تریگو‌هاولمو

مهدی محمدی

در طول دهه ۱۹۳۰ تلاش‌های قابل‌توجهی برای آزمون نظریه‌های اقتصادی صورت گرفت. نتایج این تلاش‌ها موجب جلب توجه به دو مساله اساسی مرتبط با امکان آزمون نظریه‌های اقتصادی گردید. نخست اینکه روابط اقتصادی اغلب به مجموعه‌‌های بزرگی از افراد یا بنگاه‌ها اطلاق می‌شود و هرگز انتظار نمی‌رود که نظریه‌های مرتبط با چنین روابطی به طور کامل با داده‌های موجود حتی در غیاب خطاهای اندازه‌گیری منطبق باشد. از این رو سوال مشکل این است که چه معیاری باید به عنوان انطباق مناسب یا معقول به کار گرفته شود.

مساله دوم این است که اقتصاددانان به ندرت می‌توانند آزمایش‌های کنترل شده‌ای را مانند دانشمندان طبیعی انجام دهند. مشاهدات موجود از نتایج بازار حاصل مجموعه‌ای از رفتارها و روابط مختلف است که دارای آثار تعاملی متقابل هستند. این امر موجب مسائل وابستگی متقابل می‌گردد یعنی استفاده از داده‌های مشاهده شده در شناسایی، تخمین و آزمون روابط موجود با مشکلاتی

روبه‌رو است.

هاولمو در پایان‌نامه خود و تعدادی مطالعات دیگر نشان داد که اگر نظریه‌های اقتصادی در شکل احتمالی فرمول‌بندی شوند، هر دو مساله می‌توانند حل شوند. روش‌های استفاده شده در آمار ریاضی می‌تواند در استخراج نتایجی درباره روابط نمونه‌های تصادفی از مشاهدات به کار رود. ‌هاولمو چگونگی استفاده این روش‌ها در تخمین و آزمون نظریه‌های اقتصادی را نشان داد و در پیش‌بینی به کار گرفت.

او همچنین نشان داد که تفسیرهای گمراه‌کننده از روابط فردی در نتیجه وابستگی متقابل غیرقابل اجتناب است مگر اینکه تمامی روابط در مدل نظری به طور همزمان تخمین زده شوند. پایان‌نامه دکترای‌هاولمو دارای نفوذ سریع و پیشرویی در توسعه اقتصاد سنجی بود. برنامه تحقیقاتی نظریه احتمال او تعدادی از اقتصاددانان برجسته را جلب خود کرد.

‌هاولمو در سال ۱۹۱۱ در نروژ متولد شد و پس از تحصیلات مقدماتی در دانشگاه اسلو به تحصیل در رشته اقتصاد پرداخت. موفقیت او در پایان‌نامه‌اش باعث شد تا در همان دانشگاه به تدریس مشغول شود و پس از چند سال به ایالات متحده‌ آمریکا مهاجرت کرد و در دانشگاه‌های مختلف آمریکا به تدریس و تحقیق ادامه داد.

تحقیقات اقتصادسنجی از اوایل قرن بیستم آغاز شد و اقتصاددانان آمریکایی از قبیل مور و شولتز در اقتصاد‌سنجی عرضه و تقاضا در بازارهای مجزا کار کردند. در طول دهه ۱۹۳۰ تین‌برگن و فریش که استاد ‌هاولمو هم بود، اولین تلاش‌ها را برای آزمون روابط کلان پویا انجام دادند. این تخمین‌ها با مسائلی روبه‌رو بود که بعدا ‌هاولمو در پایان‌نامه خود به آنها پرداخت.

محققان قبل از پایان‌نامه ‌هاولمو فاقد نظام مفهومی مشترکی برای فرمول بندی، تحلیل و حل مسائل اقتصادسنجی بودند. در آن زمان، تعداد اندکی از روش‌های اقتصاد‌سنجی مبتنی بر نظریه احتمال بودند و از این رو نمی‌توانستند استنتاج آماری را برای کسب نتایج از داده‌ها استفاده کنند. روش‌های آماری ساده (عمدتا تحلیل رگرسیون) بدون هیچ مفروض نظریه‌ آماری در بیشتر موارد مورد استفاده قرار می‌گرفت. در طول این دوره اقتصاددانان برجسته‌ای مانند کینز استفاده گسترده‌تر از نظریه احتمال را در تحقیقات عملی رد نمود، چراکه به اعتقاد او فرآیندهای اقتصادی برگشت پذیر نیستند.

هاولمو در پایان‌نامه خود این ایرادات را رد کرد و نشان داد که برای آزمون پذیری نظریه‌های اقتصادی، فرمول‌بندی نظریه احتمال تنها یک پیش شرط نیست، بلکه بسیار معقول هم هست. به اعتقاد‌ هاولمو معقول نیست که باور کنیم اقتصاددانان قادر به توضیح یا پیش‌بینی کامل تصمیمات فردی افراد بر اساس مفروضات لزوماً ساده هستند. در واقع، تصمیمات تحت تاثیر ویژگی‌های فردی و بسیاری شرایط موقتی است که در طول زمان تغییر می‌کند.

