بزنند.
علاوه بر این، در زمان انجام تمام این کارها آنها خودشان را در قبای ایدآلیسم میپوشانند و از کسانی که برای کسب سود، خانه و آپارتمان برای دیگران میسازند هم اظهار بیزاری میکنند.
به هرکس که برای کسب سود و درآمد کار و تقلا میکند برچسب میزنند و میخواهند از جمعشان به دور باشد. چرا این تولیدکنندگان سخت کوش نباید بتوانند همانند بسیاری از این ایدئالیستهای طبقه بالا ثروتی به ارث ببرند یا درآمدشان را برای فرزندانشان پسانداز کنند؟
ارسال نظر