از این رو، توضیحات اقتصاددانان از تصمیمات همواره دربرگیرنده جمله خطایی است که انواع مختلف اختلالات را در خود جای می‌دهد. همانطور که نظریه‌های اقتصادی در کل به تصمیمات فردی اطلاق نشده و با روابط مشتمل بر توالی‌های طولانی تصمیمات و تعداد زیاد تصمیم‌گیران سر و کار دارد، فرصت‌های مکرری برای مفروضات نسبتا ساده درباره توزیع احتمال این روابط کل وجود دارد.

‌هاولمو با فرمول‌بندی نظریه‌ها در بیان نظریه احتمال نشان داد که روش‌های استنتاج آماری می‌تواند برای تخمین و آزمون نظریه‌های اقتصادی به کار رود و در پیش‌بینی از آنها استفاده شود. اغلب مسائلی که او با آن سر و کار داشت به وابستگی‌های متقابل در روابط اقتصادی بر‌می‌گردد.

هر تصمیم فردی در زندگی اقتصادی ممکن است موجب تاثیر بر تصمیمات دیگران از طریق زنجیره روابط بازار گردد. این وابستگی‌های متقابل اقتصادی موجب مسائلی در تحقیقات عملی می‌شود، چون پیامد مشاهده شده بازار در نتیجه تعداد زیاد تصمیمات قبلی یا همزمان و روابط رفتاری است. بنابراین رابطه زیربنایی هرگز به طور مجزا مشاهده نشده و تنها تحت شرایط تعدادی روابط و موقعیت‌های همزمان در اقتصاد قابل مشاهده است.‌ هاولمو نشان داد که وابستگی متقابل به مشکلات شناسایی، تصریح و تخمین می‌افزاید.

مشکل تصریح مدل‌های توضیحی در انتخاب بین مدل‌ها یا نظام روابطی قرار می‌گیرد که ممکن است نتایج مشاهده شده بازار را توضیح دهد. وقتی که روابط در مدل دارای وابستگی متقابل هستند، آنگاه مجموعه‌ای از معادلات مدل می‌تواند برای استخراج مجموعه‌ای از نظام‌های معادلاتی دیگر که همان نتایج قابل مشاهده را تولید می‌کند به کار گرفته شود.

او بر اهمیت تلاش برای انتخاب مجموعه روابطی که تا حد ممکن مستقل هستند، تاکید نمود یعنی مجموعه‌هایی که با تغییر در بخش‌های دیگر نظام تحت تاثیر قرار نمی‌گیرند.

برای مثال، به منظور تعیین تاثیر کاهش درآمدهای خانوار در پی تغییرات در سیاست‌های مالی بر مصرف خصوصی آشکار است که تخمین میل به مصرف استفاده شده در محاسبات نبایستی مشروط به سیاست‌های مالی قبلی باشد. انتخاب روابط مستقل در مدل‌های توضیحی قبل از هر چیزی به دانش کافی و قضاوت درباره ‌سازوکارهای اساسی اقتصاد بازمی‌گردد. ‌هاولمو همچنین نیاز برای آزمون‌های ثبات آماری را مورد بحث قرار داد که بعدها محققان موفق به توسعه روشی شدند که استقلال روابط مختلف را از نظر آماری مورد آزمون قرار می‌دهد. این واقعیت که انواع و شکل‌های مختلف مدل توضیحی می‌تواند داده‌های مشاهده شده را توضیح دهد به مساله شناسایی منجر گردید. برای مثال، اگر نظریه‌ای قصد دارد تا روابط مشاهده شده بین قیمت و فروش در بازار را توضیح دهد، روابط بایستی به قدر کافی مشخص باشند تا رابطه عرضه و تقاضا با برخی شکل‌های معین توزیع احتمال، قابل شناسایی باشد.

وابستگی متقابل همچنین موجب مساله موسوم به همزمانی در تخمین مدل با چندین روابط ساختاری مختلف می‌شود. چون روابط ترکیبی موجب محدود شدن تغییرات احتمالی در متغیرهای نهاده‌ می‌گردد، از این رو تخمین‌های مجزا از روابط جداگانه بسیار گمراه‌کننده است. ‌هاولمو با استفاده از چارچوب نظریه احتمال توانست فرمول‌بندی و روش معتبری از این اریب در تخمین‌های مجزا از روابط جداگانه در یک نظام به هم وابسته ارائه کند. او همچنین نشان داد که این مساله می‌تواند با تخمین همزمان مدل‌های به هم وابسته حل شود. تحلیل ‌هاولمو از مساله همزمانی تاثیر زیادی بر کارهای آتی با مدل‌های اقتصادسنجی داشت.

زمانی که پایه اقتصادسنجی احتمالی بنا گذاشته شد، مهم‌ترین تلاش تحقیقاتی بعدی‌ هاولمو به اجزای گوناگون نظریه‌های اقتصادی معطوف گردید، تا ضمن اصلاح آنها با روش‌های اقتصادسنجی جدید نیز قابل استفاده باشند. به اعتقاد او پیش شرط دستیابی به چنین هدفی تنها افزودن مفروضاتی درباره توزیع احتمال نیست، بلکه در بسیاری از موارد نیاز به فرمول‌بندی نظری پویاتری می‌باشد. در این زمینه او در مورد نظریه سرمایه‌گذاری و توسعه اقتصادی کارهای برجسته‌ای را به جا گذاشت.

منبع: http://nobelprize.org/nobel_prizes/economics/laureates /۱۹۸۹ - Trygve Haavelmo